اقلیم، یکی از اساسی‌ترین مسائل هنر

کوچه سنگتراش¬ها، گالری گذار شاهد آثار میثم ثمررخی است. آثاری که از کرمان آمده تا در اصفهان پیامی برای زیست در سیاره زمین داشته باشد آن‌هم با لهجه کرمانی، با نگاه ایرانی و با اندیشه انسانی. چیدمان و ابعاد مناسب کار به مخاطب اجازه می¬دهد

اقلیم، یکی از اساسی‌ترین مسائل هنر

اصفهان امروز - سعید آقایی

کوچه سنگتراش¬ها، گالری گذار شاهد آثار میثم ثمررخی است. آثاری که از کرمان آمده تا در اصفهان پیامی برای زیست در سیاره زمین داشته باشد آن‌هم با لهجه کرمانی، با نگاه ایرانی و با اندیشه انسانی. چیدمان و ابعاد مناسب کار به مخاطب اجازه می¬دهد تا به موضوع و خواست هنرمند نزدیک¬تر بشود و بتواند در سرزمین کریمان قدم بگذارد و ببیند که رنگ و حال و هوای خوب را چطور می¬شود، هدیه داد؟ هنرمند مدیر موزه هنرهای معاصر کرمان هم هست و سال¬ها در کنار نقاشی، مدیریت موزه و تدریس هنر را نیز بر عهده داشته است. این نمایشگاه بهانه خوبی شد تا با او گفتگویی داشته باشیم. پاسخ¬های میثم ثمررخی را باهم می‌خوانیم:

*تعریف شما از نقاشی چیست و چه چیزی آن را از غیر نقاشی جدا می‌کند؟

نقاشی از دیدگاه من یک‌زبان است. یک‌زبان برای بیان است که احتیاج به لهجه خاصی و گوش خاص ندارد. همه مردم دنیا وقتی‌که یک تابلوی نقاشی را نگاه می‌کنند چه نقاشی را بفهمند‌ ازنظر علمی و آکادمیک و چه تنها درک زیبایی از آن تابلو داشته باشند، به‌راحتی می¬توانند با آن ارتباط برقرار کنند. نقاشی به نظر من یک‌زبان برای بیان اندیشه‌ها، احساسات و روحیه‌ها است.

*مجموعه به نمایش درآمده در گالری گذار از کجا کلید خورد و چه مراحلی را طی کرد؟ این مجموعه به دنبال بیان چه چیزهایی است؟ چقدر اقلیم در بیان این موضوع نقش داشته است؟

