عكاسی عریانی حقیقت است
سعید عبداللهی آرشيتكت و عكاس جوان ايرانى که کارهایش در خانه صفوی به نمایش گذاشتهشده است عكاسي را با موبايل هوشمند و بهصورت تجربی از سال ٢٠١٣ آغاز كرده است.
سعید آقایی - اصفهان امروز : سعید عبداللهی آرشيتكت و عكاس جوان ايرانى که کارهایش در خانه صفوی به نمایش گذاشتهشده است عكاسي را با موبايل هوشمند و بهصورت تجربی از سال ٢٠١٣ آغاز كرده است. عكاسي مستند و پرتره و عكاسی در کادرهای نامعمول و غریب خصوصیات بارز آثار اوست. در این بازه زمانی کوتاه او موفق به برپاکردن دو نمايشگاه با ساختارهای مينيمالیستی و فوتورمان شده است. از مجموعههای عکس او میتوان به مجموعههای تنهامانده، آزادی و زُل اشاره كرد که بر فضایی مینیمال و انتزاعي حاکم است و ديگري به شیوه مستند، متشكل از چندين پرتره متفاوت از مراسم سنتی مذهبی عزاداريهاي عاشورا در ايران عکاسی شده است. مجموعه عکس مستند آزادي نيز نگاهي است متفاوت به اتفاقاتي ٢٤ ساعته حول ميدان آزادي در شهر تهران. در نخستین حضور در عرصههای جهانی نیز در نمایشگاه "ab awards" هندوستان سه اثر ازجمله عكس زُل او از مجموعه زُل در اين جشنواره پذيرفته شدند. عبداللهی که دانشآموخته مهندسی معماری است تجربه هنر عکاسی را با آموزههای مدرن و سنتی دنیای پیرامون درآمیخته است، بهگونهای که در آثار او میتوان بهوضوح تلفیق این دو مقوله را به شکل پیوندی عمیق، بارور و ناگسستنی مشاهده کرد.
* برخی گمان میکنند برای عکاس شدن داشتن یک دوربین کافی است.
به عقیده من عکاسی بیان نوع نگاه عکاس به تعامل اشیا، محیط و طبیعت با انسان است. سوژه عکاسی تا قبل از ثبت توسط عکاس، هویت واقعی خود را از ما مخفی میکند. حقیقت پنهان پشت این اشیا و رابطهشان با انسان و تأثیری که بر انسان میگذارند را درنمییابیم و این هنر عکاس است که میتواند این رابطه و حقیقت را کشف کند، به آن جان ببخشد و آن را رخ مخاطب بکشد. هیچکس را نمیتوان بهصرف داشتن دوربین، هنرمند عکاس نامید بلکه توانایی پدید آوردن یک اثر هنری با ویژگیهای خاص یک اثر منحصربهفرد، چیزی نیست که یکشبه به دست بیاید. اگرچه معتقدم که هر چیزی تا حدود زیادی ریشه در درون افراد و ویژگیهای ذاتی آنها دارد، ولی بخش عمدهای از آن نیز اکتسابی است و حاصل درآمیختن غریزه هنری عکاس با تجربه و علم اوست. ازنظر من عکاس و هنرمندی که خودش را عکاس هنری و عکسش را اثر هنری مینامد باید وظیفه خود را در قبال جامعه بداند و برای تحقق آن وظیفه اجتماعی تلاش کند، به عقیده من یک عکاس باید حس و ایده خود را نسبت به سلیقه عمومی در اولویت قرار دهد. به عقیده من عکاس باید هر انسان را برای خودش تفسیر کند. عکاس در قبال جامعه، تاریخ، سیاست و فقر مسئول است و به نظر من نقش اجتماعی او بسیار مهم و غیرقابلانکار است بنابراین بهصرف داشتن دوربین نمیتوان کسی را عکاس دانست، جه بسا کسانی که با یک گوشی تلفن همراه شاهکارهایی را خلق میکنند که با پیشرفتهترین ابزارها هم امکان خلق ان نبوده چراکه نگاه ویژه عکاس را نداشتهاند.
*عکاسی از مراسم آیینی چه جایگاهی در تاریخ عکاسی داشته است؟ از عکاسی اصفهان در این زمینه بگویید.
هنر یکزبان بینالمللی است. فارغ از اینکه ما به چه زبانی صحبت میکنیم، میتوانیم از زبان شیوای هنر برای بیان تاریخ گذشته و حالمان استفاده کنیم. میتوانیم به همه دنیا بگوییم که ما بهعنوان یک ملت و یک فرهنگ برای چه چیزهایی ارزش قائلیم و آیا میتوانیم آنها را حفظ کنیم یا نه؟ بسیاری ازآنچه را اکنون بهعنوان تاریخ و فرهنگ در اختیار داریم، مدیون هنر عکاسی هستیم و با توجه به پیشرفت تکنولوژی میتوان برای عمیقتر کردن این شناخت و حفظ این ارزشها برای آیندگان استفاده کرد. به نظر من رابطه منطقی صحیح بین مراسم آئینی و هنر عکاسی، یک رابطه دو سر سوداست که موجب جاودانگی این مراسم و درعینحال شکوفایی هنر عکاسی میشود.
