برگزیدگان جایزه«معمار» در گفتوگو با اصفهان امروز روایت میکنند
پروژهای برای خیال خانه
خانه, مکانی است که اولین تجربههای بیواسطه با فضا, در انزوا و جمع در آن صورت میگیرد و «خلوت» با خود, با همسر و فرزندان, با والدین و خواهر و برادر و دیگران همه و همه بی تعرض غیر در آن ممکن میگردد. خلوت در مسکن از ضروریات هر محیط مناسب برای زیست انسان به شمار میرود.
خانه, مکانی است که اولین تجربههای بیواسطه با فضا, در انزوا و جمع در آن صورت میگیرد و «خلوت» با خود, با همسر و فرزندان, با والدین و خواهر و برادر و دیگران همه و همه بی تعرض غیر در آن ممکن میگردد. خلوت در مسکن از ضروریات هر محیط مناسب برای زیست انسان به شمار میرود. وجود خلوت در محیط زندگی, میتواند به ایجاد زمینه مناسب در ابعاد فردی و اجتماعی بیانجامد.
علاوه بر آن, آسایش خانواده و فراهم آمدن امکان ارتباط مناسب اعضای آن با یکدیگر و حتی با سایر نزدیکان, نیازمند خلوت در مسکن است؛ چراکه مسکن به معنای جایی که سکینه و آرامش در آن جاری است, نیازمند نوعی خلوت است. ایجاد تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری ضروری است که بهوسیله عناصر کالبدی و در بستر فردی و اجتماعی هر جامعهای و مبتنی بر ارزشهای فرهنگی آن میسر میشود. شاید به همین خاطر است که «جایزه معمار» یکی از چهار بخش خود را هرساله به پروژههای معماری در حوزه خانههای مسکونی اختصاص داده است.
امسال داوری «جایزه معمار» را هان تومرتکین (ترکیه)، نسرین سراجی، فرامرز شریفی، حسین شیخ زینالدین، شامیل محمدزاده بر عهده داشتند که خوشبختانه چهار دفتر معماری در اصفهان در بخشهای مختلف این جشنواره حائز رتبههای برتر شدند ازاینرو روزنامه اصفهان امروز گفتوگویی با این معماران اصفهانی که توانستند در بیستمین دوره جایزه معمار رتبه برتر را از آن خود کنند گفتوگویی انجام داده که بخش دوم آن، گفتوگو با محمد عرب، معمار است که به همراه همسر خود معینی الدینی، معمار در بخش پروژههای خانههای مسکونی تکواحدی جایزه معمار حائز رتبه دوم شدند.
«جایزه معمار» ازلحاظ اهمیت در چه جایگاهی قرار دارد و ازلحاظ رویکرد چه تفاوتی با «جایزه معماری آقاخان» دارد؟
از جایزه معمار میتوان بهعنوان پرسابقه ترین و معتبرترین جایزه معماری داخلی یادکرد،این جایزه از سال 1380 بهطور پیوسته برگزارشده است و بهواسطه اینکه سعی شده همواره در داوریها از ظرفیتهایی معماران داخل و خارج از کشور استفاده شود، جایزه پراهمیتی برای معماران بهحساب میآید.به نظر من مهمترین نقطه اتفاقی جایزه معمار از جایزههای دیگر این است که تمامی دفاتر حرفهای معماری سابقه شرکت در آن دارند.
ازلحاظ ماهیت و رویکرد برگزاری جایزه معمار روی یک موضوع خاصی تمرکز ندارد درصورتیکه جایزه آقاخان مباحث اجتماعی را موردبررسی قرار میگیرد و مهمترین مسئله آن این نکته است که چگونه معماری میتواند به بهبود کیفیت زیست جوامع مسلمان کمک بکند درصورتیکه در جایزه معمار رویکرد برگزاری آن بیشتر وابسته به نوع داورها تعریف میشود و بهطورمعمول آن چیز که برآیند نگاه داوری است درواقع تم مسابقه مشخص میشود.
برای انتخاب پروژههای برتر در جایزه معمار به چه مؤلفهها و پارامترهایی توجه میشود؟
در این جایزه مؤلفههای خاصی مطرح نمیشود بلکه بر اساس اجماعی است که تیم داوری درباره پروژههای برتر انجام میدهند و پارامترهای که آنها بهعنوان شاخصهای قضاوتی مطرح میکنند بهطورمعمول در شماره بعدی مجله معمار که مختص این جایزه است، منتشر میشود و آن زمان میتوان فهمید نگاه داوری به پروژه بر چه اساسی بوده که این پروژه توانسته رتبه برتر را از آن خود کند. اما اگر من بهعنوان معمار بخواهم علت برتر شدن پروژه دفترم«خانه شماره 10 جلفا» که در آن همسرم به همراه الهه حاج دایی و نازیلا ربیعی مشارکت داشتهاند را توضیح دهم باید بگوییم به سه پارامتر این برگزیده شدن برمیگردد.
