هنرمندی در رهایی از دغدغهها
چند روز دیگر تولدش است. برای خریدن هدیه به چیز خاصی جز کتاب برای او فکر نمیکنم. این چندماهه آنقدر کتابخوان شده و کتاب خریده که دستم بیاید که برای تولدش این زیبای کاغذی را بخرم. کتاب هم آنقدر گران است که به نظرم هدیهدادن آن در این شرایط کاری خوبی است.
چند روز دیگر تولدش است. برای خریدن هدیه به چیز خاصی جز کتاب برای او فکر نمیکنم. این چندماهه آنقدر کتابخوان شده و کتاب خریده که دستم بیاید که برای تولدش این زیبای کاغذی را بخرم. کتاب هم آنقدر گران است که به نظرم هدیهدادن آن در این شرایط کاری خوبی است.
تکلیفم برای خریدن موضوع کتاب هم روشن است. دختر جوان، حسابی خود را درگیر خودشناسی کرده و این روزها بیشتر در این زمینهها میخواند. حالا چه کتابی برایش بخرم؟ این هم کار سختی نیست. بلافاصله کتابی به ذهنم میآید که چند سال پیش، دقیقا ماههای نخستی که بیماری کرونا شایع شده بود، خواندم. یکی از دوستان آن را توصیه کرده بود. کتاب را از خودش امانت گرفتم. کتاب بسیار مفید و خواندنی است.
«هنر ظریف رهایی از دغدغهها» نوشته مارک منسن، ترجمه میلاد بشیری در نشر ملیکان کمک زیادی به من کرد تا در شرایط روحی سختی که بیماری کرونا برای من مانند بسیاری از آدمهای دیگر درست کرده بود تابوتوانم را افزایش دهم. از مهمترین و تأثیرگذارترین جملههای کتاب که در پشت جلد آن هم آمده، میخوانیم: «این کتاب به شما یاد نمیدهد چطور به دست بیاورید یا بیندوزید، بلکه یاد میدهد چطور ببازید و رها کنید. به شما یاد میدهد چطور سیاههای از زندگیتان بسازید و همه چیز جز مهمترینها را خط بزنید. به شما یاد میدهد چشمانتان را ببندید و مطمئن باشید که میتوانید خودتان را به پشت رها کنید، و اگر زمین خوردید، اشکالی ندارد. به شما میآموزد که دغدغههای کمتری داشته باشید.»
رها شدن از دغدغهها واقعا هنری است که به قول نویسنده یکعمر زمان میخواهد تا به آن برسیم؛ اما ارزشش را دارد که بیخیال و رها از بسیاری از دغدغههای بیارزش شد که مثل خوره ذهن و زندگیمان را میبلعند. «هنر ظریفی در رهایی از دغدغهها وجود دارد. هرچند این مفهوم ممکن است مسخره به نظر برسد و من هم عوضی به نظر برسم. آنچه اینجا راجع به آن صحبت میکنم، اساساً یادگرفتن روشی برای تمرکز و اولویتبندی مؤثر افکارتان است؛ اینکه چگونه باتوجهبه ارزشهای شخصی و برگزیده خودتان انتخاب کنید چه چیزی برایتان مهم است و چه چیزی مهم نیست. این کار بسیار دشواری است. دستیابی به آن، یکعمر تمرین و انضباط میخواهد. مرتب در آن شکست خواهید خورد. اما این شاید باارزشترین کوشش زندگی هر انسانی است.»
اما رها شدن از دغدغهها آنچنان که مارک منسن در این کتاب 9 فصلی میگوید به معنی بیاعتنایی یا سربههوا بودن نیست. رهایی از دغدغهها یعنی پذیرفتن تمایزها، یعنی دغدغه داشتن چیزی که مهم است نه چیزی که فکر میکنیم مهم است و یا به ما گفتهاند که مهم است. نویسنده اعتقاد دارد ما همواره درگیر هستیم و چهبهتر که درگیر چیزهایی شویم که بنا بر ارزشهای شخصیمان آن را باارزش بدانیم.
همیشه به آدمهای بیخیال، آنهایی که به موضوعات کماهمیت بها نمیدهند و بهراحتی از آنها گذر میکنند حسرت خوردهام و همیشه یکی از آرزوهایم این بوده که بیخیال و رها از دغدغههای پوچ از زندگی و وقتم بیشتر استفاده کنم. رهاشدن کار سختی است؛ اما واقعا به زحمتش میارزد. «تا حالا دقت کردهاید که گاهی اوقات هرچه کمتر به چیزی اهمیت بدهید، عملکرد بهتری در آن خواهید داشت؟ دقت کردهاید که آدمهای بیخیال اغلب به هدفشان میرسند؟ دقت کردهاید که گاهی اوقات، هنگامی که بیخیال چیزی میشوید، همه چیز خودش جفتوجور میشود؟»
مرور دوباره کتاب «هنر ظریف رهایی از دغدغهها» دوباره لذت خواندن آن را در روزهایی که نیاز زیادی به مطالعه آن داشتم به یادم میآورد. کتاب را برایم دوست کتابخوانم میخرم تا این لذت دوستداشتنی را به او هم هدیه دهم.