صنایعدستی هنری اصفهان
اصفهان حقیقتاً به همان اندازه کهن و دیرینه است که شهرهایی چون شوش، ری و دامغان. این ادعایی است که محمدحسن سمسار، مشاور بخش هنر و معماری و عضو هیئت عالی علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در همایش «اصفهان، مهد صنایعدستی ایران» مطرح کرد.
اصفهان حقیقتاً به همان اندازه کهن و دیرینه است که شهرهایی چون شوش، ری و دامغان.
این ادعایی است که محمدحسن سمسار، مشاور بخش هنر و معماری و عضو هیئت عالی علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در همایش «اصفهان، مهد صنایعدستی ایران» مطرح کرد. او برای این ادعایش دلایلی هم آورد: «یکی از اسناد این قدمت تاریخی، وجود شبکه آبیاری ویژه مادی در اصفهان است.» به اعتقاد او، علت نبود کاوش باستانشناسی در اصفهان، زندگی مداوم و پابرجای این شهر است.
ازنظر سمسار، اصفهان از قرن سوم میلادی، ویژگیهای شهر را داشته، او وجود کتابخانه را از عناصری دانست که کهن بودن عنصر شهر را در اصفهان تائید میکند و به این اشاره میکند که تنها دو شهر جندیشاپور و اصفهان از دوره اسلامی و پیش از آن، کتابخانه داشتهاند.
او به این هم اشاره میکند که فرهنگ اصفهان، در زمینههای گوناگون هنری و در دورههای مختلف، مکتب دارد و مکتب اصفهان را در رشتههای فلسفه، پزشکی، هنر و معماری برمیشمرد.
سمسار از افول هنر اصفهان در سالهای بعد از دو دوره صفوی و سلجوقی هم میگوید و اینکه به سبب حمله مغول، بعد از دوره سلجوقی و روی کار آمدن حکومت قاجار، بعد از دوره صفوی، افول بسیاری در هنر اتفاق افتاد و بدترین نگهداری از بناهای تاریخی و بیشترین آسیب به این میراث رخ داد.
سمسار از کتاب «ذکر اخبار اصبهان» حافظ ابونعیم اصفهانی هم که به اصفهان دوره سلجوقی میپردازد، چنین نقل میکند: «در این کتاب آمده که در بازارهای اصفهان، دو نوع صنایعدستی وجود دارد که به اقصا نقاط جهان برده میشود. اول قالی ایرانی و دوم، بافتههای متفاوت پارچه که نزدیک به 50 نوع مختلف است.»
سمسار، صنایعدستی را هم دارای رگههای بسیار نیرومند هنر کهن ایران در تمام شاخهها دانست، گرچه این آثار هنری با توجه به نیازهای روزمره و کاربردی طبقات مختلف مردم ساخته میشوند و به همین دلیل برخی در اطلاق نام اثر هنری به آنها تردید میکنند. ازنظر او، نمیتوان صنایعدستی را آنگونه که در تمام دنیا به کار میبرند، در ایران به کار برد، چراکه صنایعدستی ایران به سبب نیاز طبقات مختلف اجتماعی تولیدشده است. او مادر صنایعدستی را هم هنر کهن ایران دانست که آنچه آن را متمایز کرده، نیاز و کاربردی بودن آن و نبوغ سازنده است.
او به این هم اشاره میکند که همه سازندگان صنایعدستی، هنرمندان نابغهای نیستند و به همین دلیل صنایعدستی اغلب بخشی از هنر مردم بهحساب میآید. بااینحال، سمسار، صنایعدستی مصرفی اروپا را متفاوت با صنایعدستی رایج ایران میداند، چراکه صنایعدستی ایران با هنر رسمی کشور قرابت دارد و یک صنعت صرف تجاری نیست، گرچه امروز در دنیا، صنایعدستی بهعنوان کالای تجارتی رواج دارد. با همه اینها سمسار معتقد است بسیاری از صنایعدستی ایران، بیشتر وجه هنری دارند تا جنبه تجاری.
سمسار به تأثیر هنر اصفهان دوره صفوی از هنر تیموریان و ایلخانان هم گفت که حاصل فعالیت هنرمندانی است که از سراسر ایران به اصفهان آمدند. او معماری بناهایی در آسیای میانه، کاشیکاری قبر تیمور توسط یک کاشیکار اصفهانی و بناهایی مثل مساجد، کاروانسراها و کاخها را نمونههایی از هنر کهن اصفهان دانست و به خوشنویسی مکتب اصفهان هم اشاره کرد که تا پایان دوره قاجاریه اهمیت داشته است.