«اصفهان امروز» تبعات ناگوار فرهنگی خشکی زاینده‌رود در اصفهان را موردبررسی قرار می‌دهد؛

مرثیه‌ای برای نابودی فرهنگ و هنر شهر اصفهان

سفرنامه نویسان و سیاحان متعددی در طول دوران تاریخ به ایران و شهرهای آن سفرکرده‌اند، اما وقتی سفرنامه‌ها را مطالعه می‌کنیم درخواهیم یافت اکثر آن‌ها از شهری نام می‌برند که در توصیف خود آن شهر را به‌عنوان شهر زمردین نام می‌برد، شهری که ارتفاع رویایی زمردین از باغ‌ها برای آن‌ها قابل‌مشاهده بوده است و این شهر که در میان سرزمین‌های خشک مرکزی ایران به چشم همچون بهشتی می‌آمد، درواقع باغی در دل کویر بود، باغی که تنها‌ به برکت رودی ممکن شده بود که‌‌ بدان «زاینده‌رود» و «زنده‌رود» نام داده بودند.‌‌‌‌

مرثیه‌ای برای نابودی فرهنگ و هنر شهر اصفهان

آری این شهر اصفهان نام دارد، شهری که هویت خودش را از روی به نام زاینده‌رود گرفته است، و به خاطر اینکه زاینده‌رود از سرچشمه خود در زردکوه تا انتهایش در مرداب گاوخونی، حال‌و‌هوایی در کوهستان، جلگه و سپس دشت فراهم کرده بود باعث هماهنگی و تعادل طبیعت، معماری و شهرسازی در بستر تاریخ فرهنگی اصفهان شده بود.این هماهنگی میان همه‌ عناصر تمدنی و فرهنگی شهر اصفهان باعث شده این شهر در طول تاریخ یکی از مهم‌ترین‌ شهرهای فرهنگی و تمدنی جهان به‌شمار آید، اما افسوس به‌واسطه مدیریت ناکارآمد برخی متولیان امر جاری بودن زاینده‌رود در شهر اصفهان تحت‌الشعاع قرارگرفته و هرروز دریغ تر از دیروز، رودی که متعلق به این شهر و مردمانش بوده امروز در سایه این مدیرت ناکارآمد و باور غلط تعداد اندک از روزهای گوش‌به‌زنگ با منت برای مصرف کشاورزی در شهر اصفهان جاری می‌شود و امروز، قرار است آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی، ریاست محترم جمهور پروژه معروف«بن، بروجن»؛ پروژه‌ای که به‌عنوان پروژه مرگ زاینده‌رود نام دارد است، را افتتاح کند، اما به‌راستی به‌دوراز هرگونه گرایش سیاسی،سلیقه و عقیده جاری بودن زاینده‌رود برای شهر اصفهان چه اهمیتی دارد؟

فرزاد نوابخش، دکترای جامعه‌شناس فرهنگی به «اصفهان امروز» می‌گوید: رودخانه زاینده‌رود به‌مثابه شاهرگ حیاتی قطب تمدنی اصفهان است و باید به این نکته توجه داشت که بیش از هر چیز این رودخانه یک هم‌پیوندی ناگسستنی بافرهنگ شهر اصفهان دارد‌‌‌ چراکه‌ این رود بیش از هر چیز، «طبیعت» است و در پرتو این طبیعت و در بستر و حول محور آن، فرهنگ و تمدنی در گذار ایام شکل‌گرفته که چنین درهم‌تنیدگی از طبیعت و عناصر روحی منجر به خلق ‌چنین اثر تمدنی شده است.