پارامتر اول اینکه این پروژه یک پروژه درازمدت بود که در دفتر ما با بحث خانه شروع شد و شاید موضوع آن از پروژه «خیابان آبان» آغاز شد، پروژهای که سال 97 در همین بخش مسکونی تکواحدی رتبه اول گرفت و سال گذشته سه فینالیست نهایی جایزه آقاخان از ایران بود. این چندساله مسئله خانه بهعنوان نهفقط گونه معماری بلکه معماری بهعنوان عرصهای که نسبت ما را به خودمان و جهان پیرامونمان روشن و تبیین میکند، موردبحث دفتر معماری و پروژههای دفترمان بود.
مسئله خانه شاید برای من بهعنوان یک خیال مطرح میشود و این همواره در تاریخ گذشته این سرزمین بر این اساس بوده است و تمام این خانههایی تاریخی که ما امروز ما به آن افتخار میکنیم در امتداد خیال آن خانواده و طراحی بوده که آن را بناکرده است اما متأسفانه ما در پنج دهه گذشته پیرو تحولات اقتصادی، شهری و غیره که داشتیم، این نگاه و خیال را ازدستدادهایم. امروز تقریباً این نگاه خانه یعنی فضای برای ایجاد آرامش، فضایی برای بهبود کیفیت زیست روزمره خیلی در جامعه ما کمرنگ شده و امروز خانه بهعنوان کالایی سرمایهگذاری مطرح است، این تقریباً مسئلهای است که تمامی شهرهای ما و تمامی اقشار جامعه ما با آن درگیر است و یکی از نکاتی که ما سعی کردیم و در مورد آن حرف بزنیم و از این زاویه به آن نگاه کنیم موضوع خانه است.
پارامتر دیگر که شاید این پروژه را حائز اهمیت میکند بحث پابندی به مسئله سکونت بوده است ما امروز بسترها و مراکز تاریخیمان که در تمامی طول ادوار تاریخی حیات خودشان را بر اساس زندگی روزمره و موضوع سکونت دریافت میکردند یعنی شما در بلافصل بازار اصفهان سکونت داشتید و تمامی عرصههای تاریخی ما شاید آن هسته اصلی موضوع سکونت وزندگی روزمره بوده است درصورتیکه علیرغم تمامی نکات مثبتی که گردشگری برای ما به همراه دارد ما امروز شاهد این موضوع هستیم که بسیاری از محلات تاریخی ما موضوع سکونت در آن کمرنگتر میشود و بیشتر فضاها به فضاهایی که میتواند پذیرای گردشگر داخلی و یا خارجی باشد پس بنابراین موضوع که ما در بلافصل کلیسای وانک و محله جلفا فقطی پروژههای اقتصادی تعریف کنیم چه از جنس مسکونی و چه از جنس تجاری و گردشگری و اینکه پروژهای بتواند همچنان آن چیزی که بستر تاریخی اینجا را که همواره در آن استوار بوده را نگه دارد یکی از نکات این پروژه بود.
پارامتر سوم مسئله نگاه مسئله تاریخ و ارتباط آن با مفاهیم معمارانه بود خوب همانطور که اطلاع داریم ما طی این 100 سال گذشته خیلی فاصله گرفتیم با آن چیزی که اصول معماری گذشته ما را شکل میدهد، اصولی که برآمده از این اقلیم، برآمده از این فرهنگ بوده و تا حد زیادی ما بسیاری از این مفاهیم را از دست دادیم.
طی سالهای گذشته بیشتر سعی کردیم یک گرتهبرداری شکلی فقط از گذشته داشته باشیم یعنی ما فقط مصالح را تکرار کردیم و یا یک سری از تزئینات را تکرار کردیم درصورتیکه که ذات و بنیه معماری که شکلگرفته در بسیاری از حوزهها هیچ فرقی با ذات و شاکله ساختمان نمای رومی ندارد.
