مکتبخانه «تاج»
«تاج اصفهانی و شخصیت و هنر او متأثر از شرایطی است که خود آبستن حوادث مهم و اثرگذاری چون انقلاب مشروطه بود ترکشهای آن بر جایجای پیکره فرهنگ و هنر همنشست. اواخر دوره قاجار مقطعی سرنوشتساز برای عقدهگشایی و برونرفت از تنگناهای سیاسی فرهنگی و اجتماعی در تاریخ موسیقی ایران محسوب میشود.
به گزارش اصفهان امروز، طی یادداشتی که سجاد رضایی،مدیر دفتر تخصصی موسیقی شهرداری اصفهان به مناسبت سالروز فوت استاد تاج در اختیار این رسانه قرار داده، آمده است:
«تاج اصفهانی و شخصیت و هنر او متأثر از شرایطی است که خود آبستن حوادث مهم و اثرگذاری چون انقلاب مشروطه بود ترکشهای آن بر جایجای پیکره فرهنگ و هنر همنشست. اواخر دوره قاجار مقطعی سرنوشتساز برای عقدهگشایی و برونرفت از تنگناهای سیاسی فرهنگی و اجتماعی در تاریخ موسیقی ایران محسوب میشود. برههای که درآن علاوه بر تدوام حضور و نقش دو گروه تعزیهخوانان واعظین در ترویج مستقیم و غیرمستقیم نغمهها و گوشههای ایرانی در میان مردم گرایشها و فعالیتهایی که در اقصا نقاط ایران بهویژه تهران، اصفهان و تبریز جهت گردآوری و تکامل و استقلال قالب جدید موسیقی دستگاهی آغاز گردیده بود، رشد و شتاب فزایندهای به خود گرفت. این اقدامات بهتدریج اجرای موسیقی منحصر به دربار، محافل خصوصی اشراف را بهسوی محافل عمومی و مردمی سوق میداد.سوای موسیقی مجلسی که حتی بسیاری از خواص و مردم از آن بینصیب بودند، این شکل از موسیقی مذهبی که در قالب وعظ و تعزینه و بهطور کل مراسم دینی اجازه کار و ادامه حیات داشت، درواقع تنها نقطه تماس موسیقی اجرایی با محافل مردمی بود.
برخی عصر صفویه را نقطه آغازین چنین قالبی از موسیقی برشمردهاند و بعضی آن دوره را بستری مناسب برای اوجگیری این شکل از موسیقیدانسته اند. اما بانگاهی بر تاریخ ایران دوره اسلامی تا حدودی با اشکالی از این نوع موسیقی مذهبی روبرو میشویم و حتی در چشماندازی بسیار وسیعتر نقشهایی از آن را در میان آیینهای اقوامی چون ایلامیها و کاسی ها در غرب ایران مشاهده مینماییم. در نقوش سنگی بازمانده از آنها توجه به موسیقی آیینی و جایگاه مهم آن مشهود است. نقش برجستههای منطقه کول فوعون بخش ایذه گواه این مدعاست. در دوره هخامنشیان، اشکانیان و بهویژه در دوره ساسانی آیینهای مشابهی گزارششده است.بنابراین چگونگی نقش و حضور این نوع موسیقی چه برای دوره صفویه و یا ادوار قبل و بعدازآن نوعی رجعت به گذشته فرهنگ موسیقی آیینی ایران محسوب میشود که در طول تاریخ باوجود همه وقایع تلخ تاریخی و تغییرات فرهنگی، در ضمیر ناخودآگاه فرهنگ شفاهی مردم محفوظ مانده و در زمان مقتضی بروز و ظهور پیداکرده و متناسب با شرایط در هر دورهای به ایفای نقش موسیقایی خود پرداخته است.
