عباس عبدی: از نظر فقهی گناه ریش تراشیدن بیشتر از بی‌حجابی زنان است

عباس عبدی طی یادداشتی به بحث های اخیرا شکل گرفته درباره حجاب که از گفتگوی تلویزیونی مهدی نصیری و سوزنچی ‏شروع شد وارد شده.

عباس عبدی طی یادداشتی به بحث های اخیرا شکل گرفته درباره حجاب که از گفتگوی تلویزیونی مهدی نصیری و سوزنچی ‏شروع شد وارد شده و در بخشی از یادداشت امروز خود نوشت: ‏
‏1- اين متن ويژگي قانون را ندارد. زيرا نوشتن حجاب شرعي تعريف دقيقي را براي رعايت اين ماده ارايه نمي‌كند و ‏توضيح نمي‌دهد كه حجاب شرعي واجد چه مشخصاتي است؟ به ويژه آنكه هر مرجعي ممكن است فتواي متفاوتي داشته باشد. يا ‏آنكه مردم اطلاعي از اين حدود نداشته باشند. اگر منظور فتواي رهبري است در اين صورت به جاي اين كلمه بايد به‌طور دقيق آن ‏فتوا را با ذكر جزييات مي‌نوشتند. علت ننوشتن اين فتوا و بيان كلي حجاب شرعي ايجاد ابهام و ايهام است تا عندالزوم از اجراي ‏كامل آن پرهيز شود. ‏
‏2- شرعي نيست؛ زيرا حكم را براي همه زنان نوشته است در حالي كه براي زنان غيرمسلمان نه‌ تنها چنين ضرورتي وجود ‏ندارد بلكه عكس آن حكم مي‌شود. همين نكته نشان مي‌دهد كه فلسفه حجاب متفاوت از چيزي است كه گفته مي‌شود.‏
‏3ـ اجرا نمي‌شود؛ چرا كه با ارجاع به سن بلوغ، روشن است كه بسياري از دختران و نيز زنان اين ماده را رعايت نمي‌كنند. حجاب ‏مورد نظر اين قانون فقط به انداختن يك پارچه روي سر محدود شده است ولي با بيرون بودن مو و حتي گردن و... عملا برخوردي ‏نمي‌شود. زيرا كه عملا چنين مواجه‌هاي غيرممكن است و اگر اجرا شود، روزانه ده‌ها هزار پرونده قضايي در اين زمينه بايد ‏گشوده شود.‏
ريشه اين مشكل كجاست؟ برخي افراد در دفاع يا رد اين قانون به نظرات مردم استناد مي‌كنند. اينكه اكثريت طرفدار قانون حجاب ‏هستند يا نيستند. دو طرف هم ادعاهاي يكديگر را تخطئه مي‌كنند. البته راه‌حل رفع اين اختلاف ساده است. مي‌توان همزمان از ‏طريق چند موسسه نظرخواهي كرد. گر چه نگاهي به عرصه عمومي و خيابان نشان مي‌دهد كه واقعيت چيست. از سال 1384 به ‏ويژه از 1388 به بعد روند بي‌توجهي به حجاب كه پيش‌تر هم بود، شدت گرفته و حتي در عمل تبديل به يك كنش سياسي نيز شده ‏است. اگر يك زماني انتخاب رنگ مقنعه يا روسري كنش سياسي بود، امروز اصل داشتن و نداشتن آن تبديل به كنش سياسي شده ‏است. ‏
نكته جالب ماجرا مخالفت تعدادي از زنان محجبه با الزامي بودن حجاب است زيرا آنان حجاب را آگاهانه انتخاب كرده‌اند و دوست ‏ندارند كه حجاب به عنوان يك الزام و اجبار معرفي شود. حتي به دليل امتيازهايي كه براي افراد محجبه در نظر گرفته مي‌شود از ‏اين وضعيت ناراضي هستند و اين انتخاب را در ذهن ديگران با انگيزه‌هاي سودجويانه و غيرعقيدتي تلقي خواهد كرد. اين ‏وضعيت همچنين موجب رواج فرهنگ ريا و دورويي مي‌شود. ريشه اين مشكل در فلسفه حقوق موجود در نظام قانونگذاري است.
‏فلسفه‌اي كه معلوم نيست، فقه است يا حفظ نظم اجتماعي؟ اگر فقه است، مي‌توان ده‌ها عمل ديگر را ذكر كرد كه گناه آن بيشتر از ‏بي‌حجابي است و شرع نيز به آن حساسيت دارد ولي مشمول ماده 638 نشده است. يك مورد كوچك آن تراشيدن ريش آقايان است، ‏احتمالا زور آقايان بيشتر است. اصولا معلوم نيست چرا در تبصره اين ماده فقط همين يك مورد بيان شده است؟ ضمن اينكه اصل ‏ماده نيز مصداق نقض قاعده عقاب بلابيان مي‌شود زيرا ممكن است كسي امور حرام مذكور در ماده را نداند. به ويژه غيرمسلمانان ‏چرا بايد حرام و حلال ما را بدانند؟
دروغگويي، غيبت، ترك واجبات و انجام محرمات ديگر بسيار فراوان است ولي هيچ ‌كدام مشمول اين حكم نمي‌شوند يا در عمل ‏كسي به آنها كاري ندارد و پليس متعرض مرتكبين اين گناهان نمي‌شود. اتفاقا در عرصه عمومي هم دروغ مي‌گويند و نمونه‌اش ‏فراوان است. به علاوه بي‌حجابي در منزل نزد افراد نامحرم نيز مي‌تواند و‌بايد جرم تلقي شود تا اين فلسفه رعايت شود. چرا بايد ‏گناه در داخل خانه جرم نباشد و در فضاي عمومي باشد؟ آيا رابطه نامشروع هم مي‌تواند مصداق چنين قاعده‌اي تلقي شود؟

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار