بیتوجهی تاکی؟! قسمت ۲۳۰۵
بودجه کم نیست، هزینهها زیاد است
آمارهای مستند بهدستآمده از تفریغ بودجه برای تعلیم و تربیت نسل آینده کشور و همچنین کمکهای مردمی از محل ثبتنام دانش آموزان در مدارس غیرانتفاعی و حتی دولتی شاهد این مدعاست که وزارت آموزشوپرورش طی دو دهه اخیر توانسته است از همین دو کانال مطمئن بهاضافه مساعدتهای بیدریغ خیران مدرسهساز که بیش از پنجاهدرصد کلانترین هزینههای سرمایهگذاری را در این بخش داشتهاند،
آمارهای مستند بهدستآمده از تفریغ بودجه برای تعلیم و تربیت نسل آینده کشور و همچنین کمکهای مردمی از محل ثبتنام دانش آموزان در مدارس غیرانتفاعی و حتی دولتی شاهد این مدعاست که وزارت آموزشوپرورش طی دو دهه اخیر توانسته است از همین دو کانال مطمئن بهاضافه مساعدتهای بیدریغ خیران مدرسهساز که بیش از پنجاهدرصد کلانترین هزینههای سرمایهگذاری را در این بخش داشتهاند، بتواند بهعنوان تنها تشکیلات سرمایه در قالب هزینهبر کشور بهحساب آید درحالیکه میزان بازدهیهای آن بسیار کمتر از گذشته است! اگرچه تجهیزات بهروز شده آموزشی میبایست تورم هزینهها را در بدنه این نهاد بهشدت کاهش داده و ارزشافزوده آن را بالا ببرد ولی اعداد نگرانکننده از ترک تحصیلها بخصوص طی دو سال کرونایی سخنی دیگر دارند که چالشها در کجای صفحه شطرنج جا خوش کردهاند و این وزارتخانه را به نیازمندترین بخش دولت تبدیل نموده تا مدیران آن در هر نشست کاسه گدایی به دست گرفته و دم از فقر و نداری بزنند! چرا طی دو دهه اخیر برخلاف دو دهه قبل از آن میزان کفه حقوق و دستمزد در مجموعه این وزارتخانه کلان و عیالوار از کفه آموزش و بخصوص پرورش سنگینتر شده است؟!
خوشبختانه امکانات موجود در جایجای این مجموعه گسترده که حتی کوچکترین روستای کشور از حضور آن بیبهره نیست در حد مطلوب و حتی بالاتر از ایده آل است که میتوان نگاهی گذرا به دفاتر مدیران مدارس و ادارات و بخصوص بخش دولتی آن که از بودجه بیتالمال تأمین شده است، انداخت و شاهد بود چگونه تزیینات اتاق کار رئیس یک ناحیه آموزشوپرورش همسان با معاونان وزارتخانههای دیگر است و مدیران بخش اداری آن برخلاف وزیر شهید و نمونه آن از بهترین و شیکترین پوشاک مردانه مد و برند روز بهره میبرند درحالیکه آینه تمام نمای آموزشوپرورش برای نسلهایی هستند که باید قناعت و صرفهجویی را الگوی آینده خود قرار دهند. اینگونه مدیران در بخش غیر آموزشی وزارت تعلیم و تربیت نمیتوانند با بودجههای ریاضتی دوران تحریم، زیرمجموعهای تربیتی را اداره کنند که تا دو دهه قبل کلاسهای آن با بخاریهای چوبی و نفتی گرم میشد! ابزار آموزش بر تختهسیاه، گچ و تختهپاککن خلاصه میگردید درحالیکه از این کلاسها فرهیختگان بزرگ بیرون میآمدند؛ اما چه باید کرد تا این روش ادامه نیابد؟ معاون سابق آموزشوپرورش اعتقاد دارد «با این وضعیت، پیش بردن امور کیفیتبخشی در
آموزشوپرورش سخت است. بااینحال به عقیده بنده بااینکه وزارت آموزشوپرورش معاونت پرورشی دارد، اما خط مقدم امور تربیتی و پرورشی باید معلم باشد. در شرایطی که آموزشوپرورش ۳۰۰ هزار کمبود معلم دارد، نمیتوان چنین انتظاری از معلم داشت، چراکه این خلأ با کلاسهای ۴۰ نفره و مختلط، دو شیفته شدن مدارس و معلمان خرید خدمات و بازنشستگان در حال پر شدن است. در چنین وضعیتی نهتنها کیفیت آموزش بلکه امور تربیتی و ساحتهای ششگانه مورد تأکید رهبر معظم انقلاب و سند تحول بنیادین تحقق پیدا نمیکنند. » و همه اینها در حالیست که ادارات گسترده در بزرگترین و کوچکترین مناطق کشور دارای کارمندانی است که اکثریت آنها در جدول کمکارترین نیروهای دولت قرار دارند و میانگین تلاش روزانه آنها به یکساعت هم ندارد نمیرسد و اگر قرار است انقلابی درونسازمانی به وقوع بپیوندند همین خواهد بود تا نیروهای مازاد شناسایی و پس از طی یک دوره فشرده بهجای پشتمیزنشینی، سر کلاس درس دانش آموزان بی معلم حاضر شوند. ابراهیم سحرخیز معاون سابق وزارت آموزشوپرورش در ادامه سخنان خود اینگونه گفته که «با این شرایط بهتر است بگوییم امور پرورشی در آموزشوپرورش فرمالیته
است. بهتر است هیچ انتظاری از امور کیفیتبخشی در آموزشوپرورش نداشته باشیم و تمام اینها معلول نگاه دولتها است، چراکه به آموزشوپرورش نگاه کلان و راهبردی نداشته و ندارند. به عقیده بنده دولتها به دنبال ارزان اداره کردن آموزشوپرورش و خصوصیسازی آن هستند. نمونهاش کاهش سن مصرف دخانیات در کشور است. در این وضعیت از آموزشوپرورش انتظار میرود که با انجام امور پرورشی و تربیتی از آسیبهای اجتماعی پیشگیری کند. یک نمونه اقدام پرورشی، بحث مشاوره است که متأسفانه امروز در مدارس فقط به مشاوره در تعیین رشته اختصاص دارد. درحالیکه مشاور باید در تمام دوران تحصیلی حضور داشته باشد.
اما اکثرا پشت میزهای خود در مرکز یا هسته مشاوره نشستهاند تا شاید کسی به آنها مراجعه کند. متأسفانه در آموزشوپرورش مشکل آمار داریم، درحالیکه این آمار پایه برنامهریزی و بودجهبندی است و آمارها خیلی متفاوت است و بعضاً مدیران ارشد اطلاع دقیقی از آمارهای لازم ندارند. بهعنوان نمونه اگر درباره تعداد مدارس کشور از مدیران ارشد آموزشوپرورش سؤال بپرسید، پاسخهای متفاوتی را خواهید شنید. در چنین شرایطی طبیعی است که بودجه واقعی بسته نمیشود» که نوشتن از وضعیت آموزشوپرورش کشور و مشکلات و بحرانهای این دستگاه مهم و انسانساز نباید کمتر از اهمیت اقتصاد، معیشت، بیکاری و دیگر مسائل مبتلابه باشد زیرا بودجه کم نیست و هزینههای زائد بخصوص پیرامون تورم کادر غیر آموزشی و تشریفاتی بالاست.
ادامه دارد