برای ما مسئله این بود که چطور میتوانیم از مفاهیمی نهفته در معماری گذشتهمان در ایجاد یک ساختار معاصر استفاده بکنیم اینکه در یک پروژه حیاطی در قسمت جلو بر اساس ضوابط شهرداری شکل میگیرد و تمام این پروژه پیرامون حیاطی در دوره ساختمان شکل میگیرد که هم سعی میکند مسئله ضابطه و مشرفیت را حل بکند و نخواهد اصلا سر به بیرون داشته باشد و هم درعینحال بتواند برای تمامی فضاهای درون کیفیت نوری و کیفیت دید منحصربهفرد به وجود بیاورد.
تمامی این موارد تا حد زیادی برگرفته اصولی است که ما در معماری گذشتهمان داشتیم و ما فقط هدفمان این بوده که بتوانیم به اینها یکرنگ و بوی معاصر بدهیم یعنی آگاه باشیم بر اینکه ما برای انسان این زمان خانه را طراحی میکنیم.
کمی بیشتر در مورد پروژه «خانه شماره 10 جلفا» و مشکلات در مسیر اجرای این پروژه توضیح دهید؟
این پروژه مسکونی تکواحدی است که از سال 1398 این پروژه شروع و تا سال 1401 ساخت آن ادامه داشت. خانه شماره 10 جلفا متعلق به یک خانواده است در زمینی به مساحت 240 مترمربع واقعشده و هدف از این پروژه ایجاد فضای مناسب برای زندگی یک خانواده چهارنفره بوده است ما زمانی که این پروژه را شروع کردیم ازیکطرف با کوچهای شش متری روبهرو بودیم و از طرفی دیگر ضوابط میراث فرهنگی به ما ارتفاع بیش از شش متر را اجازه نمیداد و یکی از مهمترین مسائلی بود که ما در این پروژه با آن مواجه بودیم این پرسش پیش آمد که این سازماندهی فضا و دسترسی میتواند شکل بگیرد؟
یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه بودیم قانونی به نام «مشرفیت» است که این قانون در شهرسازی اصفهان وجود دارد بر اساس این قانون اگر فردی بخواهد بهغیراز ضلع جنوب درگذرهایی کمتر از 21 متر پنجرهای را باز بکند، باید این پنجره ارتفاعش بیش از یک متر و 75 سانتیمتر باشد درصورتیکه برای بنده یکی از مهمترین کیفیتهای معماری درون همین ارتباط بیرون و نحوه ارتباط با بیرون است.
پنجرهای که در ارتفاع یک متر و 75 سانتیمتر قرار است باز شود، فقط میتواند بهعنوان هواکش عمل بکند نه دید مناسبی را عاید فضای داخل میکند و نه شاید نور چندان مناسبی را ایجاد میکند پس بنابراین برای ما مسئله این شد که چطور میتوانیم کیفیت را درست برای فضاهای داخلی به وجود بیاوریم بر همین اساس در ضلع شمال شرق پروژه حیاط دومی را مستقر کردیم که این حیاط دوم باعث میشود تمامی فضای داخلی و قسمت شمالی و غربی پروژه بتواند از طریق این فضا تنفس بکند پس بنابراین نیاز نبود که این پروژه ارتباطی را با گذر داشته باشد یعنی همان چیزی که ما در معماری حیاط مرکزی و الگو درونگرا درگذشته این شهر بهطورجدی با آن مواجه هستیم و ایجاد یک چنین فضایی در این پروژه منجر به این شد که نهتنها تمام فضاها بازشوها و دید مناسب داشته باشند درعینحال محرمیت کامل فضای داخل پروژه را حفظ شد که فکر کنم تا حد زیادی بتواند در ایجاد حس آرامش در آن پروژه کمک بکند.
