جفا به میراث، سوهان به روح!
کندوکاو در تپه اشرف اگرچه برای رسیدن به ظروف و اشیایی بود که همه آنها بهصورت ناقص شده بودند اما هویت یک تاریخ را نشان میدادند که بیشباهت به بقایای شهر سوخته در زابل سیستان نیست.
اصفهان امروز - حسن روانشید |کندوکاو در تپه اشرف اگرچه برای رسیدن به ظروف و اشیایی بود که همه آنها بهصورت ناقص شده بودند اما هویت یک تاریخ را نشان میدادند که بیشباهت به بقایای شهر سوخته در زابل سیستان نیست. تنها اختلاف این کاوشها به فاصله جغرافیایی و زمانی میرسد تا تنها بقایای یک تمدن به دست آید. آنچه حاصل تلاش باستان شناسان و کسانی است که خاکها را زیرورو میکنند و چغازنبیل را در خوزستان مهد یک مهندسی بیبدیل میدانند سمبل یک تمدن بهجامانده از گذشتههای دور است که بالطبع براثر حوادث غیرمترقبهای چون سیلاب، طوفان، زلزله، رانش زمین و جنگها صدمات غیرقابل جبرانی دیده است و تنها نشانههایی بهجامانده که لوح تخت جمشید از آن نمونه است ونشان میدهند دانش زمانی آنقدر گسترده نبوده تا این هویتها را تحت حمایت قرار دهد. اگرچه بریتانیای کبیر بهعنوان یک چپاولگر از همان قرون هفدهم به بعد همه تلاشها را متمرکز بر آن کرد که برای هویت بخشیدن به خود از تمدن دیگران مایه بگذارد و ازاینجهت به جمعآوری و حفظ و نگهداری آثار تاریخی دیگر نقاط جهان در قارههای کهن ازجمله آسیا پرداخت و توانست به کمک دانشمندانی در این زمینه از پوسیدگی اقلام تا حد امکان جلوگیری کند که البته هزینههای بسیاری را متحمل شد. آنچه در موزههای اروپا و حتی آمریکا و استرالیا به چشم میخورد تا به سرمایه هویتی آن کشورها ارزش تزریق نمایند نیز میراثهای کهنی است که از دیگر سرزمینها ازجمله پارس قدیم یا همین ایران جدید بهدستآمده و برای انتقال آنها خونهای زیادی ریخته شده است که میتواند درس عبرتی برای نسلهای بعدی این کشور باشد تا آنچه را که دارند از دست ندهند و با تمام توان در حفاظت از میراثهای ارزشمند خود کوشا باشند زیرا همهچیز را میتوان بهمرورزمان و با تهاتر ثروت مادی و معنوی به چنگ آورد اما هویت وقتی از دست رفت تاریخ نیز متزلزل خواهد شد. کمالالملک را میتوان یکی از بیبدیلترین نقاشان و پرتره نگاران تاریخ تمدن ایران نام برد که خوشبختانه در کمترین فاصله زمانی از دوران قاجار تا امروز بوده است و بالطبع باید آنچه از او بهجامانده همچنان در موزههای عمومی کشور و یا خصوصی خانوادهها باشد و دیدن نمونهای از این تابلوها یعنی تابلوی مظفری که طبق عکسهای سیاهوسفید موجود در بالای دیوار کاخ گلستان نصبشده بود چند سالی بودد هیچ ردی از آن دیده نمیشد و حتی در نقلوانتقال امین اموال این کاخ هم نامی از این تابلو وجود نداشت اما تصویر شاه قاجار در سال 1379 طی حراج شهر کریستیز به قیمت 44 هزار و 650 پوند به فروش میرسد! رضا کسروی، پژوهشگر تاریخ تنها کسی است که برای اولین بار موضوع فروش این تابلو را در لندن مطرح میکند که امضای محمد غفاری یعنی همان کمالالملک به تاریخ 1319 قمری زیر آن دیدهشده است. این تابلو که از پررنگترین داستانها درباره پرتره نقاشی مظفرالدین شاه قاجار است گویا در سال 1378 بهوسیله دو تن از کارکنان کاخموزه گلستان به سرقت میرود و سال بعد در حراجی«کریستیز» فروخته میشود تا در اختیار مجموعه الصباح کویت قرار گیرد و در نمایشگاه امپراتوری گل سرخ در سال 2018 میلادی در موزه لوور جز آثار قاجاری به نمایش درآید. امروز از فروش این تابلو در لندن 22 سال گذشته اما شکایتی مبنی بر خروج غیرقانونی تابلویی به این نفاست به ثبت نرسیده است. حالا دلیل اینکه شکایتی مطرح نشده این است که هیچ ردپایی از ثبت دفاتر اموال موزه به نام تابلوی قاجاری نیست درحالیکه تصویر سیاهوسفید بهجامانده از دوران پهلوی بهخوبی نشان میدهد این تابلو بر دیوار تالار برلیان کاخموزه گلستان موجود هست. البته کمالالملک در خاطرات خود به کشیدن یک پرتره نقاشی از مظفرالدین شاه هم اشارهکرده است اما کسی از وجود آن اطلاعی ندارد. آفرین امامی مدیر فعلی مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان میگوید:« از زمانی که کاخ گلستان ابوابجمعی داشته و تحویل آثار به امین اموال آغازشده اثری از این تابلو پرتره مظفرالدین شاه در میان آثار لیست بندی شده ابوابجمعی کاخ گلستان نبوده است. درواقع میتوان گفت از همان ابتدا که شاهد تحویل آثار به امینها بودیم، چنین اثری در لیست هیچیک از امین اموال وجود نداشته و هنوز هم ندارد، نهتنها پرتره مظفرالدین شاه که در عکسها تصویر آن در تالار برلیان دیده میشود، بلکه سایر تابلوهایی که در این عکس دیده میشود، هیچیک در لیست امین اموال بخش تابلوها وجود ندارد ضمن اینکه امین اموال جدید، لیستهای خود را از امین اموال قبلی تحویل گرفتهاند. بر اساس تصاویر منتشرشده که در مرحله نخست باید اصالت آنها سنجیده شود، نشان دادهشده که چنین تابلویی در کاخ گلستان بوده است اما هیچ مدرکی دال بر اینکه این تابلو چه زمانی از دیوار پایین آمده در دست نیست.» با کامل تأسف باید گفت وسعت این آثار در کشور آنقدر گسترده بوده و هست که حفاظت از آنها نیازمند مدیریت کلان و ثابت هست تا هر چهار سال یکبار ریزودرشت جابجا نشوند و از خود رفع مسئولیت کنند تا جفا به میراث باشد و سوهان به روح!
ادامه دارد