بیتوجهی تاکی؟! قسمت ۲۴۰۵
دهمیلیاردی و اجاره پانصد میلیون تومانی
کدام نقطه دنیا از قلب نیویورک تا ناف پاریس این پدیده نادر مشهود است که در شمال تهران یعنی ولنجک و نیاوران خانهای ویلایی با رهن دهمیلیاردی و اجاره ماهانه پانصد میلیون تومانی در اختیار یک خانواده سهنفره گذاشته شود و از همه مهمتر اینکه چگونه کسانی پیدا میشوند
کدام نقطه دنیا از قلب نیویورک تا ناف پاریس این پدیده نادر مشهود است که در شمال تهران یعنی ولنجک و نیاوران خانهای ویلایی با رهن دهمیلیاردی و اجاره ماهانه پانصد میلیون تومانی در اختیار یک خانواده سهنفره گذاشته شود و از همه مهمتر اینکه چگونه کسانی پیدا میشوند تا بتواند با پرداخت اینگونه مبالغ بدعت گرانفروشی را دوچندان کنند؟ در اینجا بد نیست اشارههایی هم به دیگر شهرهای کشور بعد از پایتخت داشته باشیم که در همین کلانشهر اصفهان نیز اجاره بعضی از واحدهای مسکونی نهتنها در بالای شهر بلکه در بافت مرکزی و بخصوص خیابانهای عباسآباد، مطهری، کمال اسماعیل، نظر و حکیم نظامی از مرز صد میلیون تومان گذشته و در شهرستانها و حتی روستاهای آن کرایه اتاق مخروبهای ارزانتر از یک میلیون تومان پیدا نمیشود و باید ساعتها زیر دوش آب ایستاد تا موتور جوش آورده مغز خنک شود! طبق دادههای مرکز آمار ایران، سهم مسکن در سبد معیشتی مردم در سال 1395 تقریبا 34 درصد بوده است، اما این عدد در سال ۱۳۹۹ به حدود ۴۳ درصد رسید. به این معنا که ۴۳ درصد درآمد خانوارهای ایرانی توسط اجاره و رهن مسکن بلعیده شده است، بر اساس آمارهای دیگری از مرکز
آمار ایران در سال 1399 تنها ۶۸ درصد خانوارهای ایرانی در منزلی سکونت دارند که مالکیت آن متعلق به خود خانوار است. حدود ۱۳ درصد اجارهنشین و ۸۹ درصد در منزل رهنی ساکن هستند، با توجه به این آمار و ارقام، حدود ۲۳ درصد خانوادههای ایرانی در منزل اجارهای و رهنی زندگی میکنند، درنتیجه، بررسی نحوه قیمتگذاری رهن و اجاره مسکن اهمیت زیادی دارد؛ بنابراین مالکانی که خانههای مازاد بر نیاز شخصی دارند هرگز علاقهمند به فروش آن نیستند زیرا علاوه بر اینکه میتوانند از این منبع تمامنشدنی و بدون نیاز به هزینههای جانبی، نهایت بهرهوری را ببرند با ارزشافزودهای بالاتر از همه نرخهای بهرهای در افزایش قیمت ملک روبرو خواهند شد که تجربه چهلساله نشان داده است، سرمایهگذاری در خرید یا ساختوساز مسکن بیخطرترین و سودآورترین تجارتهاست؛ اما عوامل مؤثر و مختلفی که میتواند یک واحد مسکونی اجارهای را به سرمایهای پربازده تبدیل کند عبارتند از: دسترسی آسان به مراکز خرید، مراکز آموزشی و بهداشتی و نبودن در طرح تردد و مشرف بودن به فضاهای سبز که هوا را لطیف و آلودگی را کمتر میکنند. چنانکه اگر این واحد در بخش ریه شهر یعنی پارک ناژوان
واقع شده باشد و همسایگان اکثرا از زوجهای بدون فرزند و یا تکفرزند باشند و یا خانوادههای بازنشسته میتواند برای مالک حکم گنجینهای را داشته باشد تا علاوه بر دریافت رهن تضمینی اجاره ماهانه قابل توجهی ارائه دهد و بهصورت روزانه ارزشافزوده داشته باشد و البته گزینههای دیگری ازجمله نوساز، مدرن و مجهز بودن هم در رقم رهن و اجاره بیتأثیر نیست؛ اما چرا با این فوج لجامگسیختگی در قیمت یک واحد مسکونی و یا رهن و اجاره آن، هیچگونه تصمیم تخصصی پیرامون پیشگیری و تعدیل گرفته نمیشود تا روند آن به مرحله انفجار اقتصادی نرسد؟ امروز تأمین سرپناه تبدیل به یکی از اصلیترین دغدغه خانوادههای ایرانی شده درحالیکه میزان بیتوجهی متولیان به آن روزبهروز افزایش مییابد و انگار از توان خود و دولت پیرامون حل اندیشمندانه ناامید شدهاند تا کشوری که از صادرکنندگان عمده نفت و گاز دنیاست به بیماری هلندی مبتلا شود؟! یکی از مهمترین عارضههای بیماری هلندی بر اقتصاد کشور و علیالخصوص خانوادههای ایرانی افزایش قیمت مسکن بوده که میتواند از پیامدهای تلخ تحریمهای نفتی و بانکی جهانی بر آن باشد؛ زیرا این سونامی باعث کاهش ارزآوری و منابع ارزی و
بالطبع افزایش نرخ ارز شده تا توامان تورم را هم به همراه داشته باشد. اگرچه بهای برابری ارزها کموبیش بالا و یا پایین میروند اما سرعت فراگیری و اثرگذاری در بهای منفی برای مسکن حرکتی لاکپشتی دارد و زمان میطلبد تا تاثیرگذار باشد. چنانکه اگر بخواهیم جدول رهن و اجاره یک واحد مسکونی را برای نمونه در منطقه نیاوران تهران از سال 1398 تا به امروز مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که مستاجران این منطقه ویژه هم ناچار شدهاند طی این چهار سال به تعدیل ملک اجاره شده و ناچار تغییر مکان به شرح زیر بپردازند: واحدی ویلایی با سال ساخت 1398 و نرخی معادل /5000000000 و 555000000 تومان دارد و بهجای آن واحدی که ساخت ۱۴۰۲ میباشد و 215 متری است را میتوان به قیمت 500000000 تومان رهن و 55000000 تومان اجاره کرد که این موضوع نشان میدهد حتی ثروتمندان هم قادر نیستند چون گذشته زندگی کنند و امروز آنها هم عقبگرد کردهاند درحالیکه «میان ماه من تا ماه گردون/ تفاوت از زمین تا آسمان است» زیرا دهکهای پایین آرامآرام از بافتهای سنتی مرکز کلانشهرها به حواشی و در ادامه به روستاها رفتهاند تا خانههای بافت قدیمی را رنگ و لعاب بزنند و در آن
اقامت کنند اگرچه بهناچار هر نیمهشب برای امرارمعاش عازم شهرها شده و در پایان روز به روستا برگردند!
ادامه دارد