نفیسه نفیسی؛ میراثدار قصهگویی و فرهنگعامه
در دهههای اخیر مادربزرگها نقش تاثیرگذار خود بر انتقال مفاهیم آموزشی و تربیتی را در قالب روایت قصهها برای نسلهای بعدی کنار گذاشتهاند. نفیسه نفیسی که سرتاسر زندگیاش در دنیای بیانتهای قصهها سپری شده است، از نسل مادربزرگهای قصهگوییست که این رسالت را هرگز فراموش نکرده و در دهه هفتاد زندگیاش همچنان درمسیر احیای ادبیات شفاهی و کمک به رشد فرهنگ قصهگویی پیشرو عمل کرده است.
اصفهان امروز/ شیما خزدوز: «هر روز دم غروب که میشد، خانم جان حیاط را آب و جارو میکرد. روی تخت وسط حیاط بساط چای مهیا بود. خانم جان لباس تمیز به تن میکرد و وسایل فر موهایش را داخل منقل آتش قرار می داد که موهایش را فر بزند. تا فاصلهای که میرزا عبدالجواد از سر کار به خانه برگردد، از قرآن روی طاقچه برای بچهها قصههای قرآنی روایت میکرد. پدر بزرگم میرزا عبدالجواد، تاجر بازار شیراز بود، زمانی که به خانه برمیگشت، همه در کنار هم جمع شده بودند و او وقایع روز بازار و اخبار روزنامهها را برای اهل خانه بازگو میکرد و شبها قبل از این که مادرم برای پدربزرگ گلستان سعدی را نمیخواند، به خواب نمیرفت.»
نفیسه نفیسی اینچنین داستان خود و خانوادهاش را نیز پیرامون قصهگوییهای مادربزرگ و پدربزرگش روایت میکند: «خانواده پدرم هم اهل مطالعه بودند و از خوانندگان علاقمند به روزنامههای توفیق و عشقی. نخستین قصههای فولکلور و لالاییها و ترانههای محلی را از زبان مادربزرگ پدریام و پیشخدمتمان که هر دو اهل روستای پودهی شهررضا بودند، شنیدم.»
«نقل مجالس دورهمی خانواده پدرم، کتابخوانی جمعی بود. دهه 20 و 30 عصرهای جمعه، تنها سرگرمی من و عموهایم در سنین نوجوانی، نوشتن مجلات خانوادگی بود که عنوانهای اندیشه و دانش را هم برای آن برگزیده بودیم.»
نفیسه نفیسی همواره در دنیای قصه و قصهگویی زیسته است. او را میتوان از نسل فراموششده مادربزرگهای قصهگو، یا میراثداران ادبیات عامه برشمرد. نفیسی از زنان پیشگام نسل خودش است.
دهه 20 در خانوادهای سرشناس و روشنفکر در اصفهان متولد شده است. پدرش ابوتراب نفیسی از پزشکان برجسته اصفهان بود و مادرش از علاقمندان به ادبیات و شعرخوانی.
نفیسه نفیسی از اولین دخترانی است که به نخستین کودکستان تاسیس شده در اصفهان به نام کودکستان شاپور، واقع در کوچه سینما سپاهان چهارباغ میرود، و بعدها در مدرسه بهشتآیین و در رشته طبیعی تحصیل میکند و آن دوره همکلاس ناهید دایی جواد میشود. او از خاطرات آن دوره این گونه عنوان می کند: ساعت های استراحت یا زمانی که معلم نداشتیم، خانم پیراسته مدیر دبیرستان، دانش آموزان را به حیاط می فرستاد.
«کنار جوی آب و زیر درختان کاج دبیرستان بهشتآیین، من و ناهید، دختران را گرداگرد هم جمع میکردیم. ناهید با صدای اهوراییاش آواز سر میداد و من خلاصه کتابهایی که خوانده بودم را برای هم کلاسیهایمان بازگو میکردم.»
نفیسی در دهههای اخیر هم در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان کتابهایی با عناوین فضانورد تخممرغی، خانه نرم ابریشمی، درخت من و شهر تابانا و تو که ماه بلند آسمونی را به چاپ رسانده است، و از سال 80 تاکنون هم عضو انجمن دوستداران ادبیات کودک و نوجوان که زیر نظر شورای کتاب کودک راهاندازی شده و همچنین مرکز روزانه سالمندان، رنگینکمان سپید که خود از موسسان آن بوده هم فعالیت داشته است.
وی میگوید: «نخستین و بهترین روش آموزشی و تربیتی در رابطه با کودک و نوجوان، شیوه غیر مستقیم و از دریچه ادبیات فولکلور و افسانهها و قصههای کهن و لالاییها و ترانههای محلی و در مجموع ادبیات شفاهی است که تنها مروجان آن در ایران قدیم، مادر بزرگها بودهاند. آنها تنها کسانیاند که میتوانند به بهترین شکل ممکن در زمینه تربیتی، فرهنگ شفاهی را به نسل بعدی منتقل کنند.»
نفیسی طی سالها تلاش و فعالیت برای نخستینبار در این زمینه دست به یک نوآوری و خلاقیت زده است. این چنین که با به جریان انداختن ذهن و فکر چندین بانوی سالمند و میانسال و با همراهی آنها دست به خوانش قصهها و حکایات قدیمی و کشف تجربیات زندگی آنها در میان این قصهها زده است. تجربیاتی که بازگوکننده زندگی در جامعه چند نسل قبل و خاطرات دلنشینی است از سبک زندگی گذشتگان.
برای نمونه وی در قصه عامیانه خاله سوسکه نکاتی روانشناسانه را استخراج کرده و از بانوان دیگر خواسته است که در موقعیتهایی مشابه آنها چگونه رفتاری را ممکن بود که به کاربندند. این مفاهیم در قالب هشت مجموعه کتاب در موضوع ادبیات شفاهی به همت این بانوی قصهگو گردآوری و نگارش شده است. از جمله در این مجموعه میتوان به «نردبان طلا» برگرفته از قصه خاله سوسکه یا وقتی «نیم وجبی بودم» برگرفته از بازی های کودکی اشاره کرد. همچنانکه «وقتی دور آتش می نشستیم» بر انواع دورهمیهای قدیم تأکید دارد.
وی همچنین در مجموعههای دیگری خاطرات سفرهای حج و خاطرات تحصیل و خاطرات مکتب خانههای چند نسل بانوان سالمند را گردآوری کرده است.
نفیسی اهداف جمعآوری و نگارش این مجموعه کتابها را روایت مستندات و احیای ادبیات شفاهی میداند و کمک به برقراری ارتباط موثر نسل قدیم و جدید در قالب باززندهسازی فرهنگ قصهگویی و نقل خاطرات و تاکید بر بار آموزشی و تربیتی آنها، کمک به این که نسلهای قبل تاریخ و ادبیات شفاهی زندگی خود را بازیابند و قلمها را از قلاف بیرون بیاورند و جرئت بیان و نگارش پیدا کنند تا از این طریق تمام این ارزش ها به ثبت برسد.
گفتنی است که بخشی از آثار و نوشته های این مادربزرگ قصهگو در مجلات نگاه نو، عروسک سخنگو و کهریزک به چاپ رسیده است. نفیسی امیدوار است فرصتی ایجاد شود تا بتواند مجموعه ها و کتابهای منتشر نشدهاش را به چاپ برساند و این گنجینه کامل از ادبیات و مستندات شفاهی را ماندگار کند.
برای خواندن یادداشت این گزارش اینجا کلیک کنید