metoo#؛ صدای بلند آزاردیدگان جنسی
«#من_هم» و «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» مصداقی از یک اتفاق جهانشمول است.
«#من_هم» و «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» مصداقی از یک اتفاق جهانشمول است.
به گزارش خبرآنلاین، حرف زدن از خشونت، باعث کاهش آن میشود، این موضوع دوباره اثبات شد، وقتی یکی از غولهای هالیوود، در برابر افشای تجاوز و آزار جنسی، شکست خورد.
«شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد»، این جمله، محور اساسی هشتگ #Metoo (من هم) است که این روزها در شبکههای اجتماعی به راه افتاده و زنان در قالب این هشتگ، از آزارهایی مینویسند که جسم و روحشان را آزرده است.
«من هم» جمله آشنایی برای زنان است، جملهای که اگرچه زیاد گفته و شنیده میشود، اغلب اوقات با صدای آهسته، پشت درهای بسته میماند تا مبادا کسی آن را بشنود و انگشت اتهام را به سمت خود فرد آزاردیده برگرداند. مقصر شناختن قربانی، چیزی است که همه ما کم و بیش با آن آشناییم. مواقع زیادی بوده که از موضوعی گلایه کردهایم، خشونتی را گزارش دادهایم یا درباره چیزی اعتراض کردهایم و به جای مقصر شناختن فرد مزاحم و آزارگر، خودمان را نشانه گرفتهاند که اگر چنین بود، چنان نمیشد و اگر چنان نبود، این اتفاق نمیافتاد. اما وقتی کار به گزارش آزار جنسی میرسد، اوضاع پیچیدهتر هم میشود؛ تابویی که نه تنها در کشور ما بلکه در کشورهای دیگر هم به سختی از آن سخن گفته میشود و اغلب به جز پچپچههایی، صدای بلندتری درباره رفتار زشت فرد متجاوز شنیده نمیشود.
اما در هفته گذشته، جنبش «من هم» راه افتاد تا به قربانیان آزار جنسی این جرات را بدهد که با صدای بلند، از تجاوز یا آزار جنسی حرف بزنند، فرد متجاوز را افشا کنند و بدون نگرانی از این که چه برچسبی قرار است به آنها بخورد، حاشیه امنیت افراد متجاوز را، از این که مطمئن باشند همه چیز در سکوت سپری خواهد شد، بر هم بزنند.
«من هم» از کجا شروع شد؟
این هشتگ بعد از آن گسترش پیدا کرد که در پی افشای آزار جنسی یک تهیه کننده هالیوود، الیسا میلانو بازیگر مشهور سینمای آمریکا در توئیترش خواستار اعلام تجربیات دیگران درباره آزار یا تجاوز جنسی با استفاده از کلمه Metoo شد. در پی این فراخوان، این هشتگ به طور میلیونی مورد استقبال کاربران شبکههای مجازی قرار گرفت و کاربرانی از سراسر دنیا به بیان خاطراتشان درباره آزار جنسی یا همدردی و همراهی با قربانیان این اتفاق پرداختند.
افشای آزار جنسی هاروی واینستین، تهیهکننده بسیاری از مشهورترین فیلمهای سینمایی، باعث شد رفته رفته افراد بیشتری شجاعت پیدا کرده و به این موج افشاگری بپیوندند تا آنجا که بیش از ۵۰ زن به جرم تجاوز و آزار جنسی، از او شکایت کردند و باعث شدند این چهره قدرتمند، به سزای اعمالش در طی دهههای گذشته برسد. او که در ابتدا منکر این آزارها میشد، درنهایت با بالا گرفتن موج افشاگریها، مجبور شد از هیات مدیره شرکتش استعفا کند، از آکادمی اسکار که تاکنون هیچ عضوی برای ارتکاب به جرم یا رفتار غیراخلاقی اخراج نشده بود، کنار گذاشته شد و همچنین عضویتش در آکادمی هنرهای سینمایی و تلویزیونی بریتانیا (بفتا) به تعلیق درآمد و رفتارهای او را «غیرقابل قبول و برخلاف ارزشهای بفتا» خواندند. در ادامه این اتفاقها، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه اعلام کرد نشان لژیون دونور از واینستاین که دارای فساد اخلاقی است پس گرفته میشود، همسر این تهیهکننده سرشناس هم تیر خلاص را به این غول هالیوود زد و گفت قصد دارد از او جدا شود.