من از دوران کودکی فعالیت در حوزه هنر را شروع کردم خوشنویسی کردم و درواقع نقاشی مجسمه‌سازی عکاسی و هنر معاصر را گذراندم و مجموعه¬ایی که در حال حاضر به نمایش گذاشته‌شده درواقع طبیعت‌های من با ساختاری الهام گرفته از طبیعت کرمان است. طبیعت کرمان طبیعت انبوه از درختان در اکثر مکان‌های جغرافیایی نیست. معمولاً در کوه‌پایه‌ها یک بستر کوچکی از درختان خیلی نزدیک به هم راداریم که روستاییان زیر آن زندگی می‌کنند. معمولاً سیستم آب‌رسانی آن آب‌رسانی قنات است. وقتی به طبیعت کرمان نگاه می‌کنیم در جاده‌های اطراف کرمان مسیر را می‌گذرانیم یک بستر خاکی و بیابانی است که درواقع یک مجموعه درختی را مثل یک نگین انگشتری سبزه را می‌بینیم متوجه می‌شویم که اینجا یک فضای روستایی هست. من این رویکرد را در مجموعه حال حاضر مدنظر قراردادم. در این مجموعه، زمینه‌های مختلف و خاک‌های مختلف را در تمام‌کار می‌بینید که بیشتر از دوسوم نقاشی را به خودش اختصاص داده به دلیل این افق دوردستی که در حوزه طبیعت کرمان هست مردم کرمان به خاک، به آب و به اقلیم اهمیت می‌دهند. من می¬خواستم در این کارها توجه مخاطب را به این نکته معطوف کنم که اقلیم می‌تواند یکی از اساسی‌ترین مسائل در حوزه هنر باشد. امروز نقاشی ما، عکاسی ما، مجسمه ما بایستی به سمت‌وسوی برود که اندیشه داشته باشد آگاهی داشته باشد و یک استیتمنت درست داشته باشد. تکنیک در خیلی از آثار معاصر دنیا دیگر موردتوجه نیست و اندیشه و نگاه هنرمند به‌عنوان یک مسیر روشن برای مخاطب مدنظر قرار می‌گیرد. می¬خواستم توجه مخاطب را جمع کنم به این مسئله اقلیمی که با زندگی ما کرمانی‌ها عجین شده و بایستی این را حفاظت کنیم برای همین من اسم این مجموعه را «در نگاهداشت زمین» گذاشتم. زمینی که با این کیفیت به ما رسیده بایست این‌را با همین کیفیت به آیندگان و بچه‌هایمان انتقال بدهیم. دغدغه من در حوزه نقاشی دغدغه محیط زیستی هست می‌خواستم آثار خودم رنگ بو و حالت‌های کرمان را داشته باشد. مجموعه کرمان را درواقع به بهترین شکل نشان بدهد. حال و هوای آن را داشته باشد. برای همین از قاب‌ها و پاسپورت‌های همرنگ بارنگ کلی کرمان استفاده کردم و امیدوارم که مخاطبم این را دوست داشته باشد.

*دوست دارید شما را به‌عنوان یک هنرمند بیشتر بشناسند یا مدیر هنری؟ چرا؟

این‌ها از هم جدا نیست چون همه هنرمندانی که در حوزه‌های مختلف کار می‌کنند به اعتقاد من خودشان یک مدیریتی در حوزه کاری خودشان دارند چون متأسفانه در فضاهای فرهنگی و هنری ما که به‌صورت خصوصی شکل‌گرفته آن‌چنان آگاهی نیست که بتواند هنرمند را حمایت کنند. درنتیجه همه هنرمندان خودشان مدیر آثار خودشان هم هستند؛ اما آن چیزی که من دنبال می‌کنم یک رویکرد است که در قبال خودم دارم یعنی حدود ۳۳-32 سال من در حوزه نقاشی فعالیت می‌کنم بالاخره زندگی خودم را برای این دستاورد گذاشتم و امیدوارم که بتوانم به آن چیزهایی که می‌خواهم در نقاشی برسم و این‌یک امر شخصی هست و مال خودم هست و هیچ‌وقت جدا نمی‌شود اما بخش مدیریت هنری در این مسیر که افتادم و فکر می‌کنم جدا از اینکه بتوانم به خودم کمک کنم به بقیه دوستانم کمک کنم و بتوانم آن‌ها را هم در این مسیر شریک کنم. درنتیجه وقتی‌که فضا را کیورتوری می‌کنم و یا در موزه هنرهای معاصر کرمان کار می‌کنم این بخش از فعالیت من، متعلق است به دوستان من، خانواده هنری من، اساتید هنری و دانشجویی که من داشته¬ام. من وقتی در رزومه‌ام می‌نویسم که بیش از ۲۲۰ نمایشگاه را کیوریتوری کردم حالا نه به آن معنا بهتر است بگوییم نمایشگاه گردانی کردم برگزارکننده نمایشگاه‌های دیگران بوده‌ام خوب این هم فعالیت هنری است درنتیجه به آن اعتقاددارم دوستش دارم و کمکش می‌کنم و به همه‌کسانی که فکر می‌کنم بتوانم با صحبتم با تلاشم آن¬ها را در مسیر مشخص قرار بدهم. من خیلی دوست دارم من را به‌عنوان یک معلم نقاشی بشناسند و اینکه تمام تلاشم را می‌کنم که این چیزهایی را که به‌سختی یاد گرفتم حالا شرایط متفاوتی بود دوره¬ایی که من کلاس نقاشی می‌خواستم بروم دوره¬ایی که می‌خواستم هنرستان هنرهای زیبا را بخوانم دانشکده هنر وقتی‌که بودم این‌ها خیلی برای من روزهای سختی بود که تلاش بیشتری را می‌خواست درنتیجه الان دوست دارم بچه‌هایی که با من کار می‌کنند دانشجویی که با من کار می‌کنند چه در آموزشگاه فانوس چه در دانشکده هنر کرمان، این¬ها را با سختی کمتری آموزش ببینند. دوست دارم به‌عنوان یک معلم که مسیر را برای آنها مشخص کند و من را به‌عنوان یک دوست کاری یک کسی که می‌تواند به آنها کمک کند، بشناسند؛ اما معلمی کردن در حوزه هنر چون خیلی گسترده و پیچیده است یک معلم هنر باید فلسفه بداند باید روانشناسی بداند باید حکمت بداند باید منطق بداند اینکه دانشجویی که با ما ‌کار می‌کند فقط نیامده نقاشی یاد گرفتم فکر می‌کنم مهم‌ترین مسئله‌ای که دارد این هست که در کنار نقاشی بتواند یک انسان خوب باشد انسانیت را درک کند معنویت را درک کند و اینکه بتواند بین یک کار ارزشمند و این کار بی‌ارزش و یک کاری که حالا به‌نوعی پوشش‌های فرهنگی را ندارد پوشش‌های معنوی را ندارد چه جوری می‌تواند بین دو تا یک وجه متمایز را بشناسد و کارش را به سمت‌وسوی کار درست ببرد.

