مردن به وقت ساکن طبقه حساس
اگر همین امروز بمیرم و بنا باشد برایم قبری خریداری شود، بسته به توانایی مالی بازماندگانم و اینکه بخواهند در بالای شهر یا پایینشهر باغ رضوان اصفهان دفنم کنند، فاصله انتخابی بین 2 تا 32 میلیون تومان وجود دارد
اگر همین امروز بمیرم و بنا باشد برایم قبری خریداری شود، بسته به توانایی مالی بازماندگانم و اینکه بخواهند در بالای شهر یا پایینشهر باغ رضوان اصفهان دفنم کنند، فاصله انتخابی بین 2 تا 32 میلیون تومان وجود دارد. ازآنجاییکه در زمان حیاتم جزو هیچکدام از رسته و دستههایی نبودهام که تخفیفات ویژه خرید قبر شامل حالشان میشود و همچنین در قطعه خاصی از آرامستان همجایی برای من نیست، پس باید هزینه خرید منزل آخرتم نیز مانند یک فرد عادی تمام و کمال پرداخته شود. درواقع برای اینکه بتوانم بهصرفه و با قیمت مناسب کفنودفن شوم باید زمان جوری تنظیم شود که تا قیمتها بالاتر نرفته است سر و ته کار را جمع کنم. این تیکتاک عمر من که هر روز سرعتش بیشتر شده و هر سال نگرانترم میکرد که فرصتهای زنده بودنم بیشتر از دست میروند، اکنون به سمتی حرکت میکند که باید از بابت بیشتر زنده ماندن و نگرانی از بالا رفتن هزینههای مردن، باقی زندگی به کامم تلخ شود.اگر بخواهم به این بازی روانی ادامه دهم مجبورم هر سال که تعرفههای فروش قبر بهروزرسانی میشود با ترس و لرز حساب و کتابش را در جیبم بالا و پایین کرده و با خود بگویم «ببین امسال گرون تر شد، دیر بجنبی همینم گیرت نمیاد».
ادامه از صفحه یک: به پیش خرید قبرهای 42 میلیون تومانی هم که فکر میکنم میبینم به دو دلیل اصلا شدنی نیست، چون نخست اینکه ظرفیت فروش امسال کاملا پر شده است و چیزی برای خرید باقی نمانده است. دوم اینکه اگر همین امسال هنوز ظرفیت پیشخریدی وجود داشت هم من از پس آن برنمیآمدم که 42 میلیون تومان پول بیزبان را یکجا بالای خرید قبرم خرج کنم. چرا که باید احتساب قیمت دلار و تورم موجود در سال 1401 دستکم باید 8 ماه کار کنم و حقوق پایه اداره کاریام را تمام و کمال جمع کنم تا بتوانم یک قبر پیش خرید کنم. این در حالی است که 8 ماه دیگر قیمتهای مصوب فروش قبر در شورای شهر بالاتر هم خواهد شد و آن موقع با تغییرات هزینههای روز و قیمت زمین و دلار و ... داستان پیچیدهتر میشود.
اما قبرهای دو میلیون تومانی امروز مانند زمینهایی است که هنوز داخل طرح نیفتاده و در مسیر توسعه قرار نگرفتهاند وگرنه دیر بجنبی قیمت همانها هم سر به فلک میگذارد. در نتیجه باید تکلیفم را با خودم روشن کنم و بین اینکه بیشتر زنده بمانم به بهای اینکه مرگی گرانتر داشته باشم یا کمتر زندگی کنم در عوض اینکه مرگم ارزانتر شود، یکی را انتخاب کنم.هر دو حالت ماجرا برای ساکنان طبقه حساس یکسان است و تفاوت ندارد در کدام ساختمان قرار داشته باشند؛ خانه دنیا باشد یا خانه آخرت، همه چیز برای ما هزنیه دارد حتی مردن.