تحویلیان؛ خراطی از دوره رونق تا دوره فراموشی
هنرهای چوبی همواره در دوره های مختلف تاریخی در اصفهان، چشمنواز و حایز اهمیت بوده و البته توجه گردشگران خارجی را هم به خود جلب کرده است. خراطی از جمله این هنرها بوده که تا چندین دهه پیش به شکل بسیار کاربردی در زندگی مردم و صنایع، رکنی اساسی قلمداد میشده و کارگاههای بسیاری در اصفهان داشته است. رضا تحویلیان از معدود کسانی است که همچنان حرفه خراطی را ادامه میدهد.
اصفهان امروز/ شیما خزدوز: ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی در سفرنامهاش از هنر خراطی ایرانیان بسیار یاد کرده و گفته که ایرانیان بهخوبی توانستند در این هنر که به شکل مکانیکی انجام میشود، آثاری را خلق کنند. خراطی هنر شکل دادن و تراشیدن چوب به شکل دورانی است. این هنر در تخت و چهارپایه کاخ داریوش در تخت جمشید، نشان از سابقه چند هزارساله این هنر در ایران دارد.
دکتر ویلز، سیاح اروپایی هم که در دوره حکومت قاجار به اصفهان سفر کرده است، در خاطراتش، عنوان کرده که اجسام چوبی که به وسیله هنرمندان اصفهانی ساخته و پرداخته شده، بینظیر است و میگوید که در هنگام حضورم در اصفهان، مسجدی را مشاهده کرده که گرچه ورود، خارجیها به آن ممنوع بود، اما در و پنجرههای چوبی آن که با شیشههای رنگی مزین شده بود و منبری که از چوب ساخته شده بود و در کنار منبر صندوق چوبی وجود داشت که توسط استادکاران اصفهانی ساخته شده بود و توجه هربیننده ای را جلب میکرد. در مکتب خانهها و حجرهها، قلمدان های زیبا و قاب های آیینه و جلد های منقوش شده ای بود که با روغن جلا یافته بود، نظیر این آثار را تنها در مغازه های اجناس قدیمی استانبول و گاها در عتیقه فروشی های لندن می توان یافت.
اصفهان در دوره صفوی، قاجار و پهلوی، هنرمندان بسیاری در زمینه صنایع چوبی مثل منبت، معرق، گره چینی، کندهکاری، اشکال صراحی که در دکوراسیون به کار میرود، همچنین در و پنجرههای ارسیا، خراطی داشته است.
صنایعی که در اصفهان به وسیله خراطها ساخته میشده اغلب ادوات موسیقی (دایره، چنگ، ویالن)، دستگاههای گلابتونسازی، میل ورزش باستانی، قلیان، ظروف آشپزخانه و البته قطعات صنعتی بوده که شاردن در سفرنامهاش دراصفهان به آن اشاره کرده است.
حرفه خراطی تا حدود پنجاه سال پیش در اصفهان رواج بسیاری داشته و امروز نه نام این حرفه برای مردم آشناست و نه دیگر کارگاههای پرشمارش به چشم میآیند و کمتر نشانی از این شاخه به عنوان حرفهای پررونق و کاربردی دیده میشود.
رضا تحویلیان از معدود کسانی است که تا به امروز در حدود نیم قرن است که این حرفه قدیمی را ادامه می دهد. پنج نسل قبل از او همه از خراط های اصفهان بودند و پدر بزرگش صد سال پیش در نزدیکی مسجد جامع اصفهان، کارگاه خراطی داشته و پدرش در خیابان عبدالرزاق، کوچه شیخ بهایی این حرفه را دنبال کرده است و خود نبز از نوجوانی با شاگردی پدر، خراطی را فرا گرفته است.
تحویلیان در اینباره میگوید: «در دهههای گذشته کارگاههای خراطی بسیاری در اصفهان فعالیت میکردند. مناطقی از شهر که این حرفه بیشتر در آن رواج داشت، شاپور قدیم، چهارسو، طالقانی، کوچه خلجا، گاراژ سدهایها، طوقچی، بخش سه (میدان عتیق) و دروازه اشرف بازاربزرگ بود.»
«این حرفه در خانواده ما موروثی بود و پدرم علاقه زیادی داشت که من هم در این حرفه فعالیت داشته باشم و بین برادرانم، تنها من خراطی را انتخاب کردم.»
