مجید کیمیایی‌پور در گفت‌وگو با اصفهان امروز از اجرای جدید می‌گوید

روایت «یک سفر نمایشی» از فرهنگ عامه

«با تأسف باید گفت ما قصه‌هایمان، اندیشه معماری‌مان در حال از دست رفتن است ما اگر همت و تلاش نکنیم به‌زودی قصه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و متل‌هایمان، را فراموش می‌کنیم و وقتی فراموش کنیم همچون شهری هستیم که بنای تاریخی ندارد و شهری که بنای تاریخی ندارد، همچون انسانی است که حافظه ندارد و این نداشتن حافظه خیلی عواقب ناگوار فرهنگی و اجتماعی را برای جامعه و شهروندان آن شهر به وجود می‌آورد.»

روایت «یک سفر نمایشی» از فرهنگ عامه

این‌ها بخشی از صحبت‌های تکان‌دهنده بهروز غریب پور، نمایشنامه‌نویس و کارگردان در نشست «شیوه ما مردمان» بود که نسبت به تبعات ناگوار فراموشی فرهنگ‌عامه اشاره کرد، اما به‌راستی پرداختن به این فرهنگ‌عامه در قالب ابزار هنری همچون تئاتر در عصر امروز که کودکان و نوجوانان آن شاید درک صحیحی از آن دارند ندارند تا چه اندازه مهم است؟ به‌طورقطع هنری همچون تئاتر به‌ویژه تئاتر کودک و نوجوان می‌تواند تأثیر به سزایی در انتقال این مفاهیم و هویت ملی داشته باشد ازاین‌رو اصفهان امروز گفت‌وگویی را با مجید کیمیایی پور، یکی از کارگردان فعال حوزه تئاتر کودک و نوجوان اصفهان پیرامون نمایش جدیدش«یک سفر نمایشی» که به یکی از داستان‌های فرهنگ‌عامه پرداخته، انجام داده که مشروح آن را در ذیل ازنظر می‌گذرانید.

علت اینکه از میان حوزه‌های مختلف تئاتر، حوزه کودک و نوجوان را انتخاب کردید، چه بوده است؟

من فقط کار تئاتر کودک انجام نمی‌دهم بلکه در حوزه تئاتر بزرگ‌سال هم فعالیت دارم، اما هرزمانی که احساس کردم که لازم است به کودکان توجه شود، به این حوزه از تئاتر پرداختم و اکنون حدود چهار سال است که کار تئاتر کودک انجام می‌دهم و این هم بر اساس مقتضیات زمانی است، که احساس می‌کنم بیشتر از هر زمان دیگر نیاز است که کودکان و نوجوانان ما آموزش‌های لازم را بگیرند.

در حال حاضر بهترین رسانه‌ای‌ که این امکان را دارد که از هنرهای مختلف استفاده کند و بتواند پیام خود را به‌خوبی انتقال دهد، و کودکان و نوجوانان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، تئاتر است. به همین دلیل به لحاظ مقتضیات زمانی و شرایط، ترجیح دادم که برای این گروه سنی کارکنم به‌ویژه در چند سال اخیر که ما دچار فقر فرهنگی شده‌ايم.

در مورد نمایش جدیدتان «یک سفر نمایشی» بفرمایید که با چه رویکردی در پردیس هنر اصفهان در حال اجرا است؟

نمایش اخیر من بر اساس قصه‌های فولکلور و عامیانه بوده که آن‌ها را تبدیل به نمایشنامه کرده‌ام. اما شیوه‌ی اجرا یک شیوه‌ی مدرن است. این کار آخر ما هم یک کار نوستالژیک برای بزرگ‌سالان است بانام قصه‌ی «کدوی قلقه زن» و برای کودکان هم نام‌آشناست و شاید شنیده باشند.

در شیوه‌ی اجرا، کودکان و نوجوانان را با یک قصه‌ی قدیمی و عامیانه که درواقع از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و پدر و مادرها شنیدند، وارد یک فضای مدرن کرده‌ايم.ما در این نمایش به شیوه‌ی مشارکتی و میکرو و ماکرو کارکردیم و به همین خاطر جذابیت‌های خاص خودش را دارد. سعی کردیم از نور و موسیقی و رنگ به‌خوبی در نمایش استفاده کنیم البته من با رقص نور، بازی‌های نور و حالت‌های نوری که در کارهای شومنی ایجاد می‌شود کاملا مخالفم، منظورم از استفاده‌ی مناسب از نور، نوری است که به خدمت آمده و ما از آن بهره گرفته‌ايم.

