منصور حافظ‌پرست، هنرمند قلمزن:

صنایع‌دستی در انتهای سبد خرید خانوار است

قلمزنی در خانواده منصور حافظ‌پرست رایج بوده و بسیاری از نزدیکان او از جمله پدر، عموها و دایی او به این هنر پرداخته‌اند. خود او نیز که از کودکی در این هنر آموزش‌دیده بعد از سال‌های بازنشستگی از بانک به‌صورت حرفه‌ای به فعالیت در آن پرداخته و تا امروز که 77 سالگی را پشت سرگذاشته با انگیزه و عشق در کارگاه قلمزنی‌اش در بازارچه علی‌قلی‌آقا مشغول آفرینش آثار هنری است.

صنایع‌دستی در انتهای سبد خرید خانوار است

قلمزنی در خانواده منصور حافظ‌پرست رایج بوده و بسیاری از نزدیکان او از جمله پدر، عموها و دایی او به این هنر پرداخته‌اند. خود او نیز که از کودکی در این هنر آموزش‌دیده بعد از سال‌های بازنشستگی از بانک به‌صورت حرفه‌ای به فعالیت در آن پرداخته و تا امروز که 77 سالگی را پشت سرگذاشته با انگیزه و عشق در کارگاه قلمزنی‌اش در بازارچه علی‌قلی‌آقا مشغول آفرینش آثار هنری است. با این استاد قلمزنی که همیشه دغدغه فرهنگ و هنر ایران و نیز مسائل اجتماعی و اقتصادی هنرمندان و مردم را داشته به گفتگو نشستیم.

عکس ها از رضا امینی - اصفهان امروز


* از اوضاع این روزهای قلمزنی و هنرمندان شاغل در آن بگویید.

به‌طورکلی قلمزنی مانند دیگر صنایع‌دستی هنری است که در انتهای سبد خرید خانوار در ایران قرار دارد. یک خانواده بعدازاینکه احتیاجات ضروری خود مثل خوراک، پوشاک، ایاب و ذهاب، مسکن و ... را کنار گذاشت در مرحله بعد اگر چیزی ته جیبش ماند آن‌وقت آن را صرف خرید صنایع‌دستی می‌کند. درواقع مردم وقتی از صنایع‌دستی استقبال می‌کنند که در جامعه آرامش باشد و هر عاملی که باعث ناراحتی جامعه و مردم شود به صنایع‌دستی و هنرمندان و شاغلان آن ضربه می‌زند. وقتی شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور به‌گونه‌ای است که گردشگری داخلی و خارجی ما صددرصد افت می‌کند چگونه می‌توان انتظار داشت که صنایع‌دستی که وابسته به این صنعت مهم است رونق داشته باشد؟ من نمی‌دانم چرا مسئولین نمی‌خواهند با دیدی عمیق و کارشناسی در این رابطه اقدام کنند؟ امروز دیگر حتی نمی‌توان مثل پنج روز پیش زندگی کرد و برای پیشرفت و توسعه نیاز به درک شرایط کشور و دنیاست.

* یکی از نیازهای به‌روز در کسب‌وکارهای امروز استفاده از فضای مجازی است. صنایع‌دستی تا چه‌اندازه از این امکان بهره‌گرفته‌است؟

صنایع‌دستی هم مانند بسیاری از هنرها و مشاغل دیگر در زمینه تولید و فروش به فضای مجازی و تبلیغات در آن نیاز دارد اما وقتی این فضا با این‌همه محدودیت مواجه می‌شود شما می‌بینید که معیشت افراد زیادی دچار مشکل می‌شود. تعداد زیادی از افراد در صنایع‌دستی و مشاغل دیگر بیکار شده و در حال ورشکستگی هستند. هفته گذشته شخصی پیش من آمد و گفت که سال گذشته کاری از من به شخصی که در زمینه فروش صنایع‌دستی در فضای مجازی فعال بوده فروخته اما او که بسیار مورد اعتماد فروشنده هم است حالا آمده و می‌گوید که آن‌قدر به خاطر شرایط و محدودیت‌هایی که برای کسب‌وکار در فضای مجازی ایجاد‌شده با مشکل مواجه‌شده که کار را می‌خواهد پس بدهد. باید فکری اساسی و منطقی در این زمینه کرد. چرا مسئولین با جامعه‌شناسان و کارشناسان مربوطه مشورت نمی‌کنند و اقدامات مثبت عملی انجام نمی‌دهند تا این همه آسیب به معیشت مردم وارد نشود. دنیا بسیار کوچک‌شده و باید با تعامل با آن بود تا پیشرفت کرد. اگر مسائل اقتصادی حل شود و مردم این همه دغدغه معیشت امروز و فردایشان را نداشته باشند اتفاقات مثبت زیادی می‌افتد.

