سه‌گانه «اسب، خروس، ماهی» خلیلی در گالری اکنون

  شاخص های آلودگی به‌اندازه‌ای بالا بود که کلاس های مدارس و دانشگاه ها را مجازی کرده بودند. بااین‌وجود دلم نیامد تا فرصت دیدن آثار محمد خلیلی، نقاش خوب شهرمان را از دست بدهم. سه‌شنبه عصر روز نشست نمایشگاه بود و من خودم را قبل از نمایشگاه به خیابان مارنان رساندم.

سه‌گانه «اسب، خروس، ماهی» خلیلی در گالری اکنون

شاخص های آلودگی به‌اندازه‌ای بالا بود که کلاس های مدارس و دانشگاه ها را مجازی کرده بودند. بااین‌وجود دلم نیامد تا فرصت دیدن آثار محمد خلیلی، نقاش خوب شهرمان را از دست بدهم. سه‌شنبه عصر روز نشست نمایشگاه بود و من خودم را قبل از نمایشگاه به خیابان مارنان رساندم. بعد از کارگزاری تأمین اجتماعی و بالاتر از نمایندگی سایپا نزدیک ورودی امامزاده محمد جایی برای پارک پیدا شد. در آن‌سوی خیابان پلاک 153 را پیدا کردم و داخل گالری اکنون پا گذاشتم. مشتریانی در حیاط و در بخش کافه، مشغول پذیرایی بودند، بی‌خیال کافه، خود را به‌پای تابلوها رساندم. 23 اثر از محمد خلیلی کنار هم ایستاده بودند. عنوان نمایشگاه «اسب، خروس، ماهی» بود و بیانیه نمایشگاه سخن از بینامتنیت می کرد. هنرمند در انتهای بیانیه خود نوشته بود: این نمایشگاه خوانشی است در حوزه نقاشی که مبدأ حرکت «شستشوی شیرین در چشمه» اثر «سلطان محمد» در دوره صفویه است. شیرین نماد بانوی ایرانی است که در کشاکش تاریخ دچار فراز و نشیب های بسیار شده. گاهی سرگذشت غمگین و گاه شاد را از سر گذارنده... و تا اینکه خود را اکنون رسانده. الناز رجبیان، مدیر گالری اکنون قبلا گفته بود: آثار این هنرمند مفهومی و در سبک پست‌مدرن هستند. هرکدام از حیوانات در آثار وی، یک مفهوم خاص را تداعی می‌کنند.

در همان حال و با توجه به سابقه کارهایی که از خلیلی دیده بودم نگاهم روی بیوگرافی او افتاد. وی کسب عنوان‌های دومی در رشته کاریکاتور استان اصفهان و تجربه نمایشگاه‌های نگارخانه کلاسیک ۱۳۶۹، گالری افرند ۱۳۷۰، نگارخانه والی (تهران) ۱۳۸۸، موزه هنرهای معاصر اصفهان در سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری صبا ۱۳۸۹، گالری آپادانا در سال ۱۳۸۹ و گالری کوثر را در کارنامه کاری خود داشته است. خلیلی متولد ۱۳۴۲ و دانش‌آموخته کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه تربیت مدرس است. وی از وجود استادانی از جمله جواد حمیدی، جعفر روحبخش، مهدی حسینی، محمدابراهیم جعفری بهره برده است. کمی صبر کردم و بالاخره خود آقای نقاش هم آمدند و باهم به گفتگو نشستیم. دقایق خوبی بود. او از پست مدرنیته، از تجربه نقاشانه خودش در این حوزه و از المان هایی که در کار استفاده کرده بود، با آرامی و با همان لحن معلمی گفت و من هم آنچه در ذهن داشتم برای فهم بهتر کارها از او پرسیدم. در کارهای خلیلی عناصر نقاشی گاه با همان ظرافت و زیبایی و دقت یک اثر نگارگری کارشده‌اند ولی فضا و چیدمان کار و نگاه به اثر کاری است نقاشانه و مخصوص مؤلف و دیگر نمی-توان نه آن را دنباله نگارگری و نه حتی روایت تازه ای از آن دانست. او گفت: در دوره کرونا از متن مادر، 150 متن (تابلوی نقاشی) کار کرده ام و این 23 اثر منتخبی از این مجموعه تلاش است. بی‌شک او دلباخته فرهنگ و تمدن ایرانی و از جمله نقاشی و ادبیات ایرانی است و از سویی بر نظریه های نو و امروزی نقاشی ایستاده است. شاید نقدهایی برکارهای او باشد ولی بی‌شک تأمل در فرهنگ ایرانی و استفاده و رجوع به این فرهنگ می تواند به‌عنوان یک مزیت حتمی کارهای او به‌حساب آید. اسب، خروس و ماهی  او نماینده بسیاری از ویژگی هایی است که از این حیوانات در فرهنگ ایران وجود دارد.

این حیوانات بخشی اسطوره ای دارند، بخشی در تاریخ و دین جلوه کرده اند و بخشی هم در ادبیات و هنر جا برای خودش بازنموده‌اند. از سویی هرکدام دارای معناهای استعاری هستند که آن‌ها را فراتر از معناها و دریافت های رایج قرار می دهد. این‌همه و بسیاری دیگر که هنرمند آن‌ها را انتخاب کرده و در ساحت تازه ای پیش چشم مخاطب قرار داده است. در کنار نمادها و نشانه های حیوانی، نمادهایی چون شمشیر که گاه به‌صورت دوتیغه و تعبیر ذوالفقار در فرهنگ تصویری ما وجود دارد، درخت و به‌خصوص سرو به‌عنوان درخت مقدس، کوه، دریا و آب و آسمان نیز هرکدام نقش های خاص خود را در این فضا ایفا کرده بودند. خلیلی در بیانیه خود پشتوانه پژوهشی خود را این‌گونه بیان می کند: «شکستن ساختارهای دوقطبی بسته و رو آوردن به ساختارهای چندقطبی باز هدفی جز رسیدن به حقایق بدون واسطه و پیش‌فرض‌های فرمایشی ندارد. این گرایش بن‌بست‌های سوبژکتیو مدرن را درهم می شکند و هنرمند را از تنگنای مدرنیسم رها می کند. محصول این رویکرد گسترده خوانی است. البته این گرایش در ادبیات ایران توسط شعرا و ادبا مورداستفاده قرار گرفته است. مثال واضح آن شخصیت «شیرین» است که مبدا آن در خوانش فردوسی دیده می شود. خوانش دیگری که نظامی از آن دارد، این اثر را تبدیل به یک منظومه بزرگ می کند و سپس به فرهاد و شیرین در وحشی بافقی تغییر ماهیت می دهد. در زمان کنونی هم به حوزه مجسمه سازی ورود می کند که نمونه بارز آن در آثار شیرین و فرهاد تناولی قابل‌مشاهده است و درنهایت به قلمرو فیلم و نمایش نفوذ کرده و این‌بار در قالب فیلم «شیرین» عباس کیارستمی ظاهر می شود». پس از دیدن نمایشگاه وارد خیابان مارنان شدم و به زیارت امامزاده رفتم.

ارسال نظر