جامعه ما تعریف مشخصی از حقوق کودک ندارد
کمتر کسی است که نداندآتنا کیست؟ دخترکی که مغازهدار بیمار محلشان او را دزدید و پس از آزار و اذیت به قتل رساند؛ همین تازگیها هم قاتلش اعدام شد.
مینا عباسپور- اصفهان امروز : کمتر کسی است که نداندآتنا کیست؟ دخترکی که مغازهدار بیمار محلشان او را دزدید و پس از آزار و اذیت به قتل رساند؛ همین تازگیها هم قاتلش اعدام شد. پس از پردهبرداری از ابعاد همهگیر این خبر تأسفبرانگیز که خشم عمومی مردم را نسبت به این جنایت به همراه داشت، خبرهایی از مفقودی و دزدیده شدن کودکان یکی پس از دیگری منتشر شد که دو مورد از ختم به خیر شدههای آنیکی در تهران بود که با بررسی دوربین مغازه، راز زن کودکدزد فاش شد و پسربچه به آغوش خانوادهاش بازگشت و دیگری در اصفهان که دخترک مفقود و ربودهشده مشهدی را پلیس در منطقه ناژوان پیدا کرد و به خانوادهاش سپرد؛ اما نمونههای بسیاری از مفقودی، آزار و اذیت، قتل و بسیاری از خشونتهای اعمالشده بر کودکان را در جامعهمان داریم که کموبیش خبرهای آن منتشر میشود یا نمیشود اما درهرصورت حاکی از خشونت علیه کودکان و نبود قانون مناسب برای احقاق حقوق کودکان این مرزوبوم است. کشورها و سازمانهای بینالمللی مختلف، روزهای متفاوتی را بهعنوان روز کودک اعلام کردهاند و آن را جشن میگیرند. بهعنوانمثال سازمان ملل متحد، ۲۰ نوامبر (۲۹ آبان) را روز
جهانی کودک اعلام کرده است. مجمع عمومی سازمان ملل در چنین روزی در سال ۱۹۵۹ اعلامیه حقوق کودک و در سال ۱۹۸۹ نیز کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد. روز ۱ ژوئن (۱۱ خرداد) هم در سال ۱۹۴۹ در نشست اتحادیه بینالمللی دمکراتیک زنان در پاریس بهعنوان روز بینالمللی کودک اعلام و در شوروی بهعنوان روز کودک شناختهشده و در بسیاری از کشورها هم بهعنوان روز کودک تعیین شد. اما امروز 16 مهر یا 8 اکتبر، روز جهانی کودک است که در سرتاسر جهان برای یادبود و افتخار کودکان شناختهشده است. در سال ۱۹۴۶ بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا، مجمع عمومی سازمان ملل بهمنظور حمایت از کودکان، سازمانی به نام یونیسف را ایجاد کرد که نخست «انجمن بینالمللی ویژه کودکان سازمان ملل» نام گرفت. در سال ۱۹۵۳، یونیسف یکی از بخشهای دائمی در سازمان ملل متحد گردید و روز ۸ اکتبر روز جهانی کودک نامگذاری شد. به مناسبت این روز و در راستای آگاهی بخشی به والدین در مورد مراقبت از کودکان در مقابل حوادثی نظیر ربوده شدن کودک توسط بزهکاران یا بیماران کودکآزار جامعه با رئیس انجمن آسیبهای اجتماعی کشور گفتگویی انجام دادهایم. دکتر کورش محمدی، عضو کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و
ورزشی دوره پنجم شورای اسلامی شهر اصفهان در ادامه به مباحث مورد اهمیت در مورد لزوم رسیدگی و توجه بیشتر به حقوق و نیز تربیت صحیح کودکان میپردازد و به سؤالات اصفهانامروز چنین پاسخ میدهد.
