کسانی که مخالف آزادی بیان و حقوق شهروندی هستند، انقلابی نیستند
در این سالها همیشه در میان جریانهای سیاسی تعاریف گوناگونی از انقلابی بودن و انقلابی گری ارائه شده است. همین تعاریف مختلف باعث شده است تا مردم در درک ویژگی یک انقلابی دچار سردرگمی شوند.

در این سالها همیشه در میان جریانهای سیاسی تعاریف گوناگونی از انقلابیبودن و انقلابی گری ارائه شده است. همین تعاریف مختلف باعث شده است تا مردم در درکویژگی یک انقلابی دچار سردرگمی شوند.
برای درک این معنا به سراغ علی مطهری، نماینده مردم تهران و نایب رییسمجلس و فرزند شهید مطهری رفتیم تا نظر او را در مورد انقلابی گری بدانیم.
در ادامه مشروح این گفتوگو عصر ایران با علی مطهری که قبل از درگذشت آیتالله هاشمی انجام شدهاست را بخوانید:
تعاریف متفاوتی از انقلابیگریدر جامعه ایران ارائه میشود و تمام جریانهای سیاسی ایران خود را نماد انقلاب میدانند.با توجه به این معنا شما چه کسانی را انقلابی میدانید؟
اولا این تقسیم مردم به انقلابی و غیرانقلابی کار درستی نیست. ما بایدبگوییم همه مردم انقلابی هستند. این که سریع خطکشی کنیم و جامعه را به دو بخشمثلاً ارزشی و غیرارزشی یا انقلابی و غیرانقلابی تقسیم کنیم تضعیف انقلاب اسلامیاست. همه کسانی که آرمانهای انقلاب مانند استقلال، آزادی بیان، عدالت اجتماعی واخلاق و معنویت و اجرای احکام اسلام را قبول دارند انقلابی هستند.
کسانی که مخالفآزادی بیان و حقوق شهروندی هستند و برای منتقد و مخالف حق اظهارنظر قائل نیستند یااصل ولایتفقیه را عملاً مخالف آزادی بیان جلوه میدهند یا موانعی بر سر راهانتخاب آزاد مردم قرار میدهند یا معتقدند که در انتخابات باید فرد مورد نظر ولیفقیهرأی بیاورد اینها انقلابی نیستند. در مقابل، کسانی هم که نسبت به اجرای احکاماسلام سهلانگار و دچار نوعی خودباختگی در مقابل فرهنگ غرب هستند انقلابی نیستند.ما باید همه آرمانهای انقلاب اسلامی را که همان هدفهای اسلامی است با هم قبولداشته باشیم نه این که برخی را قبول داشته باشیم و برخی را رد کنیم.
آیا تندروی را میشود بخشی از انقلابیگری دانست؟ تندرویهایی که در این چند ساله شاهد بودیم، انقلابیگری است یا نام دیگری دارد؟
اعتدال و میانهروی از توصیههای اسلام و قرآن است. آنچه برای ما اصالتدارد اسلام است نه انقلابیگری. لذا قبل از انقلاب هم ما صرفاً دنبال انقلابنبودیم بلکه دنبال انقلاب اسلامی بودیم. یکی از نقاط اختلاف برخی انقلابیون با شهیدمطهری در زمان رژیم گذشته همین بود که آنها میگفتند هدف ما انقلاب و سرنگونی شاهاست حتی با اتحاد با کمونیستها و مجاهدین خلق، ولی ایشان میگفت مهمتر از سرنگونیشاه نظامی است که میخواهد بعد از شاه روی کار بیاید، هدف ما انقلاب مطلق نیستبلکه انقلاب اسلامی است و نمیتوانیم با کمونیستها و مجاهدین خلق متحد شویم چونهدف ما یکی نیست.
