پستوی بههم ریخته پشت ویترین زندگی
به تازگی روز جهانی پیشگیری از خودکشی برگی از تقویم را ورق زد و گزارشها و یادداشتهایی دراینباره در جراید منتشر شد؛ اما در مناسبتی که صحبت از پیشگیری از یک اقدام چنین ناگواری میشود شاید کمتر کسی باشد که بتواند حال و روز و یا دلیل کسی که اقدام به این عمل میکند را درک کند.
به تازگی روز جهانی پیشگیری از خودکشی برگی از تقویم را ورق زد و گزارشها و یادداشتهایی دراینباره در جراید منتشر شد؛ اما در مناسبتی که صحبت از پیشگیری از یک اقدام چنین ناگواری میشود شاید کمتر کسی باشد که بتواند حال و روز و یا دلیل کسی که اقدام به این عمل میکند را درک کند. گفته میشود افرادی که تمایل به خودکشی دارند در گروههای سنی مثلا 15 تا 35 ساله قرار دارند یا در صورت مواجهه افراد با عواملی همچون ورشکستگی، افسردگی، تجاوز، فقر و غیره تمایل به این اقدام بروز میکند. همچنین اشاره میشود که خودکشی در زنان بیشتر و در مردان خشنتر است، اما اینها همه نشانهها و آمارهاست. کسی که قصد پایان دادن به زندگی خود دارد را نمیتوان به این سادگیها از میان نشانهها تشخیص داد و یا اینکه با دانستن چند مورد از این نکتهها مانع از تصمیم او شد. جدای از خودکشیهایی که به صورت لحظهای و ناگهانی رخ میدهد، معمولا افرادی هستند که مدتها به این تصمیم و پایان دادن راه زندگی خود میاندیشند و بارها این تصمیم را از جهات مختلف سبک و سنگین میکنند. کسی که تصمیم به چشم بستن روی زندگی میگیرد بارها در لابهلای خاطرات و وقایعی زندگیاش گشته تا امیدی به باز نگهداشتن نگاهش به زندگی یافته و تیر خلاص را به همه خوبیها و بدیهایش نزند. با این نگاه به زندگی آدمها و روندی که میتواند فردی را به خود کشتن وا دارد درمیابیم که برای کمک به ایشان و ممانعت از پایان دادن زندگی یک فرد به دست خودش باید کمی زودتر جنبید و در لابهلای روزمرگیهای افرادی که میشناسیم و نزدیکانمان بیش از آنچه نیاز خودمان است، با نیت دانستن نیاز او، کند و کاو کنیم. البته که اگر فردی بر لبه پل یا پرتگاهی بایستاد تا خودش را به پایین پرتاب کند یا زمانی که معده فردی مملو از قرصهای آرامبخش و کشنده میشود و یا زمانی که تیغ و چاقویی شریان اصلی فردی را میخراشد، همه آنان که در صحنه حاضرند با سرعت تمام و تلاش زیاد برای نجات او و بازگرداندنش به زندگی میجنگند اما کسان دیگری هم هستند که به سمت این خط پایان نمیدوند اما در مسیر حرکت به سمت آن قدم برمیدارند و میتوان با شتابزدگی کمتر اما درایت بیشتر به دادشان رسید. همانطور که اشاره شد بخشی از خودکشیها در لحظه و شتابزده رخ میدهند اما واقعیتی تلخ وجود دارد و آن اینکه فکر خودکشی ریشه در غمی عمیق دارد که ذرهذره بزرگشده و در ذهن افراد جان میگیرد. چه آنکه از بروز حادثهای مانند مرگ عزیزش در شوک فرو میرود و چه او که غم افسردگی را بر دوش میکشد که رفتهرفته امیدش به ادامه زندگی را میدزدد؛ هدف از تمام آنچه گفته شد این است که میتوان کمی زودتر برای نجات افراد و بازگرداندن آنها به زندگی تلاش کرد و به کاری بیشتر از صحبتها التیامبخش یا رواندرمانی پرداخت؛ از جمله اینکه گرهی از کار او گشود و گوشه باری از زندگیاش را به دوش گرفت تا بتواند زمانی برای بازیافتن خود و توان دیدن روزنههای روزن نور و امید را در زندگیاش پیدا کند. به نظر نویسنده این مطلب میتوان کمی زودتر به داد کسی رسید که شاید در لحظات آخر با تماس خط تلفن اورژانس اجتماعی یا اقدامات پزشکی و آتشنشانی، وقتی در آخر راه خود ایستاده برای نجاتش تلاش میکنیم. زندگی ما آدمها در پشت ویترینهای صاف و مرتب چیده شدهاش پستوی بههمریختهای دارد که شاید نیاز داشته باشد گاهی به این پستوها قدم بگذاریم پیش از آنکه به درهم شکستن ویترین سالم و زیبایش بینجامد.