* مشغول کار روی چه اثری هستید؟ آیا سفارشی از مشتری است؟

روی دخل کار می‌کنم. من معمولاً سفارش قبول نمی‌کنم و بیشتر کارهایم را برای دلم و آرامش روح و روانم انجام می‌دهم. خدا رحمت کند استاد علی ظریفی را. سال‌ها پیش خبرنگاری از او پرسید که چند سالش است، گفت که 66 سال، بعد پرسید که چند سال است که قلمزنی می‌کند؟ جواب داد 95 سال! این حرف‌ برای بسیاری باورناپذیر است اما من منظور ایشان را می‌فهمم وقتی‌که می‌گوید عمر قلمزنی‌اش از عمر سال‌های زندگی‌اش بیشتر است! من از حدود ۸ سالگی تا الان که ۷۷ سال را گذرانده‌ام همیشه مشغول کار بوده‌ام و معنای این جمله را می‌فهمم.

البته جنبه اقتصادی اثری که می‌سازم را هم در نظر می‌گیرم که کمک‌هزینه زندگی باشد. حقوق بازنشستگی اصلا کفاف زندگی امروز در مملکت ما را با این تورم و گرانی نمی‌دهد. با این حقوق می‌شود قبض‌ها را پرداخت کرد و اگر رسید دو کیلو پنیر هم برای خانه گرفت وگرنه هیچ خبری جایی نیست. اگر صنایع‌دستی بلد نبودم، نمی‌توانستم زندگی‌ام را به‌راحتی اداره کنم.

* شما به کشورهای مختلفی سفر کرده‌اید. هنرمندان آنجا با هنرشان چگونه گذران زندگی می‌کنند؟

بگذارید خاطره‌ای برایتان بگویم. در انگلستان با هنرمند زرگری که استاد بین‌المللی بود و در کار ساخت نقره آشنا شدم. نزدیک خانه برادرم مغازه بزرگ دونبشی داشت. می‌گفت که شش ماه دیگر بازنشسته می‌شود. به او گفتم که باوجود داشتن این فروشگاه بزرگ مشکلی برای تأمین معیشتش در دوران بازنشستگی ندارد، او گفت که من می‌خواهم بعد از بازنشستگی بروم و دنیا را بگردم. خبر دارم که این کار را کرد؛ اما آیا من هنرمند این امکان را در ایران دارم که در بازنشستگی با این حقوق اندک بی‌دغدغه گذران زندگی کنم، چه برسد به گشتن دنیا که برای بسیاری از ما رویایی بیش نیست! کم نیستند افرادی که چند نوبت کار می‌کنند تا بتوانند از پس هزینه‌های زندگی خانواده خود برآیند. کار به‌جایی رسیده که معلمان زیادی هستند که بعد از مدرسه مسافرکشی کرده و در تاکسی‌های اینترنتی کار می‌کنند. این برای کشوری که جزء ۱۰ کشور ثروتمند دنیا است خوب نیست. نمی‌شود واقعیت‌ها را نادیده گرفت.

* وضعیت و سطح کار جوانان را در هنر قلمزنی چگونه می‌بینید؟

پاسخ این پرسش هم دوباره وابسته است به وضعیت اقتصادی مملکت. وقتی اقتصاد و امنیت خوب باشد و تأمین معیشت دشوار نباشد جوان‌ها هم شاداب هستند و دنبال کار هنری می‌روند و درکارشان موفق و خلاق هستند. جوان باید جوانی کند و از زندگی‌اش لذت ببرد اما آیا واقعا جوانان ما با این همه مشکلی که گریبانگیرشان شده این امکان را دارند؟ امکان ازدواج برای بسیاری از آن‌ها فراهم نیست. در رسانه‌ها از سوی مسئولین اعلام‌شده که انتظار خانه‌دار شدن در ایران به ۷۰ سال رسیده است. بعد از 70 سال هم می‌شود در گورستان خانه گرفت! اگر از جوان حمایت شود و توانایی او موردتوجه قرار گیرد در کار خود موفق می‌شود و آمار افسردگی و بیکاری و اعتیاد در جوانان کاهش پیدا می‌کند و سود آن به همه و مملکت می‌رسد.

ارسال نظر