گفتوگو با امید نیاز به بهانه اجرای تازهترین تئاترش در اصفهان
«سندرم بولونیا» سیاهی را فریاد میزند
فلسفه و تئاتر را میتوان دو مؤلفه وابسته به هم دانست و با بررسی پیوستگی این دو مؤلفه با یکدیگر میتوان دریافت که فلسفه و تئاتر از ابتدای پیدایش خود رابطه تنگاتنگی باهم داشتهاند.
از همان زمان خاستگاه برخی از مسائل فلسفی مطرحشده توسط فیلسوفان همانند لذت تراژیک یا کاتارسیس که بعدها راه به سایر مطالعه هنرها یافتند نیز تئاتر بوده است. شاید بتوان گفت بهترین ابزار برای درک افراد از مباحث فلسفی، تئاتر است و در مقابل آن فلسفه بهعنوان ابزار مهم میتواند بر روی مهمترین و عنصریترین مؤلفه تئاتر که همان تراژدیک بودن آن تأثیر بگذارد.
هرچند در سالهای اخیر زردخوانی بلای جان افراد مختلف در سرتاسر جهان شده است و بنا به دلایل مختلف جامعهشناختی و فرهنگی مردم بهویژه مخاطبان عام تئاتر به نمایشهای هجو و زرد که درونمایه کمدی دارند، علاقه نشان میدهد؛ اما تجربه ثابت کرده است اگر متن نمایشنامه و موضوع تئاتر رویکردی فلسفی داشته باشد و البته متن قوی باشد، از آن تئاتر استقبال شده و حتی باعث رشد تئاتر فاخر میشود.
امید نیاز، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر یکی از فعالان این حوزه در اصفهان است که بیشتر نمایشهای که کارگردانی میکند و یا متن آن را مینویسد، جنبه فلسفی دارد و این فلسفی بودن باعث گریز مخاطب از تماشای اجرای تئاتر نشده بلکه توانسته افراد بیشتری را بهپای سالنهای نمایش تئاتر بکشاند، ازاینرو اصفهان امروز به مناسبت اجرای جدیدترین تئاتر وی «سندرم بولونیا» در تالار هنر اصفهان که کارگردانی و نویسندگی آن را بر عهده دارد، گفتوگویی را پیرامون این اثر نمایشی را با نیاز انجام داده که در ذیل ازنظر میگذرانید
تئاتر سندرم بولونیا به چه موضوع میپردازد؟
سندرم بولونیا یکی از دغدغههای چندین ساله من که بود که البته یک ترکیب دو واژه ایست و سالها بود که به این موضوع فکر میکردم. در سندرم بولونیا به انسان حیران و سرگشته و تقریباً بیهویت و بیجا به لحاظ فکری و اعتقادی میپردازم و شخصیتهای این تئاتر را در یک موقعیت خاصی در نقطه صفر مرزی قراردادم.
درواقع سندرم بولونیا درباره انسانهایی است که قصد پناهنده شده و یا مهاجرت از وطن خویش که البته وطن مصداقی از مبدأ فکری خودشان است رادارند و حالا رسیدند به نقطه صفر مرزی که مال هیچ جا نیستند و سرگشتگی و حیرانی دارند و در آن موقعیت مکانی برای شخصیتهای تئاتر یک چالش اتفاقی میافتد و آن چالش جز یک خیال و آرزو برای رفتن به «بولونیای ایتالیا» شهری که مصداق و محضر دانایی است، نیست.
علت اینکه سرگشتگی و حیرانی انسان معاصر را از بین موضوعات اجتماعی و فرهنگی جامعه برای این تئاتر انتخاب کردی، چه بوده است؟
بهخاطر ضرورت اجرایی که احساس کردم دارد، احساس کردم بشر عصر حاضر چه در جهان پیرامونمان در این کشور و حتی کشورهای توسعهیافته، دچار یک نوع بیهویتی و سرگشتگی، پوچی انگار است که مدرنیته باهمه توان خود نتوانسته جوابگوی برای این قضیه و داروی برای نیهیلیسم، پوچی و به آخر رسیدن داشته باشد. طی سفرهایی که به کشورهای مختلف داشتهام، دریافتم شاید تنها چیزی که میتواند کمی نقش دارو برای رفع ناامیدی انسانها در عصر حاضر داشته باشد، عرفان است به همین دلیل یکی از شخصیتی اصلی سندرم بولونیا ناآگاهانه پیروی از حکمت اشراق و حکمت کشف الشهود پیروی میکند و در میان اینهمه تیرگی در کمپ مهاجران و این ناامیدی، آرزوی رفتن، پروازکردن و رفتن بهجای دیگر دارد.
چه سازوکاری در خط داستان تئاتر و اجرای آن در نظر گرفتید که در سندرم بولونیا به سمت سیاهنمایی سوق پیدا نکند؟
ما در سندرم بولونیا سیاهنمایی نکردهایم، بلکه سیاهی را نشان دادیم و سپیدی را به مظلومیت کشیدیم دو نفر از شخصیتهای سندرم بولونیا سفیدی، اعتقاداتشان و نگاه دینیشان شهید میشوند و در خط داستانی نمایشنامه بهنوعی سیاهی هم آنها را در برمیگیرد؛ اما سندرم بولونیا توان اینکه بخواهد بگوید جهان سیاه نیست را ندارد، بلکه سندرم بولونیا میتواند پیام دهد، فریاد بزند هرچندکم هرچند با تن نحیف که جهان سیاه است و بیایم از سیاهی آن کم کنیم همانطور که اگزیستانسیالیسم یا هستیگرایی بر این باور است که جهان بیمعنا است مگر اینکه ما به آن معنا دهیم.