او با اشاره به اینکه اصفهان را همواره با میراث فرهنگی‌اش ستوده‌اند،می‌افزاید: این ستودن کافی نیست زیرا این میراث فرهنگی بدون توجه به زاینده‌رود نمی‌تواند همه آن جلوه‌های بصری‌‌،‌‌‌ شنیداری و روحی‌اش را بازتاب دهد زیرا درگذشته درک و دریافت از شهری چون اصفهان، همواره حول بناهای تحسین‌برانگیز و تزیینات کاشی‌کاری آن بوده، که به سمفونی دل‌انگیز رنگ‌ها تشبیه شده، اما در نگاهی دقیق‌تر می‌توان اصفهان را یک باغ شهر دانست که ایجاد چنین باغ شهری در دل بیابان در حکم معجزه بوده است. معجزه‌ای که به کمک آبیاری فشرده و عمقی از طریق زاینده‌رود میسر شده، امری که از مهم‌ترین ویژگی‌های شهرسازی ایران در دوران اسلامی است.

این مدرس دانشگاه ادامه می‌دهد: مورد مهمی که باید به آن توجه کرد این است که جنبه بنیادین معماری و شهرسازی ایران دارای پیوستگی است. اگر بتوان شهر اصفهان را با مفهوم اتمسفر بیان کرد و عناصر آب، خاک و باد را وارد مولفه‌های ذوقیات نمود، آن‌گاه دیگر رودخانه زاینده‌رود را نبایستی فقط از جنبه اکوسیستم دید، بلکه وجه زیبایی‌شناسانه زاینده‌رود هم اهمیت می‌یابد.

او تصریح می‌کند: کافی است اهمیت جاری بودن رودخانه زاینده‌رود را بعد تاریخی و مردم شناسی موردبررسی قرار دهیم، آن زمان ست که درخواهیم یافت جاری بودن این رود ارتباط مستمر و قوی بافرهنگ‌عامه و هویت مردم این شهر داشته است که یکی از نمودهای جاریی بودن این رود در فرهنگ‌عامه را می‌توان به جشنی به نام«آب ریزان» جست‌وجو کرد آنچنان که «پیترو دلا واله»، سیاح ایتالیایی در سفرنامه خود به شهر اصفهان می‌نویسد: «در اصفهان مراسم جشن آبريزان را در کنار زاينده‌رود و در انتهاي خيابان چهارباغ برابر پل زيباي الله‌وردي‌خان به‌جای مي‌آوردند. در آن روز شاه از اول صبح به کنار پل رفته و تمام‌روز را در غرفه‌هاي پل به تماشاي مراسم مي‌نشيند. در سال 1028 هجري در خلال جشن شاه، سفيران ممالک خارجي را به زير پل خوانده و به خاطر کمبود وقت مردم را مرخص کرد تا بتواند به صحبت خود با سفيران ادامه داده و به تفريح بپردازد».

نوابخش می‌گوید: با بررسی ابعاد مختلف جاری بودن رودخانه زاینده‌رود در اصفهان درخواهیم یافت جاری بودن این رودخانه نه‌تنها از بعد محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی مورد اهمیت است بلکه رابطه تنگاتنگ و مهمی با مقوله فرهنگ و میراث فرهنگی این شهر دارد و به‌نوعی جاری نبودن این رودخانه، آخرین میخ بر تابوت فرهنگ و هنر این شهر خواهد بود.

او تأکید می‌کند: به همین خاطر برای توجه همه‌جانبه به میراث فرهنگی و تمدنی اصفهان لازم است تا رویکردی دیگر به‌ طبیعت و فرهنگ اتخاذ شود که بتواند تعمق نظری در مورد این ناحیه فرهنگی را بازتاب دهد‌‌‌‌‌ که موثرترین راهکار برای تحقق این امر توجه به جریان دائمی زاینده‌رود است.

این جامعه‌شناس فرهنگی در تاریخ تفکر همواره فرهنگ و تمدن بیش از هر چیز در جدایی و دوری از طبیعت هویت یافته است، اظهار می‌کند: مسئولان و متولیان امر باید به این نکته توجه داشته باشند، اگر روند خشک شدن زاینده‌رود در اصفهان ادامه داشته باشد در آینده نه‌چندان دور این شهر بخشی از هویت و کارکردهای فرهنگی خود را از دست خواهد داد و به‌طورقطع در آینده نه‌چندان دور این شهر آن کارکرد فرهنگی و میراثی خود را در کشور و جهان اسلام از دست خواهد داد.

ارسال نظر