قطار سریعالسیر؛ مسیر کوتاه چین و انتظار بلند ایران
تجربه پزشکیان از پکن تا اصفهان؛ ۳۰ دقیقه در برابر ۲۰ سال
اصفهان امروز: رئیسجمهور ایران در چین مسافر قطار سریعالسیر شد؛ سفری ۱۶۱ کیلومتری در نیمساعت. اما در ایران، پروژه اصفهان–تهران پس از دو دهه هنوز در ایستگاه وعدهها مانده است.
وقتی پکن الهامبخش اصفهان میشود
صبح دیروز خبری کوتاه اما پرمعنا منتشر شد؛ رئیسجمهور ایران در ادامه سفر خود به چین، مسافر قطار سریعالسیر پکن–تیانجین شد. سفری ۱۶۱ کیلومتری که تنها در ۳۰ دقیقه طی شد؛ مسیری که تا پیش از افتتاح این خط در سال ۲۰۰۸ دستکم دو ساعت طول میکشید.
در همان لحظه که رئیسجمهور و هیأت ایرانی تجربهای تازه از حملونقل ایمن، سریع و فناورانه را لمس میکردند، هزاران کیلومتر آنسوتر، در قلب ایران، پروژهای مشابه همچنان در پیچوخم وعدهها و زیرسازیهای نیمهتمام گرفتار مانده است: قطار سریعالسیر اصفهان–قم–تهران.
این همزمانی، بهانهای شد برای دکتر علیرضا صلواتی، مجری کل طرحهای زیربنایی اصفهان، تا در یادداشتی صریح خطاب به رئیسجمهور بنویسد: «چهار رئیسجمهور پیش از شما نیز این دغدغه را داشتند، اما پروژه به سرانجام نرسید. این بار نگذارید فرصت از دست برود. مردم ایران منتظر شنیدن سوت نخستین قطار سریعالسیر کشورند.»
قطاری که دو دهه است روی ریل وعدهها مانده
ایده اتصال تهران و اصفهان با قطار سریعالسیر نخستین بار در اوایل دهه ۱۳۸۰ روی میز مدیران گذاشته شد. استدلالها هم روشن و بدیهی بود: مسیری که امروز بیش از پنج ساعت زمان میبرد، میتوانست به کمتر از دو ساعت کاهش یابد؛ خطی که ظرفیت جابهجایی سالانه ۱۶ میلیون مسافر را داشت و سه قطب مهم کشور—تهران، قم و اصفهان—را در محور گردشگری، زیارت، علم و اقتصاد به هم پیوند میزد.
قرارداد اولیه با طرف چینی بسته شد، ماشینآلات راهی کارگاهها و مسیرها خاکبرداری شدند و در بخش اصفهان–قم، زیرسازی تا ۷۵ درصد پیش رفت. اما درست در میانه این امیدها، هر تغییر دولت، هر تلاطم ارزی، هر بار بسته شدن LC یا اختلافنظر درباره مدل تأمین مالی، پروژه را متوقف کرد.
حالا، پس از گذشت بیش از دو دهه، حاصل کار همچنان صفر کیلومتر قطار سریعالسیر عملیاتی در ایران است؛ در حالیکه کشورهایی چون چین، اسپانیا و حتی ترکیه در همین مدت شبکهای مدرن و کارآمد از خطوط پرسرعت ساخته و به بهرهبرداری رساندهاند.
از تجربه پکن تا امید ایران
علیرضا صلواتی در یادداشت خود، روایت را از همان صحنه پکن آغاز میکند:
«آقای رئیسجمهور! سلام و خداقوت. امروز صبح، پیامهای زیادی دریافت کردم که خبر از سفر شما به پکن میداد؛ جایی که مسافر قطار سریعالسیر شدید. خبرنگار صداوسیما هم فرصت را غنیمت شمرد و پرسید، و شما هم پاسخ دادید که: «در حال تلاش هستید که کل مسیرهای کشور را ریلی کنید؛ که هم عمومی است، هم بدون آلودگی، هم دسترسیها را راحتتر میکند و این حق همه شهروندان ایرانی است. اگر به دنبال توسعه هستیم، هیچ راه دیگری جز این نداریم.»
