آموزش در موزه، مقوله فراموششده در ایران
ريسباف با کاربري تازه جان دوباره میگیرد
محله سنبلستان اصفهان میزبان یکخانه تاریخی است که یک اصفهانی خوشذوق آن را با عشق و علاقه بناکرده است؛ کسي که تجربههای متنوعي از پيوند با تاریخ، میراث، صنایعدستی و مرمت دارد و اینجا را با اتکا به اين تجربهها علاوه بر عشق و علاقه فراوان ساخته است.
مرتضی بخردی متولّد اصفهان و دانشآموخته رشتههای معماری داخلی و مرمت آثار تاریخی در دهه 40 است. در آستانه هفتادسالگی، بیش از نیمقرن درزمینه معماری داخلی و مرمت تجربه دارد و به مدت بیستوپنج سال در دانشگاه هنر اصفهان به تدریس هنرهای سنتی و مرمت ابنیه تاریخی پرداخته است. او همچنین مؤسس اولین نگارخانه شهر اصفهان (گالری کلاسیک اصفهان) است.بخردی از سال ۱۳۷۹ به مدت پنج سال به مرمت و بازسازی خانه تاریخی بخردی، بهمنظور تبدیل آن به یک اقامتگاه سنّتی، پرداخته است و اين اقامتگاه، هماکنون در خيابان سنبلستان داير و فعال است.این هنرمند که سالها در دانشگاه موزهداری تدريس کرده و تجربه قابلتوجهی در زمينه اداره گالري دارد به بهانه تلاشها و اميدهايي که براي تبديل کارخانه ریسباف به موزه و يک پاتوق زنده فرهنگي شهري از سوي شهرداري اصفهان آغازشده به گفتگو نشستيم.اين استاد طراحی داخلی ابتدا به اهميت تلاش براي نجات بناي کارخانه ريسباف اشاره میکند: ريسباف بناي بسيار باارزشی است و فضاهای منحصربهفردی دارد. در تمام دنیا از بناهايي مثل ريسباف به شکلهای مختلف مانند موزه استفاده میشود و با کاربري تازه جان دوبارهای به آنها میدهند. برای مثال در فرانسه موزه اورسی ایستگاه قطار بوده که به موزه تبدیلشده است. اين نمونه و نمونههای بیشمار مانند آن میتواند الگو و مسير راه خيلي خوبي براي زنده شدن دوباره اين بناي شهري باشد.
به روش خودم موزهداری را تدريس میکردم
بخردی سپس به تجربه سفرهاي بسيار و تدريس موزهداریاش هم میپردازد: ازآنجاکه تجربه سفر به بسياري از کشورهاي دنيا را دارم و موزهها همواره از نخستین مکانهایی است که در سفرهايم از آن بازديد میکردم اطلاعات زیادی دراینباره به دست آوردهام. کاتالوگهای موزهها را هم جمعآوری میکردم. بر اساس اين تجربه بعداً در دانشگاه هنر براي تدريس موزهداری، کتاب و جزوه نمیدادم و به روش خودم آن را تدریس میکردم. یکی از مواردی هم که در اين درس از دانشجویان میخواستم این بود که یک موزه در دنیا را انتخاب کرده و با آن ارتباط برقرار کنند و ازآنجا اطلاعات بگیرند و در سر کلاس در مورد آن صحبت کنند. مايه خرسندي من این بود که چند نفر از دانشجوهايم علاقه جدي به موزهداری پيدا کردند و پس از فارغالتحصیلی مدیر یک موزه شده بودند.
سالها پیش تغییر کاربری کارخانه ریسباف به موزه را پیشنهاد دادم
اين استاد سابق دانشگاه هنر با ابراز خرسندي از تلاش شهرداري براي تبديل کارخانه ریسباف به موزه، اظهار میکند: سالها پیش با مدیرعامل صنایعدستی وقت موضوع تغییر کاربری این ساختمان را مطرح کردم و او هم از آن استقبال کرد و برای همین تصمیم با استاندار وقت اصفهان جلسه گذاشت. در آنجا پیشنهاد دادم که کارخانه ریسباف به موزه تبدیل شود، استاندار هم وانمود کرد که از این موضوع استقبال میکند و به مسئول روابط عمومی گفت که این موضوع را پیگیری کند؛ اما آنها گفتند قرار است ساختمان بانک ملی به موزه تبدیل شود که البته من همانجا گفتم که این ساختمان گنجایش موزه را ندارد و بر موزه شدن ريسباف تأکید کردم اما متأسفانه اين موضوع رها شد.
