فضای سبز اصفهان قطرهقطره جان میدهد
در میان تمام نامها و صفاتی که اصفهان در ادوار مختلف تاریخ خود داشته است و در هر دوره به ویژگی خاصی از دل میراث غنی و ماندگارش بالیده است
در میان تمام نامها و صفاتی که اصفهان در ادوار مختلف تاریخ خود داشته است و در هر دوره به ویژگی خاصی از دل میراث غنی و ماندگارش بالیده است، اما «باغ شهر» بودن آن از گذشتههای دور به دلیل وجود باغهای فراوان در دلش بود که علیرغم موقعیت جغرافیای آن در فلات خشک و مرکزی کشور، به پشتوانه زایندهرود همچون نگینی بر دل کویر خودنمایی میکرد. این باغهای در طول تاریخ اصفهان تا مادامی که زایندهرود، زنده بود به حیات خود ادامه دادند اما اگرچه روزبهروز به روز جمعیت افزایش پیدا کرد، صنایع آلاینده ظهور پیدا کردند، خاک حاصلخیزیاش را از دست داد و تبعات منفی این توسعه شهر شروع به نابود کردن منابع طبیعی کرد؛ اما بیچونوچرا، تیر خلاص را خشکی زایندهرود بر تن اصفهان زد و آنچه امروز به نام سرانه فضای سبز و نسبتش با اقلیم، تراکم جمعیت، وجود صنایع آلاینده، آلودگی هوا و مواردی نظیر این باعث کاهش سرسبزی اصفهان و یکی یکی خشک شدن باغهای اطراف اصفهان و بعضا تاریخی شد؛ آنچه باقیمانده نیز با سیاست جایگزینی گیاهان مقاوم در حال حفظ و ایستادگی در برابر آنچه است که باعث نابودی فضای سبز اصفهان میشود البته به بهای اینکه این گیاهان در فصول سرد، سرسبزی خود را از دست میدهند.
ازآنجاییکه فضای سبز از طریق آب چاههای زیرزمینی و نیز پساب تأمین میشود، این روزها با تخلیه دو سوم از چاههای زیرزمینی که شهرداری برای آبیاری در اختیار دارد و نیز کاهش پساب، موقعیت بحرانی برای حفظ و نگهداری آن به وجود آمده و کار جایی بحرانیتر میشود که بدانیم حتی اگر میزان پساب تصفیه شده در شهر نیز افزایش یابد، تمام آن متعلق به تغذیه فضای سبز نبوده و بخشهای دیگر همچون کشاورزی و غیره نیز از آن سهم دارند. در این شرایط است که مشکل دوچندان شده و حتی تخصیص دادن بودجههای مالی راهگشا نیست، چون میتوان با پول گیاه مقاوم به خشکی تهیه کرد اما نمیتوان دهان آن را برای همیشه تشنه گذاشت و در این میان فضای سبز اصفهان که قدم در راه زوال گذاشته است، امروز رنگ از دست میدهد و فردا جان.