او حتی مورد انتقاد شدید بسیاری از همکاران و دوستان نزدیکش قرار گرفت. جورج کلونی، مریل استریپ، کیت وینسلت، بری لارسن، مارک روفالو، جودی دنچ، جنیفر لارنس و لئوناردو ديكاپريو از جمله سینماگران مطرحی هستند که سابقه همکاری در چند فیلم را با واینستین دارند. آنها ضمن محکوم کردن اقدامات غیراخلاقی و شرمآور دوست تهیهکنندهشان، افشاگری قربانیان جنسی این ماجرا را «شجاعانه» توصیف کردند. کوئنتین تارانتینو فیلمساز مشهور هم که فیلمهای زیادی را با این تهیهکننده تولید کرده است، سرانجام درباره رسوایی هاروی واینستین به سخن درآمد و با بیان این که احساس خشم و درد میکند، از مردان هالیوودی خواست نقش مسئولانهتری در این موارد بر عهده بگیرند و گفت: تنها با دادن اعلامیه مشکل حل نمیشود بلکه باید به فکر خواهرانمان باشیم.
«من هم»، نمونهای جهانی برای افشاگری
فرهنگ اغلب جوامع، به افراد اینطور دیکته میکند که در برابر خشونت، مقاومت ناچیزی نشان دهند چون ممکن است آبروی خودشان برود. درواقع «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» مصداقی از یک اتفاق جهانشمول است که جایی بیشتر و جایی کمتر، یک هدف را نشانه میگیرد، کمک به فرد متجاوز برای ادامه اعمالش. اما حرف زدن از آزار و تجاوز، قدرتی دارد که شاید فردفرد قربانیان از آن بیخبر باشند و بتواند یک اتفاق بزرگ را رقم بزند، مانند همان چیزی که با هشتگ «من هم» بر سر تهیهکننده مشهور هالیوود آمد و بعد از آن گریبانگیر دیگران هم شد همانطور که «روی پرایس» مدیر استودیو آمازون با عمومی و افشا شدن شکایتهایی از آزار جنسی توسط او، استعفا داد.
«به پشت سرم نگاه کردم و دستی را دیدم که به سمت من میآمد، شوکه شده بودم»، «من مقصر شناخته شدم، به من گفتند نباید از آن موضوع حرف میزدم و از کار اخراج شدم»، «همیشه احساس بیارزش بودن میکردم، فکر میکردم تنها هستم و نباید به کسی بگویم چه شده»، «اجازه بدهید بگویم که تمام زنان یا این موضوع را تجربه کردهاند یا از این که برایشان اتفاق بیفتد میترسند»، «آزار را فقط به مادران و خواهرانتان نگویید، اجازه بدهید مردها هم بدانند چه کارهایی زنان را ناراحت میکند» .... اینها تنها نمونههایی از صدها موردی است که طی این چند روز در فضای مجازی با دیگران به اشتراک گذاشته شده.
قبلا هم هشتگهایی برای افشار آزار جنسی ایجاد شده بود، مواردی مانند #YesAllWomen (بله، همه زنان) که در سال 2014 ترند شد یا #WhatWereYouWearing (چه لباسی پوشیده بودی) که تلاش داشت نشان دهد متجاوز باید مقصر شناخته شود نه فردی که آزاردیده، با این حال بعد از چند سال دوباره استقبال از یک هشتگ جدید با موضوع آزار جنسی نشان داد چقدر آتشهای زیر خاکستری وجود داشته که با یک جرقه، دوباره شعلهور شدهاند و حتی خاطراتی از آزارهای کودکی در همراهی با این هشتگ مطرح شد.