در چند دهه پایانی دوره قبل از قاجار شرایطی ایجاد میگردد تا خطوط پنهانی میان اشکال گوناگون موسیقی وضوح بیشتری پیدا کند و هریک در مسیر جداگانهای بهسوی خاستگاه خود حرکت کند. تأسیس مدرسه موزیک دارالفنون که بانظر و همت امیرکبیر و پایهگذاری لومر فرانسوی صورت گرفت، درواقع اولین و جدیترین واقعه زودهنگام مشروطه بود که به انقلابی در عرصه موسیقی ایران بدل گشت. به دنبال آن تشکیل مدرسه عالی موسیقی، کلاسهای خصوصی برای اشرافزادگان و درخواست ورود مدرسینی از اروپا برای این امر، نگاشته شدن مقالات و رسالههایی با ساختار جدید، تشکیل ارکسترهای چندگانه، ساخت قطعات و آهنگهای نوینی بر اساس موسیقی ایران در تلفیق با تکنیکهای مدرن موسیقی مغرب زمین و خریدوفروش و ساخت سازهای غربی و ایرانی و گسترش دامنه بازار آنهمه و همه از نتایج آن مشروطه زودهنگام، در عرصه موسیقی ایران بود که تأثیرات مثبت و منفی آن تا پایان دوره قاجار در تهران و تا حدودی اثرات آن در مناطقی چون اصفهان و تبریز و دیگر مراکز هم دیده شد. اما این روند در اصفهان عصر قاجار و بهخصوص در زمان حاکمیت ظل السلطان که به دلیل چشمداشتی که برای جانشینی پدر و کسب کرسی سلطنت داشته بهگونهای دیگر رقم خورد. در کنار روحیه قسیالقلبی، تملق او نسبت به دربار در مرکز و تظاهر به دینداری و تدارک مراسم مذهبی ازجمله ویژگیهای حاکم ریاکاری چون او بود. وی علاوه بر استفاده از هنرمندان سازی و آوازی در محافل خصوصی ، شرایط ویژهای برای تعزیهخوانان واعظین ایجادشده بود تا آنان ضمن گسیل به نواحی اطراف اصفهان بهقصد انجام تعزیه، نغمههای بومی آنان را گردآوری و همچنین سالانه از هر دو گروه برای شرکت در برنامههای مذهبی تکایای اصفهان و بهخصوص تهران که درواقع نقشی چون جشنوارههای سالانه کنونی داشتهاند برای اجرای تعزیه و موعظه استفاده نمایند.
گروههای اعزامی هرسال باید برنامهای جدید و نغمات و اشعاری نو بهمثابه ابتکاری تازه به اجرای تعزیه و موعظه میپرداختند تا مقبول نظر برگزارکنندگان، درباریان و ... قرار گیرد. همه این فعالیتها بستری مناسب را فراهم آورد تا همزمان با آن مشتاقان و هنرمندان موسیقی به مکتب و سبک و یا شیوهای مستقل که بعدا با نام مکتب موسیقی اصفهان نامیده شد بیندیشند و به گسترش آن اقدام کنند.
استاد جلال تاج اصفهانی درست در چنین برههای از تاریخ پا به عرصه وجود نهاد و بر بستر آن رشد و آموزش یافت. لقب تاج در ترکیب نام ایشان برگرفته از نام پدر، مرحوم شیخ اسماعیل تاج الواعظین اصفهانی بوده که خود در کسوت و لباس روحانیت به وعظ و خطابه و منبر میپرداخته و دارای لحنی گرم و شناخت بر پایههای از آوازها و گوشه بوده است.
پدر با شناخت استعداد پسر و صدای خوش وی به آموزش مقدماتی میپردازد و سپس نوجوان خود را به محضر اساتید برجستهای چون آقا سید رحیم نایب الدوله، میرزا حسین ساعتساز، میرزا حبیب شاطر حاجی و حاج عندلیب میفرستد.
تاج از چنین سرچشمههایی کسب هنر کرده است و علاوه بر قابلیتهای فردی، تجربه ، دانش و بدعت پیشینیان و اساتید خود را نیز بخوبی بکار گرفته است.هنرمندان این دوره در این ایام انتظار به وقوع پیوستن چنین دگراندیشی و تحول را داشتهاند. ویژگی گرایش به تحول تنها منحصر به این دوره خاص در تاریخ موسیقی ایران نیست اما به دلایل متعدد بهویژه نقش جابهجایی تحکمی فرهنگ سلسلههای حکومتی جدید روند روبهجلوی آن کند و در مواردی بهکلی قطعشده است. پیشکسوتان تاج در اندیشه نوگرایانه خود شاید منتظر ظهور کسی بودند که این آرزو را محقق سازد و اینگونه است که ظهور تاج و نبوغ او در همان دوره نوجوانی آنان را به تحقق چنین آرزویی امیدوار کند که اینک کسی پیداشده است که حاصل تلاش و خواست خود را و نسلهای گوناگون تاریخ آواز ایران را بهدرستی به سرمنزل مقصود میرساند و اینجاست که مکتب آواز اصفهان که پایههایش در دورههای قبل مورد ضرورت و اهمیت جامعه موسیقی بود جان گرفته و به حرکت در میآید، شواهد بازمانده از زندگی هنری و هنر زندگی انسانی و مردمی تاج همه گویای این حقیقت است.»