اینجا یک پرسش پیش میآید معماری این خانه مسکونی معاصر است و یا معماری آن بر اساس خانههای تاریخی بوده است؟
وقتی میگویم معاصر اینیکی از مهمترین واژههایی است که نهفقط در این پروژه بلکه تمامی پروژههای ما نقش جدی دارد، معاصر برای من آن چیزی است که از گذشته آمده و روبه آینده دارد پس بنابراین از این لحظه و هماکنون نیست بلکه آن چیزی است که پایش درگذشته است و دارد موجودیت خودش را از گذشته میگیرد و کاملاً آن چیزی که ایجاد میکند بر اساس آینده است پس بنابراین من در مورد این خانه چیزی که برای ما مهم بوده این است که قرار نبوده معماری خانههای 50 سال و یا 400 سال گذشته در این شهر وجود دارد را تکرار بکنیم، چون قرار است این موضوع را بپذیریم که انسان این دوره با انسان 400 سال گذشته تفاوتهایی دارد شکل و سبک زندگی دچار تفاوتهایی شده است ما امروز پیوستگیهای فضاهای درون یکی از مهمترین نکاتی است که ما در موضوعی به نام خانه با آن مواجه هستیم چیزی که در عمل از حدود 70 سال پیش اساس معماری بر آن شکل گرفت یعنی اینکه فرد بخواهد از اتاقی به اتاق دیگر و یا از فضایی به فضای دیگر بروید مجبور نباشید از فضای حیاط عبور کنید یکی از مفاهیم جدیدی بود که وارد زندگی و نحوه زیست ما شد و در این پروژه طبیعتاً سعی کردیم تمامی آن چیزی که درگذشته معماری این شهر بوده را استفاده بکنیم و علاوه بر آن به الگویی دست پیدا بکنیم که هم این الگو قابلیت تکثیر داشته باشد و هم این الگو قابلیت ایجاد خانه اصفهانی را در شهر فراهم بیاورید به شکلی که تمامی مسائل و نیازهایش نهتنها برآورده شده باشد بلکه بتواند آن کیفیتهای لازم را برای ساکنین آن داشته باشد.
به نظرتان «خانه شماره 10 جلفا» پروژه معماری لوکس نیست و آیا همه افراد جامعه توان مالی برای اجرای این پروژهها بهعنوان مسکن خود رادارند؟
متأسفانه خانه تغییر ماهیت داده است از یک فضایی که در اختیار یک اقلیم، فرهنگ، زیست فردی و جمعی ما بوده است همه این موارد تبدیل به یک مفهوم تک لایه به نام کالای سرمایهگذاری شده است، طبیعتاً وقتی این مفهوم جدید دارد شکل میگیرد ارزشهایش را وابسته به این مفهوم شکل میدهد پس بنابراین شما وقتی خانه برای کسب آرامش برای تعیین نسبتتان با خودتان و دیگری نمیسازید و برای سودآوری ایجاد میکنید، مفاهیمی که در آن بکار میبرید در همین راستا است یعنی ما عملاً گران ساختن ، هزینه کردن جز مواردی است که امروز بهعنوان عواملی که میتواند بهعنوان کیفیت افزایی در ساختنمان به کاربرد درصورتیکه ما در امتداد نسلی هستیم که خاک را به نظر کیما میکردند، پس بنابراین آن چیزی که مهم است کیفیت وابسته به مصالح نیست، ما در پروژه «خانه شماره 10 جلفا» تمامی مصالح خارجی آن از آجر بوده است و آجری که در آن بهکاررفته، آجر خاک رسی از کورههای دستی است یعنی تقریباً از ارزانترین نوع آجر موجود در بازار استفادهشده است اما هدفمان صرفاً ارزان ساختن پروژه نبوده است، بلکه هدفمان این بوده که بتوانیم مصالحی استفاده بکنیم که نهتنها بتواند با پیرامون و همسایههای خودش همچون کلیسای وانک و سایر متعلق به سایر خانهایهایی که متعلق به دهههای 30، 40 و 60 شمسی هستند، ارتباط برقرار بکند بلکه در برابر مسائل اقلیمی پاسخهای بسیار مؤثرتری را همراه داشته باشد پس بنابراین فکر نمیکنم معماری باکیفیت برابر معماری گرانقیمت باشد و در اساس آن چیزی که میتواند کیفیتهای اساسی در یک بنای معماری چه خانه و چه هر بنای دیگری ایجاد شود وابستگی مستقیم با هزینهها ندارد و بسیاری از معماریها چه درگذشته سرزمین و چه در معاصر این کشور و چه در سرتاسر دنیا شما میتوانید پیدا بکنید که فضای بسیاری نابی را ایجاد کردند بدون اینکه بخواهد به شکل عجیبی بخواهند هزینههای یک پروژه را افزایش بدهند.