سندرم بولونیا دایه سفیدکردن و سیاه کردن جهان را ندارد، سندرم بولونیا فقط دارد فریاد میزند و یک گزارش حالی میدهد که احتمالاً یک پیشنهاد، آرزو، خیال، کشف الشهود و اشراق است.
بر اساس صحبتهای شما میتوان نتیجه گرفت سندرم بولونیا یک تئاتر با درونمایه فلسفی است، به نظرتان این تئاتر برای مخاطب عام به چه اندازه قابلفهم است؟
من در این سالهای اخیر از تئاتر«کوران» تا هماکنون سعی کردم در کارهایم رعایت بکنم این است که همه بتوانند تئاتر من را درک و بفهمند و اعتقاددارم تئاتر برای همه است نه قشر خاص به همین جهت همواره سعی میکنم مفاهیمی که سخت است و حتی در کرسیهای دانشگاهی پرداختن به آن سخت است را با تصویر و نمایش، فلسفه به زبان ساده به مخاطبین نمایشهای بفهمانم و علاوه برآن تلاش کردم تئاترهایم جنبه شعارگونه به خود نگیرد و دست به دامان تئاتر سخت و سنگین نشوم تا بگوییم تئاتر من یک اثر زیبا و خوب است.
در تئاترهایم سعی میکنم تماشاگر را بهشدت به اثر نزدیکش بکنم و کاری بکنم حتی انسانهایی که از مطالعه کمی به لحاظ تخصصی برخوردار هستند، بتوانند بفهمند. قصه سندرم بولونیا، قصه روانی است این نیست که مخاطب بعد از اجرا نفهمد چه شد، ما در پسکوچههای کلمات نرفتیم که خودمان را گیر انداخته و مسئولیتش را قبول نکنیم، بنده بهعنوان نویسنده و کارگردان اثر مسئولیت گمشدن مخاطب را بر عهده میگیرم اگر تماشاگر سندرم بولونیا گم شد و نتوانست درب خروج را پیدا بکند مسئولیتش را بر عهده میگیرم. تلاش کردیم نمایش سندرم بولونیا سهل و ممتنع باشد و نگاهی به اشعار سعدی بکنیم که سهل و ممتنع است.
تئاتر سندرم بولونیا تا چه زمانی اجرا دارد؟
این تئاتر قرار بود از بیست و ششم مهرماه در سالن نقشجهان تالار هنر اصفهان بر روی صحنه برود؛ اما بهخاطر همدردی با کودکان غزه اجرای این تئاتر را از پنجشنبه بیست و هفتم مهرماه آغاز کردیم. امیدوارم این اثر بتواند اجراهایش بیشتر شود؛ اما تا این لحظه میتوانم بگویم سندرم بولونیا تا پانزدهم آبانماه هر شب ساعت 18 اجرا خواهد داشت و جا دارد از استاد پرویز پرستویی تشکر نمایم که دومین همکاری وی با بنده در قالب تهیهکننده اثر است و این اتفاق جالبی است که هنرمندان مطرح کشور از آثار شهرستانهای کشور حمایت بکنند.
حرف پایانی؟
سندرم بولونیا تولید مشترک ایران و ایتالیا است که دومین پروژه مشترک ایران و ایتالیا بعد از نمایش «1+1» است که ما در سال 2012 شروع کردیم و آن را در بخش بینالمللی جشنواره تئاتر فجر اجرا کردیم و بعدازآن این کار در 27 کشور اجرا شد و جایزه بزرگ اروپا را به خود اختصاص داد. تفاوت پروژه دوم تولید مشترک با قبلی در این است که هم من و هم آقای «گوگیلمو پاپا» بازیگر ایتالیایی، کارگردان و بازیگر بودیم؛ اما در سندرم بولونیا نویسنده و کارگردانی به عهده من است و مشاور و تنظیم موسیقی این تئاتر آقای «تیزیانو پوپولی» هستند که یکی از نوازندگان مطرح پیانو در ایتالیا هستند و آقای پاپا که دانشآموخته حرفهای هنر و دارای مدرک دکترای تئاتر هستند در فازهای بعدی و اجرای سندرم بولونیا در خارج از کشور بهعنوان بازیگر نقش «روبرتو» ما را همراهی خواهند کرد.
به گزارش اصفهان امروز در تئاتر سندرم بولونیا اسماعیل موحدی، لیلا قربانی، جواد مدنی، محمد کربلایی، ایمان نقیه، ستاره حسینی، پریناز سمیعی، شاهین رضایی، امیرحسین شیربان شاهی و ابراهیم کریمی به ایفای نقش میپردازند که علاقهمندان برای تهیه بلیت این نمایش میتوانند به سایت گیشه هشت مراجعه کنند لازم به ذکر است این نمایش برای افراد زیر ۱۴ سال توصیه نمیشود.