*چه برنامه ¬ های مشترکی بین موزه هنرهای معاصر کرمان و اصفهان می ¬ تواند شکل بگیرد؟ چه پیشنهادهایی برای هنرمندان دو استان دارید؟

زمانی که من با آقای مهدی تمیزی از هنرمندان اصفهانی و مدیر موزه هنرهای معاصر اصفهان درباره اشتراک هنر کرمان و هنر اصفهان صحبت می¬کردیم، بحث و صحبت شد که آخرین لایه تاریخی را در خیابان‌هایمان به‌عنوان یک شهروند می‌بینیم دوره صفویه است. تاریخی عرض می‌کنم به دلیل اینکه ساختمان‌ها، پوشش گنبدها، لعاب کاشی‌ها و خیلی چیزهای دیگر مشترک هستند با آنچه در اصفهان می‌بینیم. در مجموعه دوره صفویه کرمان را هم که مطالعه کنیم، خیلی از آیکون‌های هنر اصفهان را دارد مثلاً در کرمان هم میدان نقش‌جهان داریم که ازنظر وسعت یک مقدار کوچک‌تر است اما با تزیینات بسیارش به بازار چسبیده شده است. من خیلی دوست داشتم در یک پروژه هنرمندان کرمان و اصفهان باهم کار کنند به اسم از نقش‌جهان تا گنجعلی¬خان. این مجموعه در حوزه هنر معاصر می¬تواند اتفاق بیفتد صحبت‌های اولیه‌اش را با آقای تمیزی داشتیم در مرحله طراحی و پیش‌بینی طرحش هست. شاید یکی از دلایلی که من به اصفهان آمدم برای اینکه درک کنم این فضا را و به‌شدت جذب دوستی مردم اصفهان شدم. در خیلی از شهرهای ایران نمایشگاه داشتم ولی در اصفهان افراد بامعرفت، بادانش، با آگاهی به نمایشگاه من آمدند و کارها را دیدند. این نشان می‌دهد که وقتی می¬گوییم اصفهان شهر هنر است در واقعیت برای کسی که از بیرون می‌آیند، این حرف ملموس‌تر است. خیلی خوشحالم که در اصفهان نمایشگاه گذاشتم.

