زهرا وثوقی، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان:

شاعر کودک مسئولیت سنگینی دارد

زهرا وثوقی از آغازگران شعر کودک و نوجوان در اصفهان است. او حدود چهل سال در این حوزه فعالیت کرده، کتاب‌های بسیاری منتشر نموده و جوایز مختلف ادبی نیز در جشنواره‌های استانی و کشوری کسب کرده است.

شاعر کودک مسئولیت سنگینی دارد

زهرا وثوقی از آغازگران شعر کودک و نوجوان در اصفهان است. او حدود چهل سال در این حوزه فعالیت کرده، کتاب‌های بسیاری منتشر نموده و جوایز مختلف ادبی نیز در جشنواره‌های استانی و کشوری کسب کرده است.

وثوقی همچنین سال‌ها به تدریس معماری در هنرستان‌های دخترانه و پسرانه اصفهان مشغول بوده است. عضویت در کمیته تالیف کتاب‌های پیش‌دبستانی اداره کل آموزش‌و‌پرورش استان اصفهان، همکاری ادبی با صدا و سیما، اداره آب منطقه‌ای اصفهان، معاونت فرهنگی و ورزشی شهرداری استان، داوری جشنواره‌های مختلف استانی و کشوری شعر و سرود و همکاری مستمر با مجلات کیهان بچه‌ها، سلام بچه‌ها، سروش، رشد، پوپک و آفتابگردان از دیگر فعالیت‌های اوست.

در اختتامیه چهارمین جشنواره شعر و داستان «شهر من» که به تازگی توسط معاونت فرهنگی، ورزشی و اجتماعی شهرداری اصفهان برگزار شد بزرگداشتی نیز برای این پیشکسوت شعر کودک انجام شد. گفتگویی با این شاعر و نویسنده کودک و نوجوان داشته‌ایم که در اینجا می‌خوانید.

چگونه شد که به دنیای شعر کودک رو آوردید؟

از کلاس دوم دبستان چیزهایی می‌گفتم که بعدها متوجه شدم اسمشان شعر است. در طی دوران تحصیلم بسیار مطالعه کردم، آموختم و شعر گفتم. قبل از ورودم به حیطه ادبیات کودک سال‌ها به طور تخصصی در قالب غزل و نیمایی شعر بزرگسال می‌سرودم و اشعارم را در مجلات آن زمان به چاپ می‌رساندم. در سال 63 با تولد اولین فرزندم به صورت جدی با ادبیات کودک آشنا شدم و در حین تهیه کتاب برای فرزندم متوجه شدم که تعداد کتاب کودک در بازار کم است، همین امر سبب شد حوزه فعالیت ادبی خود را از بزرگسال به کودک تغییر دهم.

نخستین کتابتان در چه سالی منتشر شد؟

کتاب منظوم «زیر درخت گردو» در سال 66 توسط انتشارات پیام آزادی در تهران به چاپ رسید و از آن به بعد کتاب‌های زیادی به چاپ رساندم و هم اکنون هم تعدادی کتاب زیرچاپ و آماده چاپ دارم که البته گرانی کاغذ و کسادی بازار، چاپ کتاب را برای مولفین تا حدودی مشکل کرده است.

تعداد شاعران کودک زمانی که شما آغاز به کار کردید در مقایسه با امروز چگونه بود؟

من شاید نخستین کسی بودم که در زمینه شعر کودک و نوجوان در اصفهان دست به قلم شدم. بعدها رفته‌رفته به تعداد شاعران کودک در اصفهان افزوده شد. گرچه هنوز هم تعدادشان بیشتر از تعداد انگشتان دست نیست. زمانی که من شعر کودک را شروع کردم شاعرانی مثل مصطفی رحماندوست، ناصر کشاورز، افسانه شعبان‌نژاد، شکوه قاسم‌نیا، جعفر ابراهیمی و ... در این زمینه کار می‌کردند، اکنون تعداد شعرای کودک و نوجوان در سطح کشور قابل توجه است و امیدوارم روز به روز بر این جمع افزوده شود.