بخردی با ابراز اميدواري نسبت به اينکه، اين بار موضوع نجات ريسباف به جريان عمل کشانده شود، اضافه میکند: قبلاً ازایندست بناها چند نمونه داشتیم که تخریب شدند مانند کارخانه وطن که تبدیل به ساختمانی زشت شده يا ديگر کارخانههای اصفهان که متأسفانه به مجتمع تجاري و پاساژ تبدیلشدهاند.
گنجينه موزهها میتواند در معرض نمايش عموم باشد
او همچنين به ارائه اطلاعاتي در مبحث موزهداری و توجه به آن در جريان اين تغيير کاربري اشاره میکند: تأسیسات سرمایشی گرمایشی یکی از مواردی است که در اين موضوع اهمیت دارد. کنترل درجه حرارت نيز برای بخشهای مختلف موزه باید متفاوت باشد. برخی نیاز به رطوبت دارند و بعضیها نه و باید به این نکته توجه داشت. او با اشاره به اینکه گنجینه موزه باید در معرض دید باشد، بیان میکند: سالها پیش برای انجام يک کار تحقیقاتی به موزه ایران باستان رفته بودم. در اين موزه به قسمتی رسیدیم که انبار موزه بود و تعدادی گونی که در طبقات گذاشته بودند؛ پرسیدم اینها چیست؟ گفتند این گونیها حاوي سفالهای تاریخی منطقه شهر سوخته سیستان است، ديدن این صحنه برایم وحشتناک بود. باورم نمیشد که سفالها اینطور نگهداری شوند. علاوه بر اينکه بايد پرسيد چرا این اشیاء نباید نمایش داده شوند؟ همانطور که در اروپا و آمریکا بخش گنجینه را با ایجاد شیشه برای بازدیدکنندگان به نمایش میگذارند.این استاد دانشگاه در ادامه تصریح میکند: اگر قرار است چنین موزهای داشته باشیم من ترجیح میدهم که موزهای درست نشود، نگهداری اشیاء در موزه باید اصولی و بهروز باشد. اگر این ساختمان قرار شد به موزه تبدیل شود بايد برای داخل آن طراحی مناسبي انجام شود و براي اين کار از بهترين مهندسين مشاور کمک گرفته شود.
آموزش کودکان مقوله مهم موزهداری
بخردی سپس بر اهميت پرداخت به مقوله آموزش در موضوع موزهداری تأکید میکند: اهميت مقوله موزه و کودک در بازدیدهایی که از موزههای خارجی داشتم همواره توجهم را جلب میکرد. همانطور که در موزه یکی از شهرهای فرانسه ديدم که پدربزرگها و مادربزرگها نوههایشان را به موزه میآوردند؛ این حرکت ساده کودکان را بسيار علاقهمند میکرد. البته فقط هم بحث بازديد نيست در مبحث موزهداری بايد به نقش کودکان به شکل جدي توجه کرد. چند سال پیش نمایشگاهی از پرده قلمکار در یکی از موزههای شهرهای فرانسه به نام کلرمون فران برگزار کردم. گرافیست اين نمايشگاه کار جالبی انجام داده بود؛ عکس پردهها را برای کودکان بهصورت عکسبرگردان چاپ کرده و جای فیگورها و عناصر را درآورده بود تا در جای خالی آن، تصاویر را سر جای خود بچسبانند؛ در فضای دیگر موزه هم سالنی برای کودکان تعبیهشده بود که در آنجا درباره موزه حرف بزنند. بله یکی از کارکردهای مهم موزهها مقوله آموزش است، همانطور که در خیلی از موزههای اروپا بهمحض ورود یک برنامه پخش صوت چندزبانه به شما میدهند که سالنها را برای شما توضیح میدهد. برای آموزش در موزهها بايد از فنّاوری روز استفاده کرد البته متأسفانه در اینجا مقوله آموزش و بهخصوص آموزش کودک در موزهها چندان مطرح نیست و رهاشده است.