از دیدگاه شما تا چه اندازه حقوق کودکان در جامعه ما رعایت و احقاق میشود؟
واقعیت این است که در جامعه ما هیچ تعریف و چهارچوب مشخصی برای کودک و حقوقش در دستور کار نیست. بهاینترتیب که قوانین و حقوق مربوط به کودکان روی کاغذ هست ولی در عمل اجرا نمیشود و مباحثی که مربوط به کودکان است معمولاً یا با اغماض مواجه میشوند یا با نگاه رخداد نگر. این باعث شده تا برخی افراد بخواهند به جهت هیجان های لحظهای، در مقطعی نگرش درونی خود و دغدغه شخصیشان را از طریق دفاع از حقوق کودکان پیاده کنند ولی چیزی که در اصل برای کودکان بهعنوان حقوق مطرحشده در جامعه ما باب نیست. امروزه میبینیم که در خیلی از جهات کودکان ما از بدو تولد مورد آسیب هستند. کودکان ما امروز از نطفه تا پایان دوران کودکی در معرض آسیب هستند. از کودکانی که امروز بهمجرداینکه نطفه ایشان شکلگرفته پیشفروش میشود تا کودکانی که به سن 5-6 سالگی رسیده بهعنوان کودکان کار از ایشان بهره گرفته میشود، همگی در معرض خطر هستند. حتی شاهد این هستیم که خیلی از افراد در برخی مجمع های و خیریهها تحت عنوان کار خیر و نذر اشتغال کودکان را تحت پوشش قرار داده ولی عملاً از کودکان بیگاری میکشند؛ بنابراین ما در عمل به قوانین مربوط به حقوق کودکان بیتوجهی کامل میکنیم. این باعث میشود که بهراحتی در مورد کودکان تصمیم گرفته شود. ازجمله اینکه برای ازدواج کودکان و بعد برای طلاقشان یا برای واگذار کردنشان یکطرفه تصمیمگیری میکنیم. عملاً یک نگاه ابزاری به کودک میشود که البته این نگاه قطعاً از سوی تمام جامعه ما نیست. این روزها در بخشی از جامعه ما خانوادهها حقوق شهروندی را در نظر گرفته و به حساسیت برخورد با کودکان رسیده است؛ اما آن بخش از جامعه ما که نتوانسته است به آگاهی و دانش لازم در حوزه شهروندی دست پیدا کند همچنان با بحث مشکلات و آسیبهای کودکان درگیر است و شاهد هستیم که همین بخش، مرجع صدور آسیبها برای کودکان شده است.
بهتازگی در بحث کودکآزاری با پدوفیل ها مواجه بودیم. ممکن است تعریف مشخصی از پدوفیل داشته باشید؟
پدوفیل ها کسانی هستند که مبتنی بر تجارب منفی که خودشان کسب کرده و ناکامیهایی که در زندگی تجربه کردهاند امروز به دنبال کسب مکانیسمی هستند که از طریق آن آسیبهای روحی، روانی و شخصیتی خود را جبران و تلافی کنند. در عمل و برای جبران این نقیصه در خودشان، یک رفتار نامتعارف با همسر یا همسایه یا همکار و فرزندان خود بروز میدهند و درواقع قابلدسترسترین گزینه برای جبران این نقایص و خلأ شخصیتی فرزندان و کودکان هستند.
هم فرزندان خودشان و هم فرزندان دیگران؟
این امر قابلتعمیم است. چون اینها قابلکنترل نیستند و هیچ کنترلی روی رفتار خود ندارند. اگر از افراد پدوفیل بپرسید که چرا فلان کار را انجام دادی؟ بهشدت کار خودشان را قابل دفاع میدانند و معتقد هستند که به آنها ظلم میشود؛ بنابراین این افراد چون کارهای خود را قابل دفاع میدانند اگر احساس ناکامیشان عمیق بوده باشد، با تلافی روی فرزندان خودشان جبران نمیشود و ممکن است این مجموعه رفتارهایشان به سمت فرزندان دیگران تعمیم داده شود. در داستان قتل آتنا میتوانید نمونهاش را ببینید.
