لیلا معصومی نائینی، دکترای ادبیات فارسی: آموزش ادبیات کهن در مدارس گزینشی است
آشنایی کودکان و نوجوانان و نیز بسیاری از ما بزرگسالان از ادبیات کهن مربوط میشود به آموزشی که در کتابهای ادبیات مدارس دیدهایم. آیا این آموزشها کافی بوده و هست؟ از کیفیت لازم برخوردار است؟ مراکز فرهنگی و ادبی چقدر در زمینه آشنایی کودکان و نوجوانان با این شکل از ادبیات سهم و فعالیت دارند؟ و پرسشهایی ازایندست را «لیلا معصومی نائینی» که دکترای ادبیات فارسی دارد
آشنایی کودکان و نوجوانان و نیز بسیاری از ما بزرگسالان از ادبیات کهن مربوط میشود به آموزشی که در کتابهای ادبیات مدارس دیدهایم. آیا این آموزشها کافی بوده و هست؟ از کیفیت لازم برخوردار است؟ مراکز فرهنگی و ادبی چقدر در زمینه آشنایی کودکان و نوجوانان با این شکل از ادبیات سهم و فعالیت دارند؟ و پرسشهایی ازایندست را «لیلا معصومی نائینی» که دکترای ادبیات فارسی دارد در این گفتگو پاسخ داده است. این مدرس دانشگاه، سه سالی میشود که با تأسیس «خانه ادب و اندیشه مانا» در اصفهان و برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشی در زمینه ادبیات فعالیت میکند.
* ادبیات کهن را چه تعریف میکنید؟
ادبیاتی که هم ازنظر زمانی و هم ازنظر محتوایی مربوط به دوران گذشته است، نه تاریخ معاصر. بهنوعی سند فرهنگی جامعه محسوب میشود و گذشته فکری و فرهنگی ما را در خود دارد. در بلاغت، فرم و قالب و نیز محتوا با ادبیات معاصر متفاوت است. مفاهیمی مثل وطن، آزادی، برابری حقوق زن و مرد به شکل امروزی آن در ادبیات کهن نبوده است، یا نگاه به عشق و معشوق با نگاهی که امروز ادبیات معاصر به این مفاهیم دارد، متفاوت است.
* آموزش ادبیات کهن به کودکان و نوجوانان چه ویژگیهایی دارد؟
اگر قرار است ادبیات کهن به کودک و نوجوان آموخته شود باید متناسب با آن گروه سنی ساده شود. درعینحال باید زنجیرهای کودک و نوجوان را به آن ادبیات اصیل وصل کند، مثلاً اگر شعری از شاهنامه به کودک آموزش داده میشود بعدازاینکه مفهوم شعر بهصورت قصه برای او گفته شد باید چند بیت ساده آن نیز خوانده شود تا او با کلمات و شعر آن نیز آشنا شود. این آشنایی متناسب با گروه سنی متفاوت است. برای گروه سنی کودک، سادهتر و برای گروه نوجوان این آموزش کمی دشوارتر و پیچیدهتر میشود. متنی که برای نوجوان انتخاب میشود دشوارتر و تعداد ابیات بیشتر میشود.
ویژگی مهم دیگر در آموزش ادبیات کهن به کودک و نوجوان این است که وجه سرگرمکنندگی آن موردتوجه قرار گیرد، یعنی آموزش باید در کنار سرگرمکنندگی باشد حتی ما باید اصل را بر سرگرمکنندگی آن آموزش بگذاریم. از جمله ابزار مناسب برای سرگرمکنندگی، قصه، نمایش خلاق، انیمیشن، فیلم و بازی است.
* چرا باید به کودک و نوجوان ادبیات کهن آموخت؟
به نظر من، کودکان و نوجوانان باید از آبشخورهای فرهنگی متفاوت برخوردار شوند تا بتوانند درست بیندیشند، یعنی اگر منابع فکریشان متعدد باشد، میتوانند آزاداندیش شوند. قرار نیست آنها فقط به یک منبع فکری مجهز شوند. در واقع، کودک و نوجوان و بهطورکلی انسانها باید منابع فکری متنوعی داشته باشند تا مسلط و مجهز شوند به تفکر انتقادی و پرسشگری.
