حمایت از کودکان کار با کارهای نمایشی جور نیست

 موضوع کودکان کار و حمایت از آنها همواره در زمان انتخابات و در عناوین تبلیغاتی برخی نامزدها قرار می‌گیرد

حمایت از کودکان کار با کارهای نمایشی جور نیست

موضوع کودکان کار و حمایت از آنها همواره در زمان انتخابات و در عناوین تبلیغاتی برخی نامزدها قرار می‌گیرد. کاندیداهایی که از مجلس گرفته تا شورای شهرها پس از کسب رأی وعده‌هایی که دادند را به‌یک‌باره فراموش می‌کنند و بحث حمایت از کودکان کار در میان شعارهای دیگرشان رها می‌شود تا انتخابات بعدی و انتخاب شعارها برای کسب رأی و نظر مردم. کودکانی که هیچ شخص و سازمانی حاضر نیست آنها را گردن بگیرد. چندین سازمان دررابطه‌با این کودکان وظایفی دارند؛ اما هر کدام سعی می‌کند از زیر بار آن شانه خالی کند و این مسئولیت را بر گردن دیگری بیندازد. در این میان یکی دو سازمان آن‌هم با بودجه‌های حداقلی می‌توانند حمایت ناچیزی بکنند. حمایتی که بیشتر از جنس خوراک و پوشاک است و آن‌قدر به آموزش کودکان نمی‌پردازد. در این میان هم هستند جوان‌هایی که از زندگی و وقت خود می‌زنند تا بخشی از مسئولیت اجتماعی خود را انجام دهند. نمونه آن هم «مؤسسه مردم‌نهاد طلوع مهر و دوستی» است که چند سالی است برای آموزش و استعدادیابی از میان کودکان پا به میدان گذاشته است.

جوان‌هایی که یک خلأ را در مسئله حمایت از کودکان کار در شهر اصفهان احساس کردند و آن مسئله‌آموزش آنهاست. کودکانی که تنها نیازشان کمک‌های مالی یا خوراک و پوشاک نبوده بلکه نیاز آنها به آموختن و آموزش را درک کرده‌اند. کودکان کار اصفهان که بیشتر در مناطق حاشیه‌ای اصفهان زندگی می‌کنند بیش از آنکه نیاز به شادی‌های زودگذر، دعوت به نمایش سالی یکبار فیلم یا رنگ‌کردن دیوار هم‌جوار خانه و محل زندگی‌شان داشته باشند باید آموزش ببینند و رشد کنند و یاد بگیرند که آنها هم می‌توانند برای جامعه مفید باشند. کودکانی که اگر رها شوند آسیب‌های مختلفی در جامعه منتظر آن‌هاست. آسیب‌هایی که خود باعث ایجاد تنفر و سرخوردگی از جامعه در آنها می‌شود و به آسیب‌ها و معضلات اجتماعی در آینده تبدیل می‌شود. شاید تنها کاری که از دست همین سازمان‌هایی که تنها به شعار بسنده کرده‌اند و هیچ راه‌حلی برای کودکان کار شهر ندارند یا مسئولیت آن را بر عهده دیگران می‌دانند حمایت از خیران و گروه‌هایی است که خود پای‌کار آمده‌اند و بی‌دریغ هر آنچه در چنته دارند را برای آموزش این کودکان می‌گذارند.

اینکه یک فرهنگسرا و دو اتاق کوچک که چند سال مأمن این کودکان بوده را به بهانه‌ای اندک توسط مسئولینی که خود مسئولیت اجتماعی‌شان را فراموش کردند بگیریم و بی‌توجه به سرنوشت 300 کودک که شاید در میان آنها چند نخبه هم باشد کار شایسته‌ای نیست. خوشبختانه همین سازمان‌ها و شهرداری‌ها آن‌قدر ملک و املاک و ساختمان دارند که یا خاک می‌خورد یا بلااستفاده مانده که می‌تواند هر کدام در خدمت رفع یکی از آسیب‌های اجتماعی قرار گیرد. شاید عده‌ای بگویند اینها بیت‌المال است و نمی‌شود به هر کس داد. اما مسئولیت اجتماعی هر سازمانی حکم می‌کند تا به نهادهای مردمی برای ارتقای سطح زندگی مردم و شهروندان کمک کنند. شاید اگر صرفه‌جویی در بسیاری از مخارج بیهوده‌ای که در شهر یا توسط سازمان‌های دیگر می‌شود انجام شود یا از کارهایی که مسئولیتی در آن ندارند و بیشتر جنبه نمایشی دارد کاسته شود؛ آن‌وقت هم بودجه به‌اندازه کافی برای رسیدگی به کودکان کار و معتادان متجاهر و یا ساکنان حاشیه شهر خواهد بود هم فرصت کافی برای خدمت به آنها و هم انجام کاری که به نفع همه مردم جامعه و در خدمت شهروندان باشد. فقط مسئولان باید بدانند که دیگر مردم به شعار و کارهای نمایشی آنها توجهی نمی‌کنند و این عمل آنهاست که در حافظه آنها می‌ماند.

ارسال نظر