اصفهان در آستانه فاجعه؛
ساختمانهای ناایمن، بمبهای ساعتی فرونشست زیر پای شهر گنبدها
سالهاست که از ترکهای عمیق در دل شهر اصفهان حرف زدهایم، اما گرهای گشوده نشده است. اکنون این بحران به بمب ساعتی تبدیل شده که هر لحظه ممکن است منفجر شود و فاجعهای به بزرگی پلاسکو یا متروپل آبادان رقم بزند.

اصفهان امروز_ شهرزاد فلاح: سالهاست که از ترکهای عمیق در دل شهر اصفهان حرف زدهایم، اما گرهای گشوده نشده است. اکنون این بحران به بمب ساعتی تبدیل شده که هر لحظه ممکن است منفجر شود و فاجعهای به بزرگی پلاسکو یا متروپل آبادان رقم بزند. ساختمانهای ناایمنی چون تیمچه ملکالتجار، سرای گلشن، بازار مسگرها، پاساژهای چهارباغ، آمادگاه و خیابان سپه، بیش از هر زمان دیگری در معرض فروپاشی هستند و اگر به سرعتت اقدام نکنیم، دیگر درمانناپذیر خواهند شد.
اصفهان، روی لبه ترکها؛ وقتی فرونشست آرامتر از زلزله میکُشد
فرونشست در اصفهان دیگر فقط یک پدیده زمینشناسی نیست؛ حالا به استعارهای بدل شده برای فروپاشی آرام شهری که قرنها بر ستونهای معماری، هنر و تدبیر ایستاده بود. زیر پوست این شهر، ترکهایی در جریاناند؛ نه فقط در خاک، در سازهها، هویت تاریخی، امنیت شهری و وجدان نهادهایی که هنوز سکوت کردهاند. در بازار بزرگ میدان نقشجهان، در لابهلای سقفهای کاشیکاری شده و گذرهای شلوغ، ترکهایی که از چشمها پنهان نیستند. مغازهداران با وحشتی بیصدا به سقفهایی نگاه میکنند که سالهاست مرمت نشده، اما حالا حتی از بالا چکه میکنند؛ نه از سوراخ که از شکاف. این شکافها آرام و بیصدا رشد میکنند، تا به فاجعهای تبدیل شوند. اما خطر فقط در بازار نیست. ساختمانهایی در کوچههای فراموششده مانند شکرشکن یا میدان کهنه، دیگر با زلزله هم کاری ندارند؛ اینجا فرونشست، تهدیدی روزانه است. خاکی که چون استخوانی دچار اُستئوپرو (پوکیاستخوانن) شده، دیگر توان تحمل سنگینی خاطرهها را ندارد و بااینحال، هیچ آژیری شنیده نمیشود. بر اساس دادههای رسمی سازمان نقشهبرداری کشور، فرونشست زمین در دشت اصفهان از مرز هشدار عبور کرده و به مرحله بحرانی رسیده است. در مناطقی از شمال، شرق و حتی محدوده مرکزی شهر، نرخ نشست تا ۱۵ الی ۱۸ سانتیمتر در سال گزارش شده؛ عددی معادل یکی از شدیدترین نرخهای فرونشست در خاورمیانه. آتشنشانی هشدار میدهد، نظاممهندسی گزارش میدهد، اما همچنان ساختمانهای ناایمن به کسبوکار ادامه میدهند. آنچه فرومیریزد فقط دیوار نیست، بخشی از آبروی این شهر است که اگر زود نجنبیم، در اولین حادثه، همراه آجرها دفن خواهد شد. فرونشست؛ نام دیگرِ بیتدبیری تاریخی ماست. وقتی زایندهرود را به تصویر تقلیل دادیم و عمق شکافها را به سکوت سپردیم، پایههای شهر را سست کردیم. در میدان نقشجهان، نشانههای ضعف سازهای در بناهایی چون تیمچه ملکالتجار، سرای گلشن، و بخشهایی از بازار مسگرها مشهود است. کارشناسان بارها هشدار دادهاند که در نبود مطالعات ژئوتکنیکی و مقاومسازی، حتی نشست چندمیلیمتری میتواند به فروپاشی زنجیرهای بی انجامد. اما فاجعه تنها در ابنیه تاریخی پنهان نشده؛ در ساختمانهای تجاری نیمه قدیمی سطح شهر، خطری خاموش در جریان است. آنچه امروز بیشازپیش نگرانکننده است، نبود هیچ فهرست دقیق یا بانک اطلاعاتی از ساختمانهای تجاری ناایمن اصفهان است. نه شهرداری، نه سازمان نظاممهندسی، و نه حتی نهادهای ایمنی، لیستی از این سازههای آسیبپذیر در اختیار ندارند. هر مغازه، هر پاساژ و هر ساختمان اداری میتواند بالقوه محل فاجعهای قریبالوقوع باشد. در امتداد خیابان چهارباغ و شیخ بهایی پاساژهایی از دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی، همچنان بدون کمترین بازنگری سازهای، نفسزنان ایستادهاند. بسیاری حتی به طور دقیق مشخص نیستند که چه زمانی و با چه مجوزهایی ساخته شدهاند. حالا با فرونشست، سیمکشیهای قدیمی، و نبود امکانات اولیه ایمنی، این بناها همانند تلههایی، آماده انفجار شدهاند. در خیابان سپه، کارگاههای کوچک کفاشی، قلب تپندهٔ مشاغل سنتی اصفهاناند؛ اما این قلب زیر سقفهایی پوسیده و سیمکشیهایی خطرناک میتپد. خطر آتشسوزی در این سازهها، نه یک احتمال که تهدیدی دائمی است؛ تهدیدی که هیچ متولی روشنی برای کنترل آن وجود ندارد. بسیاری از ساختمانهای تجاری مهم شهر نه نقشه پیشسازه دارند، نه گزارشهای بهروز لرزهنگاری. برخی از آنها در دورهای ساخته شدهاند که نه مطالعات خاک در نظر گرفته میشد و نه مقررات ایمنی وجود داشت. امروز همان بیتوجهیها، بدل به تلههایی مرگبار شدهاند که در ظاهر مشغول کسبوکارند اما در باطن، تاب هیچ لرزه یا تکانی را ندارند. شاید مهمترین جنبه تهدید فرونشست در اصفهان، آثار مخربی است که به میراث جهانی شهر وارد میشود. آثار ثبتشده مانند میدان نقشجهان، مسجد جامع، مسجد سید، مدرسه چهارباغ، و پل خواجو، نهتنها به لحاظ معماری کمنظیرند، بلکه هرگونه آسیب به آنها، به اعتبار بینالمللی کشور در حوزه حفاظت از میراث جهانی لطمه میزند.
اینها فقط سیم نیستند
سیمهای آویزان از سقف بازارهای میدان تاریخی نقشجهان که چون تارهای عنکبوت آویزان هستند. طنابهاییاند میان دیروز و امروز که اگر پاره شوند، فردا هم همراهشان سقوط خواهد کرد. اصفهان، زیر پوست زیبایش، زخمی دارد که برق آن را تیزتر میکند. زخمی که اگر بادقت و فوریت درمان نشود، نه فقط یک بازار که یک هویت را خواهد سوزاند. نکته نگرانکنندهتر آنجاست که هنوز برای بسیاری از ساختمانهای در معرض خطر، هیچ برچسب ایمنی، نقشهبرداری دقیق از پیشسازه، یا مطالعات دینامیکی خاک انجام نشده است. نبود یک بانک اطلاعات جامع از سازههای ناایمن، فقدان دستورالعمل مشترک میان نهادهای مسئول، و بیتوجهی به هشدارهای کارشناسی، نشان میدهد که مدیریت شهری هنوز عمق این بحران را جدی نگرفته است. اکنون زمان آن نیست که گرد بحران را زیر فرش بزنیم؛ باید با تمام ابزارهای مهندسی، حقوقی، شهری و رسانهای، پیش از آن که دیر شود، برای نجات اصفهان برخیزیم. این بمب ساعتی به شمارش معکوس رسیده است و هر لحظه امکان انفجارش هست.