*موزه هنرهای معاصر کرمان در بین موزه‌های هنرهای معاصر ایران دارای چه ویژگی خاصی است؟

موزه هنرهای معاصر کرمان که قریب به ۱۵ سال است که به‌صورت مستقیم دارم کار می‌کنم که بخش زیادی از این ۱۵ سال یعنی ۱۲ سال من مدیر موزه هنرهای معاصر که بود و این برای من یک نکته مثبت است به دلیل اینکه جایی دارم کار می‌کنم که فرآیند هنری است. تمام ذهنیت من در همه حوزه‌های زندگی‌ام معطوف به موزه کرمان می‌شد به دلیل اینکه من بیشترین وقتی‌که در این سال‌ها گذاشتم توی این موزه بوده و اتفاقات خوبی در موزه رخ‌داده است. مجموعه از کارهای در موزه گنجینه آثار خارجی که شاید بد نباشد بدانید در کرمان کارهایی مثل آثار کاندینسکی، رودن، بوناتی، وازارلی و اشلامینگر وجود دارد و یا مجموعه کارهای دهه بیست و سی هم هست که ما به این‌ها خیلی می‌بالیم کارهایی مثل کارایی سیحون، کلانتری، طباطبایی خدمت آغداشلو و دیگر بزرگواران را می¬توان دید. در این مجموعه آثار سهراب سپهری و وسایل و لوازم شخصی کار است و مجموعه آثاری که در اتاق آبی بوده در موزه هنرهای معاصر کرمان هست و درواقع بیشترین چیزی که ما به آن توجه می‌کنیم و اهمیت می¬دهیم و دوستش داریم مجموعه آثار مرحوم استاد سید علی‌اکبر صنعتی هنرمند کرمانی هست که در قالب مجسمه نقاشی و موزاییک سنگ در موزه کرمان جلوه‌گری می‌کند. موزه کرمان از سال ۵۶ فعالیت خود را شروع کرده و امروز هم به نظر می‌رسد به‌عنوان دومین موزه بزرگ چه ازنظر کیفیت آثار چه ازنظر مساحت موزه هنرهای معاصر ایران هست. موزه هنرهای معاصر کرمان ارتباط خیلی خوب می¬تواند با هنر اصفهان و موزه هنرهای معاصر اصفهان داشته باشد که در سال‌های گذشته هم این ارتباط در نمایشگاه آثار تونی کرگ و گونتر اوکر در موزه اصفهان و موزه کرمان شکل‌گرفته و ادامه هم خواهد داشت.

* آیا بازهم در اصفهان هم شما نمایشگاهی خواهید داشت؟

خیلی دوست دارم به دلیل اینکه فضای اصفهان را به‌شدت فضای صمیمی و مهربان دیدم. هنرمندهای اصفهان را هنرمندان به‌شدت بی‌ریا و آرام و نجیب دیدم. آن چیزی که یک هنرمند نیاز دارد یکی نقد درست آثارش است و دیگر اینکه با مشورت با هنرمندان بزرگ شهر بتواند کارهای خود را بهتر کند و نتیجه آثارش بهتر شود. این روند در نمایشگاه اصفهانم، خیلی مشهود بود هم نقد خوب داشتم و هم ارتباط خوب با هنرمندان اصفهان گرفتم و همین‌که نگاهشان به‌شدت نگاه آگاهانه و اندیشمندانه‌ای بود. درنتیجه من خیلی دوست دارم مجدداً در اصفهان نمایشگاه داشته باشم اما از مجموعه جدیدی که بعد از پایان این مجموعه طبیعت‌هایی که به این شکل کارکردم به نظرم می‌آید مجموعه جدیدی را در اصفهان خواهم داشت.