تندروی همیشه بد است. از اول انقلاب تا امروز هم هرجا تندروی کردهایمبه انقلاب ضربه زدهایم. از طولانی کردن تسخیر سفارت آمریکا بگیرید تا قتلهایزنجیرهای و توقیف همزمان چندین روزنامه و ممانعت از اظهارنظر منتقدان و احکامسنگین قضایی برای منتقدان سیاسی و تحریک دشمن برای وضع تحریمهای اقتصادی و تلاشبرای اجرا نشدن برجام از طریق موشکپرانی و ایجاد بهانههای حقوق بشری برای دشمن وهر معترضی را فتنهگر خواندن، همه اینها به انقلاب ما ضربه زده است. اینها انقلابیگرینیست، اقداماتی است که از روی کمعقلی یا هواهای نفسانی و کسب قدرت به هر وسیلهممکن است.
بسیاری از نسل اولیهای انقلاب این روزها مورد هجمه قرار میگیرند و یامورد تکریم هستند. به نظر شما اگر افرادی مانند مطهری، بهشتی، رجایی و باهنر در فضایامروز حضور داشتند، مورد تکریم بودند یا مورد هجمه قرار میگرفتند؟
این پدیده که همه شخصیتها باید کوبیده شوند مگر ولیفقیه، در واقعبیماری انقلاب ماست. حتی اگر رهبر انقلاب هم در مقام رهبری نبودند مورد هجوم واقعمیشدند. قطعاً شهدای بزرگ انقلاب هم اگر شهید نمیشدند مورد هجوم واقع میشدند.چون برخی معتقدند برای رسیدن به قدرت از هر وسیلهای میشود استفاده کرد. در واقعآفتی که امروز انقلاب ما دچار آن شده است آفت بیتقوایی و هواپرستی و کمشدن خلوصنیتهاست.
چه کسانی در تندرویهای این سالها مقصر هستند؟ اصلاح طلبان؟ اصول گرایان؟احمدینژادی ها؟
بیشتر، اصولگراها مقصرند و یک ریشه آن برداشت غلط آنها از اصل ولایتفقیهو مقوله حفظ نظام و حساس نبودن نسبت به آزادی بیان و آزادی منتقد و مخالف و حقوقشهروندی است. ریشه دیگر آن قدرتپرستی است که برای آنکه رقیب سیاسی را از میدان بهدر کنند محدودیتها و محکومیتهایی برای او ایجاد میکنند که هرگز برای افراد گروهخود ایجاد نمیکنند و به اصطلاح رفتار دوگانه با گروه خود و گروه رقیب دارند و چونقوهقضائیه و نیروی نظامی در دست آنهاست دست بالا را دارند.
دلیل نزدیکی بسیاری از اصولگرایان سنتی مانند آقایان ناطق نوری، حسن روحانیو حتی علی لاریجانی به اصلاح طلبان چیست؟ آیا همین تندروی ها عامل این جدایی است؟
دلیل نزدیک شدن این افراد به اصلاحطلبان عاقل بودن و زنده بودن وجدانآنهاست، چون هیچ آدم عاقل و باوجدانی نمیتواند درباره تندرویهای سالهای اخیر قانعشود. اینها فهمیدهاند که در خیلی از موارد اختلافی، حق با اصلاحطلبان است و درسالهای گذشته هم به آنها ظلم شده است و این که اصلاحطلب را مساوی ضد انقلاب وفتنهگر بدانیم یک خطای بزرگ است. در واقع بسیاری از اصولگرایان در سالهای اخیربه انحرافات فکری و تندرویهای جریان سیاسی خودشان وقوف پیدا کردند.
ایران فردا متعلق به اعتدال گرایان است یا تندروها؟
بستگی به عملکرد و رفتار ما دارد. اگر نسبت به آسیبهایی که انقلاب مادچار آن شده است بیتفاوت باشیم ممکن است انقلاب به دست تندروها بیفتد اما اگرهوشیار باشیم و مردم هم به موقع وارد صحنه شوند و بیتفاوت نباشند انقلاب در دستافراد عاقل و انقلابیون اصیل خواهد بود. قرآن میگوید: ان الله لایغیرما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.