تحویلیان ادامه میدهد: «خراطی حرفه وابسته به چوب است و اغلب در مناطقی از ایران که چوب در دسترس بوده، انجام می گرفته است. اصفهان هم در قدیم به واسطه باغ های فراوان و وجود درختانی چون گلابی، زالزالک، زبان گنجشک، چنار، بید، اناب، کهور، توت، افرا، سپیدار و سماق، برای فعالیت خراطی مناسب بوده است. در قدیم، رعیت ها از اطراف اصفهان، چوب ها را بار الاغ و قاطر می کردند و برای خراطی ها می فرستادند.»
به عنوان مثال از منطقه شمسآباد چوب بیشتری برای کارگاه پدرم فرستاده می شد. باغبان های قدیم اصفهان هم با واسطه، چوب ها را به ما می رساندند، به این صورت که درختان بریده شده را به انبار های چوب که اصطلاحا به آن چوب دونی می گفتند و معمولا در جاده نصرآباد و محله طوقچی و کوچه باباقاسم قرار داشتند، میفرستادند و خراطها و نجارها از این طریق چوب مورد نیازشان را تامین میکردند.»
«دستگاه های قدیمی خراطی شبیه زه و کمان بود و روده گوسفند به آن متصل می شد، که به وسیله پا ابزار را فرمان می دادند و با دست، کمان حرکت می کرد و روی چوب شیار و فرو رفتگی ایجاد میکردند و بعدها کمکم دستگاهها برقی شدند.»
«اغلب تولیدات که ما آن دوره می ساختیم، پایه کرسی، پایه صندلی، وسایل آشپزخانه، کوک سازها و کاسه ویالن بود و قالب کلاه مالی و میل و گبارگه ورزش باستانی و مهمتر از آن قطعات ریخته گری و نورد کارخانه ها و ماکو و ماسوره که در پارچه بافی و ریسندگی و کیش بافی کاربرد داشت، و از این طریق صنایع دیگر به خراطی وابسته بودند.
به خاطر دارم که دهه 30 و 40 کارخانه های ریسندگی و بافندگی و پارچه بافی و کارگاه های کوچک و بزرگ کیش بافی فراوانی در اصفهان فعالیت داشتند که بسیاری از قطعات دستگاه هایشان را خراطها میساختند.
تحویلیان به دو قطعه آهنی که ازچهل سال پیش تاکنون در کارگاهش مانده است اشاره میکند و میگوید: «آن دوره قسمت های تکمیل کننده این دو قطعه آهنی را که با چوب بود را خراطی می کردم و در کارگاههای پارچه بافی کاربرد داشت.»
او ادامه میدهد: «به خاطر دارم که محله جویباره و طوقچی و حسین آباد، کارگاههای کیشبافی زیادی فعال بودند که وسایل مورد نیازشان مثل ماکو و ماسوره و قرقره و نخپیچ را از کارگاه ما تهیه میکردند. یک کارخانه ریسندگی هم در خیابان احمدآباد فعالیت داشت که صاحبش حاج رزاق بود و اغلب برای آن هم سفارش کار میگرفتیم.»
تحویلیان از ورزشکاران باستانی قدیم اصفهان هم بوده و اغلب برای زورخانهها هم میل و گبارگههای ورزش باستانی میساخته است: «از شهرهای دیگر به خصوص شیراز، سفارش میل ورزشی بسیار داشتیم و البته برای زورخانه بازارچه نو، زورخانه کمال و زورخانه علیانجیلی هم میل ساخته بودم.»
تحویلیان میافزاید: «خراطی این روزها از حرفههای فراموش شده است و تنها کاربرد امروزیش قلیان و قلتک نانوایی و گوشکوب و میلهای ورزشی است. با این وجود بسیار مورد توجه گردشگران خارجی قرار دارد، تا جایی که به یاد دارم چند سال پیش تعدادی توریست آلمانی و فرانسوی از طرف میراث فرهنگی تهران به همراه لیدر به کارگاه من آمدند و یک روز کامل تمام زیروبم و شیوه کار خراطی را ثبت و ضبط کردند و در کشورشان به نمایش گذاشتند.»
«من این حرفه را به علت علاقه شخصی و توصیه پدرم انتخاب کردم و ادامه دادم، گرچه درآمد سرشاری ندارم اما همیشه راضی بودهام و این روزها حس میکنم که دعای خیر پدرم همواره برکت و پشت و پناه زندگیام بوده است.»