آیا این امر و عارضه پدوفیل، میتواند دلیلی باشد که در محاکمه این افراد تخفیفی لحاظ شده و یا از ارتکاب به جرم مبرا شوند؟
متأسفانه این بحث در قوانین ما پیشبینینشده است که ایکاش میشد. در قوانین ما حتی برای افراد مجنون قوانینی پیشبینیشده که اگر مجنون اقدامی کند مثل یک آدم عادی با او رفتار نمیشود. ولی با افرادی که اختلالات شخصیتی و انواع اختلالها دیگر مثل اختلال پارانویا و اسکیزوفرنی دارند که در پی آن به همسر و فرزندان و زندگیشان که آسیب میرسانند، در قوانین چیزی پیشبینینشده است. باید گفت نمیشود برای شخصی مثل قاتل آتنا قانون را نادیده گرفت و او را مجازات نکرد ولی حداقل قوانین ما میتواند در چنین مواردی هیجانی عمل نکند. همان کاری که با خفاش شبهای تهران انجام شد و سریع او را اعدام کردیم و هیچکس هم نفهمید که چرا او به اینهمه دختر تعرض کرد و آنها را سوزاند و کشت. علتش این بود که ما اصل مجرم، جرم و انگیزه را باهم اعدام کردیم. درحالیکه جا داشت همان خفاش شب را در اختیار کارشناسان بگذاریم تا جامعه و افرادی شبیه او را بررسی کنند و از این طریق به اطلاعات و دیتاهایی دست پیدا کنیم که باعث درمان جامعه شده و از وقوع جرائم مشابه جلوگیری به عمل آورد.
در وقفه زمانی که ایجاد شد قاتل یک سری اعترافهای جدید کرد تا خود را مبرا کند و از این طریق در حکم نهاییاش تخفیف قائل شوند. شاید عجله مردم برای اعدام او این بود که میخواستند این اتفاق نیفتد. نظرتان چیست؟
اینها قابلاثبات است. سیستم قضایی ما کامل است و تسلیم این افراد نمیشود. شواهد و مستندات کافی علیه او و تائید اثبات جرمش وجود داشت. رفتارهای هیجانی او ممکن است که در اثر راهنمایی از سوی دیگران سرزده باشد. ما باید ببینیم میخواهیم از این حادثه چه عایدمان شود. جز مصیبت و غم و اندوه برای افکار عمومی باید چیزی هم باشد که برای جامعه صالحات و باقیات بهجا بگذارد.
آیا شما با آزادی عملی که والدین امروزی به بچهها میدهند موافقید؟
برای بچهها هر نوع نگاه افراطی و تفریطی خطرناک است. بچهها نیاز به یک نگاه کاملاً متعادل از محبت و قاطعیت دارند و رفاقت و محبت برای بچهها در کنار قاطعیت از طرف والدین لازم است.
در برای رفتار خانوادهها در راستای حفظ امنیت فرزندانشان و همچنین ایجاد این فضا در قانون، چه توصیهای دارید؟
امروز خانوادهها و والدین جامعه ما نیاز به آگاهی و دانش دارند و نباید احساس کنند که همهچیز میدانند. نباید فکر کنند که بیشترین و مهمترین خطر برای بچهها ترافیک و سرعتبالای ماشین است. باید متوجه باشند بیشترین خطری که در کمین کودکان است در دل ارتباطات والدین و بزرگترها قرار داشته و الگوهای ضعیف است که به نابودی روح و روان بچهها میانجامد. والدین باید نسبت به افزایش آگاهیهایشان اقدام کرده و تلاش کنند تا دانش اجتماعی که در ارتباط با مهارتهای زندگی و بحث اصول زندگی سالم نیاز دارند را کسب کنند.
