کیفیت فدای کمیت

صفت انصاف سرمایه خوبی است اگر به نحو مطلوب از آن استفاده و وجهی دوسویه داشته باشد زیرا در بعضی موارد مطالبات پیرامون حقوق ازدست‌رفته نوعی انصاف‌خواهی یکطرفه به‌حساب می‌آید

کیفیت فدای کمیت


صفت انصاف سرمایه خوبی است اگر به نحو مطلوب از آن استفاده و وجهی دوسویه داشته باشد زیرا در بعضی موارد مطالبات پیرامون حقوق ازدست‌رفته نوعی انصاف‌خواهی یکطرفه به‌حساب می‌آید و خواهان خود اعتقادی به انجام آن در برابر طرف مقابل ندارد. با یک حساب دودوتاچهارتا می‌توان به این واقعیت تأسف‌بار پی برد که ارقام جرائم پرداختی از خزانه کشور به سرمربی و مربی نماهای ورزشی خارجی طی چند سال اخیر معادل بودجه یکسال در بحث پرورش است که اگر بازخواستی در کار بود یک‌به‌یک افراد مقصر و دخیل در پرداخت این وجوه محاکمه می‌شدند نه اینکه پس از یکی دو سال مرخصی استحقاقی آن‌هم در دوران دوساله هجوم کرونا بازهم بر مصدر یکی از حساس‌ترین فدراسیون‌های ورزش تکیه بزنند! متأسفانه مدیریت کسب درآمد کشور به دلیل وجود سرمایه‌های بی‌بدیل خدادادی فراوان و سهل و آسان است زیرا به تلاش چندانی نیاز ندارد و مواد خام اولیه است که می‌رود و به جای آن ساخته‌وپرداخته‌هایی چون برنج و ابریشم وارد می‌شود اما مشکلات اصلی اشراف و نظارت بر هزینه‌هاست که نه‌تنها متخصص دلسوزی ندارد، بلکه اسراف در آن طبیعی جلوه می‌کند تا هر آنچه از فروش میراث آیندگان به دست آمده آسان از دست برود و در این میان، نیازمندانی که تا دو سال قبل در دهک‌های اول تا سوم خلاصه می‌شدند به سه دهک بعدی یعنی چهارم، پنجم و ششم هم تسری یابند! حلقه مفقوده در کجای این پازل به‌هم‌ریخته قرار گرفته تا بعضی از مدارس غیرانتفاعی پس از رونمایی از شهریه چند صد میلیون تومانی پروژه دریافت دلار به جای واحد پول ملی را کلید بزنند! چند درصد از جمعیت پانزده میلیون‌نفری دانش آموزان می‌توانند اینگونه هزینه‌ها را که با حاشیه‌هایش به سالی یکصد و پنجاه میلیون تومان برای یک دانش‌آموز معادل ماهانه 12 میلیون تومان تمام می‌رسد، تحمل کنند و با توجه به کمبود مدارس دولتی و یا دور بودن آن‌ها از محل اقامت فرزندانشان ناچار به ترک تحصیل شوند؟ نگاهی به سالنامه آموزش‌وپرورش که مرجعی از گزارش‌ها دراین‌باره از سال تحصیلی 93-94 می‌باشد گویای این حقیقت تلخ است. طبق این آمار در سال تحصیلی 94-95 تعداد بازماندگان از تحصیل 777 هزار و 862 نفر که اصولا ثبت‌نام نکرده‌اند و این نمودار در سال تحصیلی 1400-1401 با افزایش ۲۶ درصدی به 911 هزار و 273 نفر رسیده است و تعداد دانش آموزان ترک تحصیلی سال‌های 1393 و 1394 هم برابر با 347 هزار و 203 نفر بوده است که در سال 1400-1401 به 279 هزار و 19 نفر افزایش می‌یابد. این در حالیست که دانش آموزان ترک تحصیل دوره متوسطه اول در همین بازه زمانی رو به رشد بوده‌اند به‌نحوی‌که در شاخص مذکور از 60 هزار نفر به بیش از 154 هزار نفر افزایش یافته است. به سراغ موسی بیات مدیرکل دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهش‌های مجلس و گفته‌هایشان در این زمینه می‌رویم که می‌گوید: «به نظر من (عدم دسترسی به امکانات آموزشی) از همه عوامل مهم‌تر است. زیرا اگر فضای آموزشی و بستر مناسبی در دسترس همه کودکان و نوجوانان وجود داشته باشد، بدون شک حتی افرادی که درگیر فقر فرهنگی یا فقر اقتصادی هستند نیز وارد این فضا می‌شوند. علاوه بر آن در تمام این سال‌ها (چیستی) سیاست را مشخص کرده و گفته‌ایم که (ریشه‌کنی بی‌سوادی) و (پوشش کامل تحصیلی) باید اتفاق بیفتد، اما چگونگی تحقق سیاست را به‌درستی مشخص نکرده و نگفته‌ایم از چه مسیری و با چه ابزاری حرکت کنیم تا بی‌سوادی ریشه‌کن شود. بنابراین وقتی متون سیاست‌گذاری را مرور می‌کنیم، می‌بینیم که جای (چگونگی) تحقق این سیاست خالی است و به عبارات توصیه‌ای که الزام‌آور شده‌اند، بسنده کرده‌ایم، اما به سمت این نرفته‌ایم که از چه مسیری این کار را انجام دهیم. درنتیجه شاهد آن هستیم که آموزش در مدارس عادی و دولتی کشور از کیفیت آموزشی کافی، برخوردار نیستند. دانش‌آموز وقتی به مدرسه می‌آید با چند مؤلفه مواجه است. یکی فضای فیزیکی مدرسه که باید فضای دوستدار کودک باشد و مؤلفه‌های مختلف در آن دیده شود، اما متأسفانه به دلیل ضعف زیرساختی در آموزش‌وپرورش چنین اتفاق نیفتاده است. پس‌ازآن دانش‌آموز با کتاب درسی سروکار دارد که متأسفانه با چالش‌هایی مثل حجم بالای آن یا انتخاب متون حافظه محور، یکنواخت و بدون تنوع مواجه می‌شود. درصورتی‌که در این خصوص نیز سند تحول بنیادین بیان کرده است بسته آموزشی به جای کتاب درسی در اختیار دانش‌آموز قرار گیرد و در بسته آموزشی طیفی از ابزار‌های یادگیری مثل (بازی)، (سرگرمی)، (فیلم) و هر آن چیزی که می‌تواند با جذابیت بیشتری محتوا را به دانش‌آموز انتقال دهد، استفاده شود، اما چنین اتفاقی نیفتاده و اصلاً هوشمند سازی مدارس مشاهده نمی‌شود. یکی از چالش‌های اصلی‌مان، فضای پرورشی و تربیتی است. مثل اردو بردن دانش‌آموزان که یک ظرفیت بی‌نظیر برای آن‌ها به‌حساب می‌آید. در بسیاری از کشور‌های دنیا، اردو بردن از ابزار پرورشی دانش‌آموزان به‌حساب می‌آید، اما در کشور ما مقررات سخت و دست و پا‌گیری برای اولیا و مدیران مدرسه تعیین‌ شده است که اصلاً آن‌ها جرئت بردن دانش‌آموز به اردوی نیم روزه را هم ندارند. این در حالی است که ما اماکن اردوگاهی و کانون‌های پرورشی بسیاری داریم، اما شرایط به‌گونه‌ای است که نتوانسته‌ایم امکان استفاده دانش‌آموزان از آن‌ها را فراهم کنیم». پرواضح است در جامعه‌ای که عدالت آموزشی و بازتاب پرورشی برای عموم نداشته باشد، در میان قشر ضعیف آن «ترک تحصیل» و «بازمانده از تحصیل» هم اتفاق می‌افتد و اگر برای این افراد، آموزش‌وپرورش با کیفیت و در دسترس وجود نداشته باشد، کمیت‌ها به‌تنهایی کاری از پیش نمی‌برند و سال‌به‌سال بر تعداد ترک تحصیل‌ها و بازماندگان از آن افزوده می‌شود!
ادامه دارد

ارسال نظر