* وضعیت آموزش ادبیات کهن را چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت آموزش این شکل از ادبیات بهتر از قبل است اما همچنان مطلوب نیست. در زمینه شاهنامه در برخی از شهرها کارهایی انجام میشود اما هنوز اندک است و نیاز است که علاوه بر فعالیت محدود در زمینه شاهنامه، در متون دیگر ادبیات کهن هم کار گستردهتر شود. این آموزشها در مدارس بسیار گزینشی است و تنها چند قصه کار میشود و شعرهای آن قصه کار نمیشود، برخی از مربیها شعر را درست نمیخوانند یا معنایش را درست نمیدانند و یا به شیوه درستکار کردن ادبیات کهن با بچهها تسلط ندارند. در ایران جاهایی هست که به نسبت خوب کار میکنند، مثلاً در مشهد بنیاد فردوسی یا در تهران بیشتر از دیگر شهرها فعالیت میشود. در اصفهان نیز در این زمینه، مکانهای محدودی را سراغ دارم. در واقع یک برنامه مدون برای آموزش شاهنامه، مثنوی، قصههای کهن ایرانی، آثار سعدی، کلیلهو دمنه و ... احساس میشود. جای کار زیادی برای کسانی که دانشآموخته ادبیات هستند و بهویژه رشته ادبیات کودک و نوجوان را در مقاطع کارشناسی ارشد یا دکترا انتخاب کردهاند، وجود دارد. از ابزار مختلفی هم میشود برای این آموزش استفاده کرد، ابزارهایی مثل لوگو، استیکر و بازیهای فکری رایانهای. بازیهای یارانهای زیادی را میتوان در حوزه این آموزش طراحی کرد.
* وضعیت آموزش ادبیات کهن در مدارس چگونه است؟
در کل وضعیت آموزش ادبیات در مدارس خوب نیست؛ چه آموزش ادبیات کهن و چه آموزش ادبیات معاصر. شاید در مدارسی بهواسطه عشق و شوقی که معلم به ادبیات دارد اوضاع کمی فرق کند. کتابها بهشدت گزینشی هستند و سانسور شده. متأسفانه معلمان و دبیران ادبیات اصلاً شوقی را که باید ندارند. آموزش ادبیات با شعلهور شدن آن شوق است که نتیجه میدهد. درست خواندن و پرشور خواندن شعر کهن و یا شعر معاصر ابزاری است که در ارتباط گرفتن دانشآموز با ادبیات بسیار تأثیرگذار است. وادار کردن بچهها به تحلیل و بررسی و گذر کردن از مواردی مثل آرایهها، مبانی دستوری و معانی که به فهم عمیق ادبیات کمک میکند در جذب نشدن بچهها به این ادبیات اصیل مؤثر است. باید با شیوههای جذاب، سراغ ادبیات برای کودکان و نوجوانان رفت. استفاده از موسیقی، فیلم، پاورپوینت، دیتا شُو و هر چیزی که ادبیات را برای بچهها جذاب کند بسیار مؤثر است. آموزش خشک رسمی به روح ادبیات آسیب میزند و اجازه نمیدهد که بچهها از ادبیات لذت ببرند.
* شما در خانه «ادب و اندیشه مانا» کلاسهای ادبیات کهن برای کودکان و نوجوانان برگزار میکنید. استقبال بچهها از این کلاسها چقدر است.
به خاطر اینکه موسسه فرهنگی ما هنوز نوپا است و تبلیغات وسیعی انجام ندادهایم استقبال چشمگیر نیست. باید سعی کنیم تا حوزه تبلیغ را به مدارس، مؤسسات فرهنگی، مهدکودکها و خانههای بازی گسترش دهیم. در حال حاضر هم که کارکردن در فضای مجازی دشوار شده است؛ اما کودکان و نوجوانانی که این دورهها رادیدهاند بسیار جدی و پیگیر هستند. تداوم دورهها خیلی مهم است، معمولاً بچههایی که میآیند، ادامه میدهند و تعداد اندکی از شرکت در کلاسها منصرف میشوند. نوجوانانی را سراغ دارم که سه سال است بهطور پیوسته این دورهها را ادامه میدهند، سؤالهای جدی میپرسند و در این سن دوازده و سیزدهسالگی مانند پژوهشگران رفتار میکنند و این بسیار امیدبخش است و مرا به وجد میآورد.
دورههای ما برای ادبیات کلاسیک شامل قصههای شاهنامه برای بچههای چهارتا هشت سال، شاهنامهخوانی باهدف اجرای صحنهای برای کودکان و نوجوانان، دوره مثنوی برای زندگی برای کودکان و نوجوان هفت سال به بالا، آشنایی با ادبیات کهن که شامل صحیح خوانی و حفظ شعر و نیز آشنایی با شاعران و مواردی از این قبیل است. دوره دیگری بهعنوان قصههای ایرانی نیز قرار است بهزودی برگزار کنیم که مجموعهای است از انواع قصههای ایرانی از شاهنامه، حکایتهای گلستان سعدی، کلیلهودمنه و دیگر متونی که ویژگی روایتگونه دارند و میتوانند بهصورت قصه ارائه شوند. امیدواریم که بتوانیم ادامه دهیم.