از دیدگاه شما تا چه اندازه حقوق کودکان در جامعه ما رعایت و احقاق میشود؟
واقعیت این است که در جامعه ما هیچ تعریف و چهارچوب مشخصی برای کودک و حقوقش در دستور کار نیست. بهاینترتیب که قوانین و حقوق مربوط به کودکان روی کاغذ هست ولی در عمل اجرا نمیشود و مباحثی که مربوط به کودکان است معمولاً یا با اغماض مواجه میشوند یا با نگاه رخداد نگر. این باعث شده تا برخی افراد بخواهند به جهت هیجان های لحظهای، در مقطعی نگرش درونی خود و دغدغه شخصیشان را از طریق دفاع از حقوق کودکان پیاده کنند ولی چیزی که در اصل برای کودکان بهعنوان حقوق مطرحشده در جامعه ما باب نیست. امروزه میبینیم که در خیلی از جهات کودکان ما از بدو تولد مورد آسیب هستند. کودکان ما امروز از نطفه تا پایان دوران کودکی در معرض آسیب هستند. از کودکانی که امروز بهمجرداینکه نطفه ایشان شکلگرفته پیشفروش میشود تا کودکانی که به سن 5-6 سالگی رسیده بهعنوان کودکان کار از ایشان بهره گرفته میشود، همگی در معرض خطر هستند. حتی شاهد این هستیم که خیلی از افراد در برخی مجمع های و خیریهها تحت عنوان کار خیر و نذر اشتغال کودکان را تحت پوشش قرار داده ولی عملاً از کودکان بیگاری میکشند؛ بنابراین ما در عمل به قوانین مربوط به حقوق کودکان بیتوجهی کامل میکنیم. این باعث میشود که بهراحتی در مورد کودکان تصمیم گرفته شود. ازجمله اینکه برای ازدواج کودکان و بعد برای طلاقشان یا برای واگذار کردنشان یکطرفه تصمیمگیری میکنیم. عملاً یک نگاه ابزاری به کودک میشود که البته این نگاه قطعاً از سوی تمام جامعه ما نیست. این روزها در بخشی از جامعه ما خانوادهها حقوق شهروندی را در نظر گرفته و به حساسیت برخورد با کودکان رسیده است؛ اما آن بخش از جامعه ما که نتوانسته است به آگاهی و دانش لازم در حوزه شهروندی دست پیدا کند همچنان با بحث مشکلات و آسیبهای کودکان درگیر است و شاهد هستیم که همین بخش، مرجع صدور آسیبها برای کودکان شده است.
بهتازگی در بحث کودکآزاری با پدوفیل ها مواجه بودیم. ممکن است تعریف مشخصی از پدوفیل داشته باشید؟
پدوفیل ها کسانی هستند که مبتنی بر تجارب منفی که خودشان کسب کرده و ناکامیهایی که در زندگی تجربه کردهاند امروز به دنبال کسب مکانیسمی هستند که از طریق آن آسیبهای روحی، روانی و شخصیتی خود را جبران و تلافی کنند. در عمل و برای جبران این نقیصه در خودشان، یک رفتار نامتعارف با همسر یا همسایه یا همکار و فرزندان خود بروز میدهند و درواقع قابلدسترسترین گزینه برای جبران این نقایص و خلأ شخصیتی فرزندان و کودکان هستند.
هم فرزندان خودشان و هم فرزندان دیگران؟
این امر قابلتعمیم است. چون اینها قابلکنترل نیستند و هیچ کنترلی روی رفتار خود ندارند. اگر از افراد پدوفیل بپرسید که چرا فلان کار را انجام دادی؟ بهشدت کار خودشان را قابل دفاع میدانند و معتقد هستند که به آنها ظلم میشود؛ بنابراین این افراد چون کارهای خود را قابل دفاع میدانند اگر احساس ناکامیشان عمیق بوده باشد، با تلافی روی فرزندان خودشان جبران نمیشود و ممکن است این مجموعه رفتارهایشان به سمت فرزندان دیگران تعمیم داده شود. در داستان قتل آتنا میتوانید نمونهاش را ببینید.