ویژگی‌های یک شعر خوب برای کودک چیست؟

یک شعر خوب کودک باید قبل از هر چیز از اصول و قواعد صحیح مربوط به شعر برخوردار باشد. از سوی دیگر شاعر کودک باید روانشناسی رشد کودک را بداند؛ یعنی اینکه کودک در هر گروه سنی چگونه فکر می‌کند، علایقش چیست، چه چیزهایی را دوست ندارد و رویاهایش چیست. انسان در این سنین بیشترین گیرایی را از لحاظ ذهنی دارد و بیشترین آموزش و یادگیری در این دوره صورت می‌گیرد، شعرهایی را که برایش می‌خوانیم یا خودش می‌خواند در ذهنش می‌ماند و ملکه ذهنش می‌شود. بنابراین شاعر کودک مسئولیت سنگینی برعهده دارد. او باید در انتخاب مضمون بسیار هوشمندانه عمل کرده و برای اینکه بتواند ارتباطی صمیمی با کودک برقرار کند باید از واژگان در خور فهم او استفاده کند.

کدام یک از آثار شما در کتاب های درسی استفاده شده است؟

کتاب «جوجه‌های زیره‌ای» اثر برگزیده اولین جشنواره انتخاب کتاب معلم و برگزیده کتابنامه رشد وزارت آموزش و پرورش است که در کتاب‌های فارسی پایه اول و دوم دبستان به عنوان کتاب مناسب و آموزنده برای دانش‌آموزان این پایه‌ها معرفی شده و مطالعه آن جزو برنامه درسی این مقاطع است.

شما در رشته راه و ساختمان تحصیل کرده‌اید و به تدریس معماری در هنرستان‌های دخترانه و پسرانه اصفهان پرداخته‌اید. شعر گفتن در این شرایط کار آسانی به نظر نمی‌آید.

بله. انجام مسئولیت شغلی در کنار وظایف مادری و پرداختن به فعالیت‌های ادبی، هم زمان با هم کاری بسیار سخت بود. تنها چیزی که به من یاری رساند تا این آزمون سخت سی‌ساله را پشت سر بگذارم عشقی بود که به تمامی آنها می‌ورزیدم. شعر، عشقی بود که انگار با من متولد شده بود. شغلم را هم بسیار دوست داشتم و عاشق رشته و دانش‌آموزانم بودم. البته رشته من رشته زمختی بود و همیشه با بتن، میلگرد، تیرآهن و ... سروکار داشت، اما من چنان این اجسام سخت را با شعر و شور و عشق به هم می‌آمیختم و قطره‌قطره در جان بچه‌ها می‌ریختم که موجب شعله‌ور شدن علاقه آنها به درس می‌شد و زمانی که اشتیاقشان به این رشته و محبتشان را نسبت به خودم می‌دیدم خستگی از تنم پر می‌کشید.

به نظر شما مطالعه و سروکار داشتن با ادبیات چقدر به بالا بردن فرهنگ یک جامعه و آموزش مردم کمک می‌کند؟

به نظر من فرهنگ یک جامعه ارتباط مستقیم با سطح آگاهی مردم آن جامعه دارد. این آگاهی می‌تواند از طرق مختلف حاصل شود که یکی از بهترین و اصولی‌ترین آنها از طریق ادبیات است. حال آنکه ما پشتوانه ادبی و فرهنگی غنی داریم و می‌توانیم با تکیه بر این پیشینه، همچنان فرهنگی سرآمد و پیشرو داشته باشیم اما متاسفانه سال‌هاست از کتاب فاصله گرفته‌ایم و سروکار چندانی با آن نداریم که این برای فرهنگ با ارزش چند هزارساله‌مان ادامه خوش‌آیند و در خوری نیست. چندی پیش کلیپ مستندی را دیدم که در آن یکی از کتابفروشی‌های تهران، کتاب‌هایش را در پیاده‌روی یک خیابان به عرض چهار متر و طول هفتاد متر ریخته بود و مردم، بی‌تفاوت روی آنها پا می‌گذاشتند و می‌رفتند. صحنه بسیار دلخراش و غم‌انگیزی بود که یک کتابفروش آنقدر کتاب‌هایش به فروش نرفته است که از غم نان تمام دارایی‌اش را در پیاده‌روی خیابان ریخته تا رهگذران ببینند و شاید بخرند و من نویسنده و شاعر با دیدن این صحنه در دلم گریه کردم. این کلیپ انگار حالتی استعاری داشت برای من؛ برای منی که خواب شبم، تفریحم، جوانی‌ام و هستی‌ام را صرف ادبیات کرده‌ام تا برای مخاطبم بنویسم و حالا می‌بینم که کار من چقدر بی‌ارزش زیر دست و پای مردم له می‌شود. انگار روی جوانی و هستی من پا می‌گذارند.

ارسال نظر