نمایش «یک سفر نمایشی» به چه موضوع می‌پردازد؟

نمایش «یک سفر نمایشی» همان قصه‌ی کدو قلقله زن است. من در نمایش‌هایی که به صحنه می‌برم چند مولفه را مدنظر قرار می‌دهم : این‌که کودک ما یک فیلسوف است، ما باید به چه مواردی بپردازیم که این کودک فیلسوف را درگیر کنیم؟ جامعه‌شناسی کودک، روانشناسی کودک و تک‌تک کلماتی که در نمایشنامه به کار می‌رود، من با حساسیت به آن نگاه می‌کنم جدای از اینکه نویسنده و کارگردان کار هستم، یک پدر هستم و فرزند دارم و همان حساسیت‌هایی که خانواده‌ها نسبت به فرزندانشان دارند، دغدغه‌ی من هم هست و سعی کرده‌ام با آن حساسیت این موارد را در کار مدنظر قرار دهم.

در اصل قصه‌های عامیانه از یک ساختار ضعیفی برخوردارند، اما وقتی تبدیل به یک درام می‌شوند، آن ساختار منسجم می‌شود و در قصه‌ی کدوقلقله زن این اتفاق افتاده است : پیرزن در مسیری که می‌رود به گرگ و پلنگ و شیر برمی‌خورد و به آن‌ها می‌گوید که بروم پیش دخترم چاق‌وچله بشوم و برگردم.

در قصه‌ی عامیانه فقط همین را می‌بینیم که به شکلی آن‌ها را فریب می‌دهد. اما در شیوه‌ای که من کارکردم، یک سفر است؛ سفری که تماشاگر همراه ماست، کودکان همراه ما هستند و کودکان اجازه‌ی تصمیم‌گیری دارند، شعور مخاطب برای ما بسیار حائز اهمیت است و کودکان با ارائه‌ی راهکار به ما، در سیر نمایش دخیل می‌شوند و ارائه‌ی راهکار تنها این نیست که فقط برسد به گرگ و بگوید بروم چاق‌وچله شوم و برگردم، یا به شیر و پلنگ برسد و....؛ بلکه برای عبور از این مانع، راهکار پیدا می‌کنند و برای برگشت آن‌ها هم این اتفاق می‌افتد و با کمک راهکارهایی که کودکان و نوجوانان ارائه می‌دهند، این پیرزن از موانع عبور می‌کند و شعور آن کودک و نوجوان به‌عنوان تماشاگر در کار من بسیار حائز اهمیت است.

شما یک داستان عامیانه را برای کودکان و نوجوانان، مدرن کرده‌ايد، آیا این کار به خاطر کمبود نمایشنامه‌ی تخصصی ویژه‌ی کودک و نوجوان بابیان موضوعات روز نیست؟

به‌طورکلی ما دچار فقر نمایشنامه‌ی کودک و نوجوان هستیم، اما خیر، به این دلیل نبوده که من روی این موضوع کارکردم. یکی از تألیفات من ادبیات فولکلوریک در تئاتر کودک و نوجوان است. یازده جلد فرهنگ‌عامه‌ی اصفهان را که شامل بازی‌های محلی، آداب‌ورسوم، قصه‌های عامیانه و افسانه‌هاو.... را من ظرف مدت ١۵ سال جمع‌آوری کردم. قابلیت‌هایی که فرهنگ‌عامه‌ی ما دارد این است که می‌توان این قصه‌ها را گرفت و تبدیل به درام کرد و با شیوه‌ای نوین برای بچه‌ها اجرا کرد؛ شیوه‌ای که برای کودکان جذاب باشد و بچه‌ها بتوانند به‌خوبی با آن ارتباط برقرار کنند و هیجان در آن‌ها ایجاد شود و در نمایش سهم داشته باشند و درواقع سهامدار آن نمایش باشند که اگر این اتفاق بیفتد، قابلیت‌های بسیار زیادی در قصه‌های عامیانه‌ی ما، بازی‌های نمایشی و محلی ما، لالایی‌ها - چنانچه من در این نمایش از لالایی و بازی‌ محلی استفاده و عموزنجیرباف را وارد نمایش کردم و از این قبیل، تمام مواردی است که ما می‌توانیم در کار نمایش از آن‌ها بهره بگیریم.

در این به‌روزرسانی داستان کدو قلقه زن چه اندازه به متن این داستان عامیانه وفادار بوده‌اید؟

در قصه‌های عامیانه وقتی قرار است یک داستان به معرض نمایش گذاشته شود، باید چنین اتفاقی بیفتد. قصه‌های عامیانه قصه‌هایی هستند که سینه‌به‌سینه گشته‌اند تا آن روز به ما رسيده‌اند، خواه ناخواه با گذر زمان باید تغییراتی در آن‌ها صورت بگیرد و به نسل‌های بعد منتقل شود. ما نمی‌توانیم چارچوبی که از گذشته در قصه‌ها بوده حفظ کنیم و به نسل آینده منتقل کنیم.