صلواتی سپس پردهای تاریخی را بالا میزند:
«این دغدغه بزرگ شما را چهار رئیسجمهور پیش از شما هم داشتند و بارها گفتند و نوشتند. اما به هر دلیلی نشد و نگذاشتند کامل بشود.»
او به تجربه عینی چین اشاره میکند:
«قطاری که شما امروز سوار شدید، همان خطی است که فاصله پکن تا تیانجین را از ۱۲۰ دقیقه به ۳۰ دقیقه کاهش داد؛ هم وقت مردم عادی را حفظ کرد، هم وقت رؤسایجمهور اجلاس شانگهای. و این، معنای عینی عدالت است؛ قطاری که هم رئیسجمهور و مهمانان بلندپایه در آن مینشینند، هم کارگر و معلم و مهندس و تاجر.»
صلواتی تأکید میکند که پروژه ایران حتی از آنچه امروز در چین وجود دارد مدرنتر خواهد بود، به شرط آنکه فرصت از دست نرود:
«امید که وقتی به ایران برمیگردید، در این زمان طلایی، مدیران ذیربط را مکلف کنید که الوعده وفا. فرصت را از دست ندهید تا تا پایان این دوره ریاستجمهوری، سوت حرکت این قطار شنیده شود؛ و این طعم شیرین، گوارای همه ایرانیها باشد؛ از تهرانیها و قمیها و اصفهانیها گرفته تا مشهدیها و تبریزیها و یزدیها و بوشهریها.»
این روایت، هم احساسی است، هم انتقادی و هم پیشنهادی روشن برای تصمیمگیران.
قطار جهان در حال پرواز است، ایران هنوز در ایستگاه
برای درک فاصله ایران با جهان کافی است نگاهی به دادههای اتحادیه بینالمللی راهآهنها (UIC) بیندازیم.
کشور |
۲۰۰۵ |
۲۰۱۰ |
۲۰۱۵ |
۲۰۲۰ |
۲۰۲۳ |
---|---|---|---|---|---|
چین |
0 km |
8,000 km |
19,000 km |
35,000 km |
42,000+ km |
ژاپن |
2,400 km |
2,600 km |
3,000 km |
3,200 km |
3,300 km |
فرانسه |
1,800 km |
1,900 km |
2,100 km |
2,800 km |
3,000 km |
اسپانیا |
1,000 km |
2,000 km |
3,100 km |
3,300 km |
3,400 km |
آلمان |
1,000 km |
1,300 km |
1,500 km |
1,600 km |
1,700 km |
ترکیه |
0 km |
200 km |
600 km |
1,200 km |
1,600 km |
ایران |
0 km |
0 km |
0 km |
0 km |
پروژه در حال ساخت (410 km) |
چرا قطار سریعالسیر اصفهان–تهران ضروری است
مخالفان این پروژه سالها است برچسب «لوکس» یا «غیرضروری» به آن زدهاند. اما واقعیتها و اعداد چیز دیگری میگویند. خط اصفهان–تهران تنها یک پروژه عمرانی نیست، بلکه یک زیرساخت استراتژیک برای آینده اقتصاد و جامعه ایران است؛ درست مثل بزرگراههایی که در دهه ۱۳۷۰ ستون فقرات حملونقل کشور شدند.
این طرح اگر اجرا شود، دستکم ۱۰ دستاورد حیاتی خواهد داشت:
- پایلوت ملی: نخستین خط پرسرعت ایران است؛ الگویی که موفقیت آن راه را برای مشهد، تبریز، شیراز و جنوب کشور باز میکند.
- انتقال فناوری: ساخت و بهرهبرداری نیازمند فناوریهای پیشرفته است؛ فناوریهایی که میتواند وارد کشور شود و در صنایع داخلی بازتولید گردد.
- زیرساخت توسعهای: ریل پرسرعت میتواند همان نقشی را ایفا کند که بزرگراهها سه دهه پیش داشتند؛ شالودهای برای یک جهش ملی.
- کاهش زمان سفر: تهران–اصفهان در کمتر از دو ساعت طی میشود؛ یعنی میلیونها ساعت زمان شهروندان در سال ذخیره خواهد شد.