*مهمترین نکته در عکاسی که شما دنبال میکنید چیست؟
هدف من ايجاد ارتباط بیواسطه میان مخاطب و قصه جاري درون تصوير است و حس میکنم که هرچه مخاطب در اين راه تنهاتر باشد و خودش اين مسير را پيش برود، پيوندى كه بين او و تصوير ايجاد میشود قویتر و عمیقتر خواهد بود. عكس خوب ازنظر من عكسي است كه در عين ظرافت، مخاطب را در مسير رسيدن به پيام عكس يارى كند؛ همراهى بیواسطه و البته بدون جهتدهی. ازنظر من آن جنگ درونى كه بين مخاطب و سوژه عكس درمیگیرد بسيار جذاب است. در همين رابطه يكي از عكاسان معروف، سباستين سالگادو جمله معروفي دارد كه میگوید که ترجيح میدهم كسي كه به گالرى من میآید و عکسهای من را میبیند بعد از خروج از گالري همان آدمي نباشد كه واردشده بود. دغدغه ديدگاه و نگاهش به موضوع عکسها متفاوت شده باشد. اين همان جنگ دروني است كه باعث میشود مخاطب به جوابهای قانعکنندهتر و محکمتری برسد تا زماني که ما خودمان او را به آن سمت سوق بدهيم و به او پيام ذهني خودمان را به او القا كنيم.
* کدام شاخههای عکاسی را تجربه کردهاید؟
تابهحال سعي کردهام نگاهم به عكاسي بهعنوان يك هنر باشد نه يك صنعت اما براي گذران زندگي روزمره بايد كاري كرد. من درمجموع تجربه عكاسي معماري، مدلينگ و صنعتي را داشتهام ولي ترجيح میدهم از عكاسي بهعنوان يك هنر براي بروز و ظهور نگاه درونیام استفاده كنم.
* از سفرهایتان برای عکاسی بگویید.
متأسفانه به دليل مشغلههای مختلف بهویژه تحصيل و هم به دليل ترجيحي كه نسبت به مستند شهري داشتهام زیاد تجربه سفر برای عكاسي نداشتهام.غير از مجموعه عکسهای آزادي تهران و كوير. البته برنامههایی براي آينده دارم كه اميدوارم بتوانم آن را عملی کنم.
*انسان، طبیعت و معماری چه جایگاهی در آثار شما دارند؟
در معماري جملهای است كه میگوید ارتباط انسان با طبيعت و معماري رابطه ناظر بهمنظور است. از طرفي نیز طراحي معماري بايد با طبيعت در تعادل باشد. پيام طبیعت آرامش و آسایش است و اگر معماري بخواهد در تضاد با آرامش و آسایش باشد ما اصل انسان، طبيعت و معماري را رعايت نکردهایم؛ اما در عکسهای من، حضور انسان فراتر از جايگاه نظارت تنها است. چه در كادرهاي بسته كه اطلاعات بيشتري از انسان درون عكس به شما میدهد و چه در كادرهاي باز كه علاوه بر انسان، عناصر شهري يا طبيعت در آنها است، هميشه «چرا» هايي را در ذهن مرور میکنم و سعي میکنم که اين چراها را براي مخاطب هم ايجاد كنم. به عقيده من همه طبيعت بستگي به چگونگي حضور و تأثیر انسان بر آن فضا دارد و من در عکسهایم اين چگونگي حضور و تأثیر را بررسي میکنم.
*از انعکاس دنیای پیرامون در آثارتان بگویید.
كشف زيبايي اتفاق هیجانانگیزی است كه اول بايد در مغز انسان رخ بدهد. قبل از اينكه ما زيبا ببينيم بايد زيبا فكر كنيم. جهان همواره بوده و هست، من سعي کردهام پيامي را كه میخواهم به مخاطب انتقال دهم را اول به خودم بگويم. پرسشی را که خواستهام در ذهن مخاطب ايجاد كنم نخست به خودم پاسخ بگويم. ازآنجاییکه عكاس و عكاسي وظیفهای جز انتقال حقيقت ندارند، ترجيح میدهم با عناصر موجود، آن عرياني حقيقت درون عکسها را با كمترين تغيير و البته از زاويه متفاوت به مخاطب انتقال بدهم.
* عکاسی چه نسبتی با شهر و شهروند معاصر دارد؟
هنر بهطور عام و هنر عكاسي بهطور خاص مثل بسياري از جنبشهای هنري معاصر، ريشه در تحولات و جریانهای آن دوره دارند. ازآنجاییکه نمود هنر در محیطهای شهري مستقيما بر روح و روان و فرهنگ مردم آن جامعه تأثیر دارد میتوان گفت میشود از هنر بهعنوان عنصري براي رهايي درونيات هنرمند استفاده و تعبير كرد. انسان معاصر زير انبوهی از چرکیها و آلودگیهای دنياي معاصر حبس شده و هنر بهترين راه براي عصيان در برابر اين تاريكي است. در رابطه بااهمیت شهر و شهروندان بر هنر عكاسي جمله معروفي از كريستوفر الكساندر است كه میگوید: شهر يك اثر هنري بزرگ است كه آفرينندگاني به وسعت جمعيت خود دارد و هركدام از اين آفرینندهها میتوانند از هنر براي رهايي از سیاهیهای زندگي شهري استفاده كنند و فضاي لطیفتری براي زندگي خود بيافرينند.