آیا این امر و عارضه پدوفیل، میتواند دلیلی باشد که در محاکمه این افراد تخفیفی لحاظ شده و یا از ارتکاب به جرم مبرا شوند؟
متأسفانه این بحث در قوانین ما پیشبینینشده است که ایکاش میشد. در قوانین ما حتی برای افراد مجنون قوانینی پیشبینیشده که اگر مجنون اقدامی کند مثل یک آدم عادی با او رفتار نمیشود. ولی با افرادی که اختلالات شخصیتی و انواع اختلالها دیگر مثل اختلال پارانویا و اسکیزوفرنی دارند که در پی آن به همسر و فرزندان و زندگیشان که آسیب میرسانند، در قوانین چیزی پیشبینینشده است. باید گفت نمیشود برای شخصی مثل قاتل آتنا قانون را نادیده گرفت و او را مجازات نکرد ولی حداقل قوانین ما میتواند در چنین مواردی هیجانی عمل نکند. همان کاری که با خفاش شبهای تهران انجام شد و سریع او را اعدام کردیم و هیچکس هم نفهمید که چرا او به اینهمه دختر تعرض کرد و آنها را سوزاند و کشت. علتش این بود که ما اصل مجرم، جرم و انگیزه را باهم اعدام کردیم. درحالیکه جا داشت همان خفاش شب را در اختیار کارشناسان بگذاریم تا جامعه و افرادی شبیه او را بررسی کنند و از این طریق به اطلاعات و دیتاهایی دست پیدا کنیم که باعث درمان جامعه شده و از وقوع جرائم مشابه جلوگیری به عمل آورد.
در وقفه زمانی که ایجاد شد قاتل یک سری اعترافهای جدید کرد تا خود را مبرا کند و از این طریق در حکم نهاییاش تخفیف قائل شوند. شاید عجله مردم برای اعدام او این بود که میخواستند این اتفاق نیفتد. نظرتان چیست؟
اینها قابلاثبات است. سیستم قضایی ما کامل است و تسلیم این افراد نمیشود. شواهد و مستندات کافی علیه او و تائید اثبات جرمش وجود داشت. رفتارهای هیجانی او ممکن است که در اثر راهنمایی از سوی دیگران سرزده باشد. ما باید ببینیم میخواهیم از این حادثه چه عایدمان شود. جز مصیبت و غم و اندوه برای افکار عمومی باید چیزی هم باشد که برای جامعه صالحات و باقیات بهجا بگذارد.
آیا شما با آزادی عملی که والدین امروزی به بچهها میدهند موافقید؟
برای بچهها هر نوع نگاه افراطی و تفریطی خطرناک است. بچهها نیاز به یک نگاه کاملاً متعادل از محبت و قاطعیت دارند و رفاقت و محبت برای بچهها در کنار قاطعیت از طرف والدین لازم است.
در برای رفتار خانوادهها در راستای حفظ امنیت فرزندانشان و همچنین ایجاد این فضا در قانون، چه توصیهای دارید؟
امروز خانوادهها و والدین جامعه ما نیاز به آگاهی و دانش دارند و نباید احساس کنند که همهچیز میدانند. نباید فکر کنند که بیشترین و مهمترین خطر برای بچهها ترافیک و سرعتبالای ماشین است. باید متوجه باشند بیشترین خطری که در کمین کودکان است در دل ارتباطات والدین و بزرگترها قرار داشته و الگوهای ضعیف است که به نابودی روح و روان بچهها میانجامد. والدین باید نسبت به افزایش آگاهیهایشان اقدام کرده و تلاش کنند تا دانش اجتماعی که در ارتباط با مهارتهای زندگی و بحث اصول زندگی سالم نیاز دارند را کسب کنند.