پس اگر پروژههایی همچون «خانه شماره 10 جلفا» گران نیست، چرا افراد و یا بهتر بگویم معماران تمایل به انجام اینگونه پروژهها ندارند؟
ما از حرف پروژه میزنیم و پروژههایی که از اصفهان در جوایزی همچون جایزه معمار برگزیده میشوند، پروژههای ضد جریان هستند یعنی ما وقتی از معماری شهرهایمان صحبت میکنیم آن موضوع کالا سرمایه شدن، پارادیم حاکم بر معماری ما به وجود میآید اما آن چیزی که به ما امید میدهد این است که ایجاد این پروژههایی اینچنینی بتواند این پرسش را بهدرستی جواب دهد که ما میتوانیم پروژههایی داشته باشیم که در چهارچوب ضوابط امروز، در چهارچوب نوع زیست امروز و چهارچوب یک شرایط اقتصادی صحیح به پاسخ درستی برسیم؟ اما اساساً با جریانی مواجه هستیم که از دهه 50 شمسی شروع میشود و تا هماکنون نزدیک به نیمقرن این جریان ادامه دارد و متأسفانه تمامی این سازوکارها بر اساس این جریان بناشده است، شما امروز ضوابط و مقررات شهری اصفهان را بررسی کنید، درخواهید یافت ما ازیکطرف تأکیدمان بر معماری گذشته این شهر است و از طرفی دیگر مهمترین ضابطه حاکم بر نوع معماری و شهرسازی ما حرف از رعایت الگوی 60 درصد و 40 درصد میزند، یعنی شما اساساً تمامی ضوابط و قوانین و آن چیزی که اساس فکری مخاطب و معمار را شکل میدهد موضوع خانه را محدود میکند و به تودهای که در 40 و 60 درصد شمالی زمین حادث شود وقتی این ضابطه را رعایت میکنیم تازه مسائل معمار شروع میشود یعنی وقتی ارتفاع بنا یک طبقه بالا میرود با مسئله مشرفیت و سایهاندازی مواجه میشویم و هنوز نتوانستیم درواقع این مسائل را حل بکنیم اما همه این موارد گویایی این است که ما با یک پارادیم بسیاری جدی مواجه هستیم و شاید یکی از مهمترین نقشهای جایزه معمار این است که بتواند موضوعاتی را که سعی کردند برخلاف جریانهای رایج به جوابهای تا حدودی متفاوت و امیدوارم به درست برسند را، پررنگتر بکند.
اتفاق کالا سرمایهای شدن معماری خانهها یکی از مهمترین تبعات منفی آن بی کنشی و یا درواقع انفعال جامعه معماری در این جریان بوده است و اینکه جامعه معمار ضابطه 60 و 40 را پذیرفته، یکی از ابزارهای جدی این جریان در تمامی این سالها عمل کرده است.
ما وقتی پای سرمایه و سرمایهگذاری وسط بیاید، اساساً نقش بازار اهمیت پیدا میکند. نکته سادهای وجود دارد، آن چیزی که ما بهعنوان معماری میسازیم در جامعه معماری ما و یا دانشگاههای ما تعریف نمیکند،بلکه بنگاههای املاک ما تعریف میکنند، این بنگاههای املاک هستند که ارزشهای درون یک ساختمان را برای مخاطب و فردی که میخواهد خانهای تهیه کند، پررنگ میکند اگر با یک فردی که قصد ساختن خانه دارد، صحبت بکنید ادبیاتی که بکار میبرد از نوعی نیست که او به همراه خانوادهاش زندگی میکنند؟ بلکه ادبیات آن به نوع مصالح، فرم، اشکالی که در شهرها دیده و برایش جالب است، برمیگردد. متأسفانه ما خیال خانه را ازدستدادهایم ما امروزی رؤیایی به نام خانه را در سرمان مرور نمیکنیم. من به این موضوع واقف هستم که مسائل اقتصادی امروز نقش جدی دارد که شما نتوانید خانه دلخواهتان داشته باشید اما برای آن بخش از جامعه که این امکان فراهم است، نتیجهای که حاصل میشود هیچ تفاوتی با نتیجه ساختار کالا سرمایه نمیکند.
در پایان رتبه آوردن چهار دفتر تخصصی معماری در جایزه معمار حاوی چه پیام مهمی است؟
یکی از اتفاقاتی که در جایزه معمار طی 10 سال گذشته افتاده است این بوده که معماران زیادی از اصفهان برنده این جایزه شدهاند و شاید بتوان گفت هیچ شهری همچون اصفهان نتوانسته طی 10 سال گذشته پروژههای منتخب و برنده داشته باشد و این برنده شدن در بخش خصوصی بوده است و این امر حاکی از مسئله مهمی است که ما معماران اصفهانی ظرفیت طراحی در این شهرداریم، ظرفیت لازم برای ایجاد معماری دسرت راداریم اما شاهد هستیم بسیاری از بناهای شاخصمان در این شهر توسط غیر معماران و یا غیر معماران درست دارد طراحی میشود.