اين آموزش البته مختص کودکان نيست و براي همه و حتي مسئولین بايد انجام شود. چند سال پیش به موزهای در ژاپن رفته بودم، چند نفر از مسئولان و مقامات ایرانی هم برای بازدید آمده بودند و هرچقدر لیدر درباره مکان توضیح میداد آنها فقط سقف را نگاه میکردند و اصلاً برایشان مهم نبود و فقط میگفتند برویم. اگر اين افراد از همان ابتدا آموزشدیده بودند، چنین حرکتي انجام نمیدادند.
طراحي موزه بر اساس شرايط اقليمي
بخردی بابیان اینکه ساختمان ریسباف بنای باارزشی است اگرچه نیاز به مرمت دارد و پسازآن باید طراحی و کاربری مناسب فضاها در آن صورت بگیرد، میگوید: برای مثال در سالنی که پارچه و منسوجات قرار میگیرد نباید سفال هم باشد زیرا هرکدام شرایط خاص خودشان را برای نگهداری دارند. یکی از مسائل مهم دیگر در موزه مبحث نور است، به بعضی از اشياء و سائل نباید نور زیادی بخورد زیرا دچار آسیب میشود. از طرفي در بسیاری از موزهها از نور طبیعی استفاده میکنند؛ کارخانه ریسباف هم داراي مختصاتي است که میتوان از سقف آن نور گرفت و از نور طبیعی استفاده کرد.یک موزه در لسآنجلس دیدم که یک هنرمند ژاپنی در آنجا آثاری را به نمایش گذاشته بود و با استفاده از آبشار و آبنما رطوبت به فضا میداد درواقع آنها بر اساس شرایط اقلیمی ژاپن آنجا را طراحی کرده بودند. اين همان نکتهای است که ما هم میتوانیم آن را مدنظر قرار دهيم.بخردي همچنين درباره کاربري ساختمان ريسباف براي موزه ملي منسوجات با توجه به پيشينه آن يا موزه هنرهاي مختلف معتقد است: اين ساختمان فضاهای متنوعی دارد و نمیتوان آنجا را فقط برای پارچه و منسوجات در نظر گرفت و موزه تخصصی شايد چندان براي مخاطب ایجاد انگیزه نکند ولی وقتیکه یک موضوع کلی باش دو نساجی هم در آن میتوان علاقهمندان بيشتري را به آنجا کشاند.
خانه هر اصفهانی یک موزه است که میتواند به موزه معتبر شهر بيايد
بخردی با اشاره به اینکه اغلب مردم اصفهان به جمعآوری اشیاء قدیمی و هنری علاقهمند هستند، میگوید: در خيلي از خانههای اصفهان و بهخصوص خانه هنرمندان یک موزه کوچک وجود دارد چون محل و جایگاه معتبری در شهر نداريم که افراد مطمئن باشند در آنجا از آثارشان بهخوبی نگهداری میشود ولي اگر چنين فضايي وجود داشته باشد و آثار به نام صاحبانشان نگهداری شود، اين علاقهمندی هست. يادم است در یک موزه در کره جنوبی وسایلی از سوی یک خانواده اهداشده بود که نام و تصویر بزرگ خانواده اهداکننده را کنار وسایل ثبت کرده بودند. اگر اطمینان متقابل ایجاد شود که مکانی وجود دارد تا اشیا و آثار به اسم خودشان نگهداری شود حتماً استقبال میکنند.
او در پايان خاطرنشان میکند: بخش دیگری که به عقيده من باید به موزه اضافه شود گالری است که میتواند بهصورت فصلی به نمایش گذاشته شود، گالری موقت میتواند جزئی از موزه باشد و فضاي آن را زندهتر کند.