و سخن آخر:

چیزی که امروز به‌خصوص در حوزه نقاشی به آن احتیاج داریم و اکثر هنرهایی که در ایران کار می‌شود این است که دانش، اندیشه، آگاهی و خرد است و این‌که برای هر مجموعه¬ایی یک هدف، یک نقطه عطف طراحی بشود. هم خود هنرمند بتواند آنجا مجموعه¬اش به بهترین شکل نشان بدهد و هم مخاطب را به نقطه عطف متوجه کند. درنتیجه فکر می‌کنم در آینده هنر ایران و دنیا به این شکل نباشد که ما دیگر نمایشگاهی به شکل نمایشگاه نقاشی و عکس داشته باشیم. اگر این نمایشگاه¬ها و این مجموعه‌ها و به‌طورکلی هنرها باهم ادغام نشود و برای مثال من نقاش نتوانم با یک موزیسین برای رساندن یک مفهوم مشترک کارکنم یا نتوانم با یک عکاس کار کنم و مجموعه کار خودم را به‌سوی هنر معاصر نبرم فکر می‌کنم جایگاه آن‌چنانی را در هنر آینده به هنر خودم اختصاص نداده¬ام و فکر می‌کنم اولین نگاهی که باید داشته باشیم این است که ذهنیت خودمان را با هنر معاصر دنیا هماهنگ کنیم؛ اما چگونه؟ به این شکل که ما داشته‌های فرهنگی خودمان را، داشته‌های ملی خودمان را، داشته‌های مذهبی خودمان را، در مجموعه آثار بولد و نمایانگر کنیم. اگر من نقاش در کرمان آثار خودم حال و هوا و رنگ و بوی کرمانی نداشته باشد حال و هوا ایرانی نداشته باشد هیچ جای دنیا حرف برای گفتن نخواهم داشت؛ یعنی آن ذهنیت، آن اقلیم، آن معنویات، آن منطق، آن فلسفه زندگی در هر منطقه جغرافیایی که هستم اگر در کارهای من نمایش داده نشود در دنیا نتیجه خوبی نخواهد داشت. متأسفانه این روزها ما فکر می‌کنیم اگر مثلاً کپی کنیم از هنر معاصر دنیا کاری ما رنگ و بوی نوتری را به خودش می‌گیرد و جدیدتر می‌شود و حرف برای گفتن دارد. شاید در نگاه اول این‌طور باشد شاید بیست سال پیش‌ که ارتباطات و فضای مجازی برای هنرمندان دنیا وجود نداشت سؤالی که شما با این نوع تفکر در ذهن مخاطب می‌گذاشتید ارزشمند بود و شاید یک علاقه کاذبی را ایجاد می‌کرد اما امروز واقعاً این‌طور نیست اگر شما به‌عنوان یک هنرمند نتوانید آن بافت جغرافیایی خودت را در آثارت نشان بدهی حقیقتاً این هست که نقاشی شما، هنر شما و مجسمه شما فاقد هویت جغرافیای اقلیمی بومی و اعتقادی هست. درنتیجه من هم سعی کردم فارغ از همه نکاتی که این کارها ذهنیت آبستراک داشته باشد ذهنیت معاصر داشته باشد تکنیک متفاوتی را داشته باشد تکنیک شخصی خودم در آن باشد آن رویکرد زیست‌محیطی و محیطی که می‌خواهم در آثارم نمایانگر باشد؛ من خیلی دوست داشتم که وقتی کارهای من را می‌بینند مخصوصاً کرمانی‌ها متوجه بشوند که این مجموعه اقلیم کرمان هست واقعاً همین‌طور هست یعنی وقتی‌که این آثار نگاه می‌کنیم خیلی جالب است برای مخاطب که چقدر آن نگاه مینیمالیسم در طبیعت به‌صورت معناگرا اتفاق افتاده است. در این مجموعه من می‌خواستم این کارها رنگ و لعاب بومی داشته باشد از فروشش صرف‌نظر کردم از مخاطب عام صرف‌نظر کردم از پز هنری صرف‌نظر کردم و هدفم این بود که درواقع این کارها اصالت داشته باشد و فکر می‌کنم وقتی‌که اصالت داشته باشد برای یک کشوری مثل کشور ایران که فرهنگ اصیل دارد مثل این شهر یا شهر کرمان که پشتوانه‌های تاریخی و فرهنگی و بومی و اقلیمی محکمی دارد با یک ذهنیت مثبت با یک پشتوانه محکم آثارم خلق‌شده است. درنتیجه در دنیا هم حرف برای گفتن خواهد داشت.

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار