بیتوجهی تاکی؟! قسمت ۲۵۲۲
سواره از پیاده خبر ندارد!
دلمان میخواهد همچنان در لاک خودمان بمانیم و دم نزنیم اما وقتی نوبت رسانههای بینوا و بخصوص نوع مکتوب آنها میشود که نزدیک دو دهه است نه ازنظر محتوا بلکه از جهت اقتصادی و تامین معیشت شغلی رو به افول میروند طاقتمان طاق میشود و از این تعجب میکنیم که چگونه بعضی از کارشناسان این رشته هم بالای گود نشستهاند و میگویند لنگش کن؟!
دلمان میخواهد همچنان در لاک خودمان بمانیم و دم نزنیم اما وقتی نوبت رسانههای بینوا و بخصوص نوع مکتوب آنها میشود که نزدیک دو دهه است نه ازنظر محتوا بلکه از جهت اقتصادی و تامین معیشت شغلی رو به افول میروند طاقتمان طاق میشود و از این تعجب میکنیم که چگونه بعضی از کارشناسان این رشته هم بالای گود نشستهاند و میگویند لنگش کن؟! نمایشگاه مطبوعات هم پس از شش سال در کما ماندن بالاخره سر از لاک خود بیرون آورد و بعد از کشمکشهای متعدد بین نهادهای مختلف قرار بود هفته قبل و طولانیتر برگزار شود؛ اما بازهم به تأخیر افتاد تا بالاخره از ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ تعدادی از اصحاب عمدتا دولتی یا وابسته به آن توانستند ارقام کلان اجاره محل و تجهیزات را بر اساس توانشان در متراژهای مختلف پرداخت کنند و با به همراه آوردن اقلامی و بایگانیهای خود و نه چیزهای تازه و نوبرانه به این محیط ماسیده دل وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را به این خوش کنند که پس از برگزاری دستوپاشکسته جشنوارههای فیلم، موسیقی و تئاتر و در پایان تلفیقی، توانسته است محفلی هم برای رسانهها علم کند تا به مدت چهار روز و نیم در مصلای تهران حضور بهم رسانند. البته پیدا کردن وسیله
حملونقل برای رسانه و اهلقلمهای شهرستانی بسیار مشکل بود اما چندتایی از آنها که توانستند خود را به مصلا برسانند و بعضی از ادارات همسو نیز اردوهایی یکروزه برای تعدادی از خبرنگاران فراهم نمودند تا با اتوبوسهای اجارهای عازم شده و تجلیلهایی نیز برگزار کنند البته همه اینها روال عادی برگزاری یک اجتماع دستوپاشکسته و تقریبا اجباری است زیرا وقتی اکثریتی به دلایل مختلف ازجمله معضلات پیچیده اقتصادی و گرانی لجامگسیخته در همه امور قادر به تأمین اینگونه هزینهها نیستند و بالتبع در این جمع حضور ندارند نمیتوان اسم آن را نمایشگاه گذاشت تا چندتایی به نشستهای هماندیشی فرمایشی بپردازند و ضمن آن بفرمایند «چرا باید به دنبال جوانان باشیم که به چه دلیل رأی دهند. تنها دلیل این است که رسانه و مطبوعات نقش خود را بهتدریج انجام ندادهاند. در دقیقه ۹۰ بستههای فوری تولید میکنند و در جامعه نشر میدهند که هیچکس هم پذیرش ندارد. رسانه و مطبوعات کشور ما در بازنماییها باید نقشآفرینی و مردم را بهتدریج امیدوار کنند، نه در پروژه یکماهه یا ۱۵ روزه نقش ایفا کنند تا امیدآفرینی در کشور عملی شود. امیدآفرینی یک پروسه است که در