ایرانیها هم از تجربیاتشان گفتند
اگرچه کاربران ایرانی هم با هشتگ «من هم» همراه شدند و به بیان خاطراتی از آزار و اذیت جنسی پرداختند، اما این تنها موردی نبوده که آنها را به واکنش درباره این موضوعات واداشته باشد. کاربران فارسی زبان توییتر، پیش از این که با هشتگ metoo # یا #من_هم همراه شوند، بارها با هشتگهای متفاوت موجی از اظهارنظرها و بیان خاطرات افراد آزاردیده از انواع تجاوز را به راه انداختهاند. هشتگهایی مانند #شاید_او_کتک_نمیزند که به خشونت کلامی و روانی اختصاص پیدا کرده بود، هشتگ #اینجاآزار که به بیان تجربیاتی درباره آزار خیابانی میپرداخت، #نامم_کجاست؟ که در همراهی با هویتیابی زنان افغان راه افتاد، #نه_به_خشونت_خانگی که به منع خشونت خانگی در ایران میپرداخت و بسیاری از موارد دیگر، تجربههایی است که کاربران فارسیزبان و عمدتا ایرانی توییتر، برای مبارزه با انواع خشونت علیه زنان از آن بهره گرفتند. اما چرا حرف زدن از آزار و خشونت، اهمیت دارد؟
حرف زدن از آزار و خشونت نه تنها به عنوان یک راهکار درمانی برای فرد خشونتدیده و برونریزی تجربیات منفی برای او قلمداد میشود، بلکه به دیگران هم این پیغام را میدهد که این اتفاق ممکن است برای هرکسی بیفتد، باید چطور مراقب بود و راههایی برای پیشگیری از خشونت در نظر گرفت، چه افرادی خطرناک محسوب میشوند و باید در مواجهه با آنها بیشتر مراقب بود و این که درنهایت، افراد آزارگر میدانند که از تعقیب و شناسایی مصون نمیمانند.
این اتفاق مخصوصا حالا که در ایران هم خبرهای تلخی از آزار جنسی کودکان به گوش میرسد اهمیت بیشتری پیدا میکند. کودکآزاریهای اخیر این هشدار را میدهد که شاید اگر پیش از این برای اطلاعرسانی خانوادهها و کودکان از انواع کودکآزاری و مراقبتهای لازم از فرزندان گام برداشته شده بود، کمتر شاهد اتفاقهای تلخی بودیم که روح همه افراد جامعه را آزرد.
هم مردان همراه شدند، هم متجاوزان!
با این که هشتگ «من هم» فراخوانی برای زنانی بود که مورد آزار قرار گرفتهاند، مردان هم با آن همراهی کردند و گفتند چنین تجربیات تلخی از انواع آزار و خشونت از کودکی تاکنون برای آنها هم اتفاق افتاده اما همیشه حرف زدن از آن برایشان دشوار بوده. درواقع این اتفاق نشان داد خشونت آنقدر فراگیر است که جنس، نژاد، سن و موقعیت نمیشناسد. همانطور که انواع آزارهای جنسی که شامل کودکان میشود، مثل اتفاق تلخی که همین چند هفته گذشته برای اهورای دو ساله افتاد، تایید میکند که آزار جنسی فقط شامل دختربچهها و زنان نیست و میتواند پسربچهها و مردان را هم نشانه بگیرد.
اما مورد عجیبی که این هشتگ به همراه داشت، افرادی بودند که هشتگی را در ادامه راهاندازی کردند با عنوان «من هم انجام دادم». آزارگرانی که انواع خشونت اعم از کلامی، فیزیکی، جنسی یا روانی را علیه دیگران انجام داده بودند، در توییتهایی به کارشان اعتراف و از آن ابراز پشیمانی کردند. درواقع، آنها این فرصت را موقعیت خوبی دانستند برای این که به دیگران هشدار بدهند که همه ما باید مراقب رفتارمان باشیم چون هر لحظه ممکن است خواسته یا ناخواسته، جزو یکی از آزارگران قرار بگیریم.
شاید برای همین هم بود که این حرکت اجتماعی، به بیان خاطرات محدود نماند بلکه شکلهای تازهتری پیدا کرد و در قالب هشتگهای مختلف، تلاش کرد راهکارهایی برای جبران و پیشگیری پیدا کند، عبارتهایی مانند #HowIWillChange (چطور تغییر خواهم کرد) که مردان برای تغییر رفتارهایشان راه انداختند و همچنین هشتگ #IBelieveinYou (به تو باور دارم) تلاش کردند شکاف ایجاد شده بین زنان و مردان بر اثر بیان این تجربیات تلخ را پر کنند و به آینده به چشم دنیایی با آزارهای کمتر نگاه کنند. دنیایی که خشونت کمتری در آن اتفاق بیفتد و در صورت مواجهه با خشونت از آن حرف زده شود و قربانی تنها نماند، همانطور که مارتین لوترکینگ گفته: مرگ تو درست از لحظهای آغاز میشود که در برابر آنچه مهم است سکوت میکنی.