ما در مقابل نسل آینده پاسخگو هستیم و اگر قرار است دیدگاه من ثبت و ضبط شود، باید جنبه‌ی مکتوب پیدا کند، کتاب شود، و در کتابی عینا ماندگار شود. اما وقتی قرار است به معرض نمایش گذاشته شود، باید ببینیم مخاطب و متقاضی ما در چه زمانی زندگی می‌کند؛ چه ذهنیتی دارد. یک سری چهارچوب‌های تعریف‌شده‌ی گذشته، امروزه دیگر برای کودکان شکسته شده و اگر در شیوه‌ی اجرایی این اتفاق نیفتد، کودکان قهر خواهند کردو قصه‌ها را هم شنیده‌اند پس قرار نیست در نمایش برای آن‌ها اتفاق خاصی بیفتد. آن‌ها می‌آيند که یک‌چیز جدیدی را مطالبه کنند.

این یک‌چیز جدید نمی‌تواند در قالب یک داستان جدید باشد؟

به‌طورقطع می‌تواند باشد، اما وقتی‌که ما این قابلیت را در قصه‌های عامیانه داریم و می‌توانیم از آن‌ها بهره بگیریم، چرا از آن استفاده نکنیم؟ من با استفاده از داستان عامیانه در نمایشم می‌خواهم که خانواده هم در کار ما ورود پیدا کند؛ یعنی آن حس نوستالژیکی که در قصه‌های عامیانه هست، برای بزرگ‌سالان جذابیت‌های خودش را دارد و آن قصه‌ها را که از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان شنیده‌اند، حالا با تغییراتی که در قصه پدید آمده و با یک شیوه‌ی اجرایی غیر سنتی مشاهده می‌کنند که برای بزرگ‌سالان جذابیت‌های خاص خود‌ش را دارد؛ بنابراین ما نمی‌توانیم فقط کودکان را بنشانیم روی صندلی و بگوییم شما بیایید این نمایش را ببینید، ما برای کودک کارکردیم در حالیکه بسیاری از کودکان هستند که باید در کنار پدر و مادرشان این نمایش را تماشا کنند.

روند بازبینی برای اجرا و حمایت از نمایش «یک سفر نمایشی» توسط دفتر تخصصی هنرهای نمایشی شهرداری اصفهان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما دو بار بازبینی رفتیم، ابتدا تایم نمایش یک ساعت و بیست دقیقه بود، که یک‌بار توسط شورای نظارت وزارت ارشاد و مواردی هم توسط شورای دفتر تخصصی هنرهای نمایشی شهرداری اصفهان اصلاحیه خورد و مجموع کار از یک ساعت و بیست دقیقه به ۵٨ دقیقه رسید.اما در ل اعضای شورا نمایش را پسندیدند و یکی از اعضای شورا به من گفتند که بعد از مدت‌ها من یک کار فرهیخته در تئاتر کودک و نوجوان دیدم. جا دارد که از سازمان فرهنگی تفریحی‌ورزشی شهرداری اصفهان که تنها مرکزی است که بار فرهنگی ما را به دوش می‌کشد، تشکر کنم و اگر ما این سازمان و دفتر تخصصی هنرهای نمایشی شهرداری اصفهان را کنار بگذاریم، چه سازمان دیگر و چه اداره‌ی دیگری هست که از این کالای فرهنگی حمایت کند؟ و تا زمانی که این حمایت نباشد، تولیدات ما به سمت دیگری می‌رود که متأسفانه ممکن است ذهنیت تماشاگران را مسموم کند و یکی از کارهایی که سازمان دارد انجام می‌دهد، حمایت از کارهای فاخر و تولید آن است و این واقعاً در رشد تماشاگر بسیار حائز اهمیت است و خوشبختانه در اصفهان شاهد بودیم که تماشاگر بسیار رشد پیداکرده و حتی شانس ما تا چهارشنبه کامل پیش‌فروش شده است.

