ذوب‌آهن و چهار بازی پشت سرهم با چهار شکست تلخ تیغ

تارتار دیگر نمی‌برد

مهدی تارتار شاید در حال سپری کردن یکی از بدترین دوران مربیگری‌اش باشد. تیم او چهار بازی به میدان رفته و حتی از کسب یک امتیاز هم عاجز مانده است. تیمی که قرار بود حتی برای کسب سهمیه آسیایی بجنگند حالا در اوج بحران قرار دارد.

تارتار دیگر نمی‌برد

مهدی تارتار شاید در حال سپری کردن یکی از بدترین دوران مربیگری‌اش باشد. تیم او چهار بازی به میدان رفته و حتی از کسب یک امتیاز هم عاجز مانده است. تیمی که قرار بود حتی برای کسب سهمیه آسیایی بجنگند حالا در اوج بحران قرار دارد. شرایطی بغرنج که تلاش‌های تارتار برای خارج کردن ذوب‌آهن از این اوضاع بسیار شکننده هم تاکنون کارساز نشده است. ظاهرا تیغ تارتار دیگر برندگی لازم را ندارد و چه‌بسا تداوم چنین شرایطی پیامدهایی برای او به دنبال داشته باشد. پیامدهایی که ممکن است حتی منجر به کنارگذاشتن سرمربی ذوب‌آهن هم منجر شود. بازی شلخته و البته بی‌انگیزگی بازیکنان در چهار بازی گذشته به‌وضوح نشان از مشکلاتی جدی درتیم دارد. مشکلاتی که جدا از مسائل فنی احتمالا منشا روحی و روانی هم می‌تواند داشته باشد. نگاهی دقیق‌تر به همین چهار بازی گذشته پرده از واقعیت‌هایی تلخ برمی‌دارد. ازجمله این‌که ظاهرا برخی بازیکنان دیگر دلشان با تیم نیست و چندان تلاشی برای موفقیت انجام نمی‌دهند. بازیکنانی که در چند بازی نیم‌فصل نخست باوجود شکست ذوب‌آهن سرشار از انگیزه بود. همان زمان تارتار در گفتگویی به‌وضوح از وسوسه شاگردان از سوی دیگر باشگاه‌ها پرده برداشت و گفت: «از یک سری بازیکنان ناراحتم و فکر می‌کنم تلاش مورد انتظار ما را انجام نمی‌دهند که در جدول سقوط نداشته باشیم. برخی بازیکنان ما تمرکز لازم را نداشتند و به فکر رفتن هستند؛ اما باشگاه از حق‌وحقوق خودش کوتاه نخواهد آمد.» همان کمتر از یک ماه پیش که سرمربی ذوب‌آهن چنین صحبت‌هایی را مطرح کرد مشخص شد که تارتار درد را خوب تشخیص داده اما پرسش این است که چرا راه چاره‌ای برای آن پیدا نکرده است؟ تیمی که در هفته دوازدهم و پس از تعطیلات لیگ آن بازی کم نقص را مقابل آلومینیوم اراک ارائه می‌کند و در اهواز باوجود ده نفره شدن مقابل فولاد، بازنده از زمین خارج نمی‌شود به ناگهان در دو بازی پایانی تا نیم‌فصل هیچ نشانی از آن تیم سرسخت و کوشا ندارد و سه بازی نخست نیم‌فصل دوم را هم با شکست پشت سر می‌گذارد. جدال با مس رفسنجان در جام حذفی هم چهارمین باخت گاندوها در چهار بازی پشت سر هم محسوب می‌شود.

ذوبی‌ها حالا به تیمی تبدیل‌شده‌اند که بازیکنانش با سهل‌انگاری‌های متوالی زمینه‌ساز موقعیت گل برای حریفان می‌شوند. نگاهی دقیق‌تر به همین چند بازی اخیر نشان از عدم تمرکز بازیکنان و سربه‌هوا بازی کردن آن‌ها است. بازیکنانی که حتی مواظب تکل هایشان هم نیستند تا جایی که ذوب‌آهن در همین هفت بازی اخیر سه اخراجی داده است. در بازی با هوادار صادق صادقی به‌عنوان یکی از باتجربه‌های تیم اصفهانی بسیار عصبی بازی می‌کرد تا جایی که حتی خودش هم می‌دانست که اخراج خواهد شد و به‌سادگی از این موضوع استقبال کرد. البته گلایه‌های مهدی تارتار از برخی بازیکنان ذوب‌آهن تنها محدود به بازی با هوادار نبود و او پس از بازی با صنعت نفت حتی به با افشاگری از مبلغ پیشنهادی دیگر باشگاه‌ها به شاگردانش هم پرده برداشته بود: «وقتی پیشنهاد 40 میلیاردی به بازیکن می‌دهند ناخودآگاه تمرکزش را از دست می‌دهد.» اما جدا از این مشکلات روانی پیش‌آمده که تعادل تیم را بر هم زده گرفتاری‌هایی هم در زمینه جذب بازیکن و سیستم تیم دیده می‌شود که این دیگر مسقیما به تفکرات سرمربی ارتباط پیدا می‌کند. در همین نیم‌فصل چند بازیکن ذوب آهن به‌یک‌باره به نیمکت ذخیره ها قفل شدند.

بازیکنانی که ازجمله مهره‌های ثابت این تیم به شمار می‌رفتند. آرمان قاسمی ازجمله همین بازیکنان بود. یکی از مدافعان اصلی تیم که هرگز مشخص نشد به چه دلیل از ترکیب اصلی خارج شد. او هرچند همچنان در تیم ماندگار شده اما بعید است دیگر جایی در ترکیب اصلی پیدا کند. شرایط محمدامین درویشی هم همچون قاسمی بود و او به‌طور ناگهانی از جمع ذوبی‌ها جدا شد و به تیم مس رفسنجان پیوست. در مورد بازیکنان تاجیکستانی ذوب‌آهن یعنی احسان پنشنبه هم همه‌چیز در هاله‌ای از ابهام ماند. این‌که به چه دلیل این بازیکن جذب شد و چرا خیلی زود تیم را ترک کرد. این در حالی است که جذب چند بازیکن هم چندان با متر و معیارهای موجود همخوانی ندارد. بازیکنانی همچون سامان نریمان جهان و یا روح ا... سیف الهی که در نیم‌فصل شاگرد تارتار شده‌اند قرار است چه کمکی به این تیم کنند؟ اما تاکتیک تیم هم در نیم‌فصل نخست و چند بازی نیم‌فصل دوم هم‌محل بحث و انتقادهای گوناگونی بوده است. این‌که دامنه تغییرات تاکتیکی تا این اندازه گسترده باشد بدون شک بازی گروهی ذوب‌آهن را تحت تاثیر قرار خواهد داد. استفاده از سیستم سه دفاعه و بازگشت دوباره به چهار دفاع ازجمله این جابجایی‌های گیج‌کننده است. ضمن این بهره گرفتن از مدافعی چون محمد قریشی در خط حمله برای جبران گل خورده هم دیگر تاکتیک منسوخ‌شده محسوب می‌شود. به هر جهت آنچه دیده می‌شود سریالی از آشفتگی‌هاست که به تمام لایه‌های تیم نفوذ کرده و شکست‌های متوالی هم از همین موضوع نشات می‌گیرد.

ارسال نظر