مقاطع کوتاه امکانپذیر نیست. ما پروژه دیگری داریم که از دریای عمان آب را به منطقه کویری در جغرافیای کم آب کشور منتقل کنیم، کدامیک از مردم در جریان این پروژه عظیم هستند و به داشتههایشان افتخار میکنند و نخستین چیزی که مطبوعات و رسانه میتوانند به مردم القاء کنند این است که به کشورشان افتخار کنند. بیشترین احترام به زنان در کشور ما گذاشته میشود، چندی پیش مطلبی از یک زن ایرانی مقیم سوئد دیدم که احساس مسئولیت کرده بود و ادعا میکرد، بیشترین احترام به زنان نسبت به کشورهای غربی در ایران گذاشته میشود. در کشورهای غربی زنان هم پابهپای مردان باید کار کنند. حتی مخارج خود را هم بپردازند. مردان بههیچعنوان زیر بار مخارج زن و زندگی نمیروند تا حدی که برای رفتن به رستوران اگر زن هزینههای پرداخت غذا را نداشته باشد، همسرش پرداخت نمیکند اما در کشور ما بر اساس احکام معطوف بر این است که مرد مسئول تامین همه هزینههای زن است. حتی مادری که به بچه خودش شیر میدهد، شوهر باید اجرتالمثل بدهد؛ یعنی دین و حکومت ما بسیار برای زن احترام قائل است. رسانهها باید اینها را بازنمایی کند. معتقد هستم که رسانههای ما باید واقعیتها را
به جامعه منتقل کنند تا جامعه ما امید پیدا کند. رسانه و مطبوعات قدرت بالایی دارند، قدرت بالایی همچون موشکهای بالستیک در جنگ سخت، اما در کشور ما همچون یک فشفشه عمل میکنند. تفاوت جنگ نرم و سخت در این است که وقتی یک موشک در جایی میخورد و تلفات میدهد، همه متوجه میشوند و همه فرماندهان هوشیار هستند که اگر موشک منطقهای را هدف گرفته، نتواند منطقه دیگری را منفجر کند، اما در جنگ نرم موشکهایی که میخورد، باورهای مردم را تغییر میدهد و هیچکس متوجه نمیشود تمام باورهای افراد را تغییر میدهد و فرماندهان جنگ نرم هم خواب هستند و احساس خطر نمیکنند، این خطر که میآید امید و سرمایه را از بین میبرد و در هم میکوبد، امروزه در روشهای انتقال پیام، مستقیم گویی آخرین روش برای مخاطب فعالی است که خود به دنبال مطالب رسانه و مطبوعات است اما برای مخاطب منفعل بهیقین مستقیم گویی اثر مثبت ندارد، بلکه اثرات منفی هم در پی دارد.» آنچه گفته شد برشی بود از گزارش روزنامه شهروند ارگان جمعیت هلالاحمر در شماره پنجشنبه سوم اسفند و گویا کسانی که روی صندلیهای این میزگرد نشسته بودند از وضعیت بغرنج رسانههای مستقل خبر ندارند که هرکدام با
چنگ و دندان توانستهاند همچنان روی پای خود باشند. حالا اگر به نظر این نیمچه کارشناسان تقریبا از همهجا بیخبر و سیرهایی که از گرسنه خبر ندارند و سوارانی که از پیاده بیاطلاعاند، بهتر است بدانند رسانهها اگرچه نتوانستند به قول این گروه رسالت خود را بهخوبی پیاده کنند که بیشتر به خاطر بیتوجهی متولیان فرهنگ و ارشاد اسلامی به وضعیت پیچیده آنهاست زیرا ناچارند همکاران تحریریه خود را از میان نیروهای پروژهای انتخاب کنند نه ثابت تا با کمترین هزینه صفحات بسته شود. پرواضح است خودرویی که بنزین نداشته باشد حرکت نمیکند اما شما از او میخواهید تا سرعت بگیرد؟! متولیان برگزاری نمایشگاه بهجای تشویق اقتصادی از جامعه مطبوعات و عدم دریافت هیچگونه وجهی بابت اجاره غرفه و امکانات مربوطه و ارائه یارانه، از آنها انتظار دارند پیرامون انعکاس موفقیتها چابکتر باشند که البته تا به امروز غیردولتیهای آنها علیرغم همه دستتنگیها، گشادهرو بودهاند و وظیفه و رسالت خود را به نحو مطلوب و حتی بهتر از رسانههای دولتی و خصولتی انجام دادهاند.
ادامه دارد