ترقهبازی؛ بازتاب کجخلقی جامعه با نوجوان امروز شهر
روز گذشته و در آستانه آیین چهارشنبهسوری اعلام شد در سال جاری 5 نفر در اصفهان به دلیل انفجار ترقه بهسادگی اما تکاندهنده جان خود را ازدستدادهاند.انفجار ترقه سالهاست در روز چهارشنبهسوری از مفرحترین تفریحات نوجوانان کشور و شهر ماست و روزبهروز به سوی ابتذال قدم برمیدارد،
روز گذشته و در آستانه آیین چهارشنبهسوری اعلام شد در سال جاری 5 نفر در اصفهان به دلیل انفجار ترقه بهسادگی اما تکاندهنده جان خود را ازدستدادهاند.انفجار ترقه سالهاست در روز چهارشنبهسوری از مفرحترین تفریحات نوجوانان کشور و شهر ماست و روزبهروز به سوی ابتذال قدم برمیدارد، چنانچه سال گذشته شاهد پرتاب ترقه بر دیوارههای پل خواجو بودیم و امسال شاهد مرگ عدهای بر اثر آن؛ اما اینکه چرا چنین اتفاقی رخ میدهد واضح و مبرهن بوده و حاکی از نیاز جوان و نوجوان شهر و کشور ما به تخلیه هیجان و انرژی مختص سن اوست حتی اگر به بدترین و خشنترین حالت ممکن رخ دهد.بیتوجهی و بیفرهنگی موجود در اقداماتی همچون انداختن ترقه زیر یا داخل خودروها، پرتاب آن به دیوار ساختمان و بناهای تاریخی، منفجر کردن آن در سطح مناطق پرتردد شهر و موارد متعددی نظیر این پرده از زوال روان فاعلان این امر برمیدارد؛ اما عامل جنگ درون این افراد و نیاز به انفجار برخاسته از فشار روانی را همین جامعه به او تحمیل کرده است که ذرهذره جمع شده و یکجا به آنها بازفرستاده میشود.
اینکه بهسادگی خبر فوت 5 نفر به دلیل انفجار ترقه در 11 ماه سال جاری اما در آستانه چهارشنبهسوری و روز ترقهبازی نوجوانان مطرح میشود نمیتواند عامل چندان بازدارندهای برای شهری باشد که در حال گذر از خط قرمز جوانی و رسیدن به سالمندی است و نیاز به اضافه شدن آمار جوانان دارد تا از افول و زوال خود جلوگیری کند.
بر کسی پوشیده نیست که استفاده از ابزار آتشبازی نه تنها جان میگیرد بلکه به آمار معلولان، سوختگان و ناقصان جسمی اضافه میکند که علاوه بر زخم زدن به زندگی خود، باری بر دوش جامعه خواهند بود. ولی باید بپذیریم بجای این هشدارها حتی اگر به جای یک ماه از یک سال قبل مطرح شود، نیاز به یک جایگزین مثبت داریم و استفاده از روشهای بازدارنده نخ نمای گذشته خیلی وقت است که کارایی ندارد.
بهعنوانمثال در شهری که دستکم در تازهترین دوره مدیریت شهریاش تأکید بر محله محوری داشته یا در ادوار قبلی پایه ریز شهر دوستدار کودک بوده است، موظف است برای نوجوانان و تخلیه انرژیشان نیز فضایی کارا در نظر بگیرد. ضمن اینکه نوجوانی که ساختارشکن است از آنکه نخبه شناخته میشود را باید بیشتر در نظر گرفت و به دل جامعه فراخواند. با فضاهایی که کمی خلاقانهتر و بدون واهمه از پذیرش نوجوانان موسوم به عصیانگر، ساختارشکن، نساز و ... باشد. اینها به قول شهردار اصفهان که در نشست خبری آخر سال گذشته مطرح کرد؛ جزو بدنه این جامعه هستند و باید آنها را بپذیریم.
درصورتیکه میان بسیاری از نوجوانان شهر ما که باصفتهای منفی مختلف در سالهای اخیر نامیده شدهاند نخبه، مستعد و دارای ارزشهای فردی و اجتماعی کم وجود ندارد اما هنوز کسی نتوانسته است زبان برقراری با آنها را یافته و کمکی به تأمین نیازها و تخلیه هیجانات منفی و مثبتشان بکند.
اینچنین است که شاهدیم در عرصههای مختلف آنچه از درک نکردن و نادیده گرفتن را درونشان تلنبار کردهایم، در قالب ترقه یا سرکشی و عصیان گری به انفجار میرسد.
شاید اگر با نوآوریهایی در ساختار شهر یا محلات میتوانستیم فضایی برای برگزاری آیینهای مختلف از جمله چهارشنبهسوری و آتشبازی آن بودیم، ترقهبازیهای ویرانگر شهر کمتر یا حتی متوقف میشد.