- صرفهجویی انرژی: جایگزینی سفرهای جادهای و هوایی با ریل پرسرعت، به معنای صرفهجویی میلیونها لیتر سوخت فسیلی است.
- ایمنی: آمارهای جهانی نشان میدهد قطار سریعالسیر امنترین وسیله حملونقل است؛ ایران میتواند با این خط آمار سوانح جادهای را به شکل چشمگیری کاهش دهد.
- رونق گردشگری: اتصال سریع سه قطب گردشگری و زیارت—تهران، قم، اصفهان—میتواند ورود گردشگران داخلی و خارجی را افزایش دهد.
- رشد اقتصادی و اشتغال: ساخت و بهرهبرداری هزاران شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میکند و صنایع بزرگی چون فولاد، بتن، برق و خدمات را فعال میسازد.
- عدالت اجتماعی: دسترسی برابر همه طبقات جامعه به سفری سریع، امن و مدرن؛ از کارگر و دانشجو گرفته تا مدیر و سرمایهگذار.
- اعتبار بینالمللی: موفقیت در اجرای این پروژه نماد اراده ایران برای توسعه پایدار است و میتواند زمینه جذب سرمایهگذار خارجی را فراهم کند.
به بیان دیگر، این خط نه یک پروژه لوکس بلکه یک «ضرورت ملی» است؛ ضرورتی که تأخیر در آن، هزینهای به مراتب سنگینتر از اجرای آن دارد. واقعیت این است که تأخیر دو دههای در اجرای قطار سریعالسیر اصفهان–تهران، فقط یک عقبماندگی عمرانی نیست؛ بلکه به معنای از دست رفتن میلیاردها ساعت وقت شهروندان، مصرف صدها میلیون لیتر سوخت اضافی، تداوم هزاران سانحه جادهای و فرصتهای گردشگری و اقتصادی از دسترفته است. اگر همین امروز این خط به بهرهبرداری برسد، ایران میتواند سالانه دهها هزار میلیارد تومان صرفهجویی مستقیم و غیرمستقیم داشته باشد. بنابراین هزینهای که در ظاهر برای ساخت این خط بالا به نظر میرسد، در مقایسه با هزینه فرصتِ تأخیر ناچیز است.
فرصت طلایی یا تکرار یک حسرت؟
اکنون ایران در یک نقطه تاریخی ایستاده است:
- زیرسازی ۷۵ درصد مسیر اصفهان–قم تکمیل شده
- ماشینآلات و نیروی انسانی آماده هستند
- طرفهای چینی همچنان مایل به مشارکت هستند
- و مهمتر از همه، رئیسجمهور ایران تجربه واقعی قطار سریعالسیر را در سفر به چین لمس کرده است
این مجموعه شرایط چیزی نیست جز یک فرصت طلایی؛ فرصتی که شاید بهسادگی تکرار نشود. اگر دولت چهاردهم عزم کند و این پروژه را به سرانجام برساند، نام خود را در تاریخ حملونقل ایران ثبت خواهد کرد. اما اگر این فرصت هم از دست برود، قطار سریعالسیر اصفهان–تهران به سرنوشت بسیاری از پروژههای نیمهتمام دیگر دچار میشود: تبدیل شدن به یک حسرت ملی.
همانطور که صلواتی نوشت، «ایرانیها به شما خیلی امیدوارند.» صدای سوت قطار سریعالسیر اصفهان–تهران میتواند نماد وفای به این امید باشد.
و حالا همهچیز به یک تصمیم بستگی دارد: آیا قطاری که بیست سال است در ایستگاه وعدهها متوقف مانده، سرانجام به حرکت در میآید ؟ یا باید همچنان در حسرتی تاریخی بمانیم و از پشت پنجره اخبار، شتاب قطارهای دیگر کشورها را تماشا کنیم؟
سوت این قطار، تنها آغاز یک سفر نیست؛ آغاز فصلی تازه در توسعه ایران است. اگر امروز به صدا درآید، فردا تاریخ از دولت چهاردهم بهعنوان دولتی یاد خواهد کرد که بعد از دو دهه، قطار امید را روی ریل آینده نشاند. اگر باز هم به تعویق بیفتد، این حسرت نه فقط در دفترچه پروژهها، که در حافظه جمعی ایرانیان باقی خواهد ماند.