دفتر تخصصی هنرهای نمایشی شهرداری اصفهان قرار است در حوزه تئاتر کودک و نوجوانان در قالب برنامه‌ای تحت عنوان «داورشو» یک سری داور کودک و نوجوان به شورای خود اضافه کند تا آنان هم نسبت به اجرا تئاترهای کودک و نوجوان نظر دهند، نظر شما نسبت به این موضوع چیست؟

اگر قرار باشد که فقط یک گروه کودک نسبت به اجرای تئاتر تصمیم‌گیری کنند، من موافق نیستم؛ درواقع باید یک گروه کارشناس تخصصی کنار آن‌ها باشد، که در این صورت من موافقم و یک مثال برای شما می‌زنم :من نمایش را با پسرم که هشت‌ساله است تماشا کردم و بعد از او پرسیدم نمایش چطور بود؟ گفت : موسیقی نمایش اذیتم می‌کرد و موسیقی بدی داشت، نورِ کار چشمانم را می‌زد و دوست نداشتم. درواقع او با زبان خودش می‌گفت و من با نگاه تخصصی بررسی می‌کردم. این کودک نمی‌تواند ساختار و تکنیک کار را بررسی کند، اما می‌تواند در مورد محتوا، رنگ، نور و از این قبیل موارد نظرش را ابراز کند.

برخی از فعالان حوزه تئاتر کودک و نوجوان معتقدند که در اصفهان سالن‌های نمایش استاندارد ویژه‌ی تئاتر کودک و نوجوان وجود ندارد، نظر شما چیست؟

این موردی بود که از چندین سال پیش من پیگیر بودم و افراد مختلفی که آمدند در سازمان و رفتند یا در خودِ معاونت شهرداری. من این موضوع را پیگیری می‌کردم که خانواده‌ نیاز دارد که هرزمانی که بخواهد فرزندش را به دیدن نمایش ببرد، یک سالنی باشد که چراغ آن روشن باشد. چهار سالی در هنرسرای خورشید این اتفاق افتاد، اما بعدازاینکه آنجا فقط تبدیل به مرکزی برای موسیقی شد، این مسئله رها شد. بعدازآن دیگر مکانی نبود که خانواده به این منظور بشناسد.

من پنج سالی در گرجستان زندگی کردم و تمام سالن‌ها در آنجا تعریف‌شده بود؛ به عنوان مثال اگر می‌خواستم فرزندم را به ديدن تئاتر عروسکی کودک ببرم، می‌دانستم باید به سالن Marjanishvili بروم. حتی اولین کاری که من تولید کردم، زمانی که رفتم کار خودم راببینم، اجازه ندادند و بااینکه کارگردان کار بودم گفتند یا باید به اتاق فرمان بروی یا باید بلیت تهیه کنی و برای تهیه‌ بلیت هم باید از دو هفته‌ی قبل اقدام می‌کردم و دیدگاه آن‌ها این بود که شما با ا‌شغال یک صندلی جای یکی دیگر را در فرهنگ‌سازی اشغال می‌کنید و این به نظر من یک دیدگاه خردورزی بود.

در پردیس هنر دو بلک باکس برای تئاتر کودک داریم که نه‌تنها کافی نیست، بلکه استاندارد هم نیست. شاید کار من در سالن دیگر با شیوه‌ی اجرای دیگر خیلی بهتر روی صحنه ظاهر می‌شد اما من نسبت به شرایط سالن پردیس هنرکار را تولید کردم.

استاندارد سالن اجرای تئاتر کودک چیست که شاید بعضی از سالن‌ها یا بلک باکس‌ها آن را نداشته باشند؟

در چند بخش می‌توانیم تقسیم کنیم. شاید یک کاری بخواهد دوسویه اجرا بکند یا کاری اجرای آن در سالن چهارسویه باشد. اینکه بخشی از آن در سالنی است که قرار است کار در آنجا اجرا شود؛ دوم ابعاد سالن است ( مثلا دو سالن بلک باکس‌های ما عرض کم و طول زیادی دارند)؛ سوم امکانات است که سالن پردیس هنر ازنظر نور و صوت تا حدودی تجهیز شده است. از طرفی بعضی کارهاعروسکی است و ماقبل از این کار، نمایش پدر چوب را اجرا داشتیم که کاملا قابلیت اجرا در سالن بلک باکس را داشت اما اگر من شیوه‌ی کار «بونراکو» را کار می‌کردم، نمی‌توانستم در این سالن اجرا کنم و باید در سالن اصلی تالار هنر با امکانات و شرایط آنجا اجرا می‌کردم. ما هم‌اکنون چنین سالنی که در سالن اصلی تالار هنر هست، ( نقش‌جهان) نداریم و به دو بلک باکس پردیس هنر محدود می‌شویم به همین جهت در تهیه‌ی متون و در طراحی صحنه باید خود را محدود کنیم که این امر مانع از بروز بسیاری از خلاقیت‌هایمان می‌شود.

به گزارش اصفهان امروز نمایش«یک سفر نمایشی» تا دوم آذرماه هر شب ساعت 19 در خیابان آبشار سوم، مقابل هنرستان رازی، پردیس هنر اصفهان اجرا دارد که علاقه‌مندان برای تهیه بلیت به سایت گیشه 8 مراجعه کنند.

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار