مصائب یک گفتگو

تجربه گفتگو کردن، تجربه متفاوت و گاه پیچیده‌ای است که برخلاف ظاهر آن همیشه با موفقیت همراه نیست.

مصائب یک گفتگو

تجربه گفتگو کردن، تجربه متفاوت و گاه پیچیده‌ای است که برخلاف ظاهر آن همیشه با موفقیت همراه نیست. البته همین عدم توفیق‌ها هم می‌تواند درس‌های خوبی برای فرد داشته باشد. حسابش را بکنید شماره و یا راه ارتباطی فرد یا افرادی را پیدا می‌کنید و می‌خواهید با آنها قرار مصاحبه را بگذارید، برخی جواب تماس‌ها را نمی‌دهند و برخی هم در همان ابتدا قبول نمی‌کنند و برای شما دلایلی مانند اینکه «حوصله‌اش را ندارم»، «دیگر در این فضا نیستم»، «من اهل مصاحبه نیستم»، «بماند برای یک‌وقت دیگر»، «به فکر مشکلات مردم باشید نه گفتگو با این‌وآن» و «هروقت با فلانی گفتگو کردید من هم گفتگو می‌کنم» و ... می‌آورند. دلایلی که می‌تواند حقیقی باشد و یا می‌تواند برای فرار از گفتگو باشد. عده‌ای که قبول می‌کنند برایشان گفتگوی چهره‌به‌چهره سخت است شاید به‌خاطر فاصله جغرافیایی و یا ترافیک کارهای متنوعی که دارند و ترجیح می‌دهند با گفتگوکننده از راه دور گفتگو داشته باشند و به همان صدا و صوت اکتفا می‌کنند. این عده از دیدن چهره گفتگوکننده چندان دل‌خوشی ندارند. گویی می‌دانند که چشم‌های یک خبرنگار خوب، پرسش‌های خوبی را طرح می‌کند و آن‌ها از دیده‌شدن توسط یک خبرنگار ترس دارند. برخی حتی چندان تمایلی به این که یک گفتگوی صوتی هم داشته باشند نیز نشان نمی‌دهند و مایل هستند پرسش‌ها از قبل برای آنها فرستاده شود. تا آن‌ها جواب پرسش‌ها را با آرامش و با صوت یا مکتوب ارسال کنند. جالب این است که بسیاری از این افراد پس از ارسال پرسش‌ها، هیچ پاسخی نمی‌دهند و با دانستن پرسش‌ها، حالا از ادامه کار منصرف می‌شوند. درست همه اتفاق‌های ناگوار برایشان پیش می‌آید. مانند دانش‌آموزی که همیشه غیبت داشت و همه‌کس و کارش را بیمار می‌کرد، می‌کشت و ... تا غیبتش را توجیه کند. برخی از همان ابتدا نسبت به نوع رسانه موضوع می‌گیرند و می‌گویند رسانه شما فلان خبر را این‌طوری کارکرده است و یا فلان جا این موضع را دارد و ... و برخی دیگر می‌گویند خوب قبلاً شما با چه کسانی مصاحبه کرده‌ای؟ و باید نشان بدهی که سطح گفتگوها خوب است. البته گفتگوهای موفق هم کم نیستند. گفتگوهایی که می‌توان ورای آنچه در رسانه منعکس می‌شود، درس زندگی گرفت و از آن خوب اندیشیدن و بهتر نگاه‌کردن به جامعه را یاد گرفت. برخی از آنها می‌توانند الگوهای خوبی برای زیست در اختیار فرد قرار بدهند و برخی چندان تغییری در فرد ایجاد نمی‌کنند. این نوع آخر گفتگوهای خنثی هستند و اما نوع بد گفتگوها این است که گفتگو انجام می‌شود و بعد فرد پشیمان می‌شود و می‌گوید گفتگوی من را منتشر نکنید. البته این بخشی از کار بود، سختی‌های یک مصاحبه به اینها ختم نمی‌شود. خود گفتگو و پیاده‌کردن و تنظیم آن نیز دردسرهای خودش را دارد. شاید این یادداشت را باید در روز خبرنگار می‌نوشتم؛ ولی این روزها با بهانه‌های مختلف که روبرو شده‌ام بد ندیدم تا این وجه از تلاش همکاران خودم را نشان دهم و از همه آن‌ها بابت پشت سر گذاشتن اینها و ارائه گفتگوها و گزارش‌های متکی بر گفتگوها تشکر و قدردانی کنم.

ارسال نظر