واردات پوشاک از چین نیم‌میلیون ایرانی را بیکار کرد

معاون اسبق سازمان تامین اجتماعی گفت: گزارش‌ها نشان‌دهنده این واقعیت تلخ است که بالغ بر نیم میلیون نفر شغل خودشان را در حوزه لباس و پوشاک به علت واردات بی‌کیفیت کالاهای چینی از دست می‌دهند.

معاون اسبق سازمان تامین اجتماعی گفت: گزارش‌ها نشان‌دهنده این واقعیت تلخ است که بالغ بر نیم میلیون نفر شغل خودشان را در حوزه لباس و پوشاک به علت واردات بی‌کیفیت کالاهای چینی از دست می‌دهند.
معضل بیکاری یکی از مهم‌ترین مشکلاتی است که کشور ما طی سال‌های اخیر با آن مواجه بوده و دست و پنجه نرم می‌کند و دولت‌های مختلف نیز همواره درباره این مساله مورد انتقاد جدی مردم و کارشناسان اقتصادی قرار دارند. برهمین اساس دولت دوازدهم در لایحه بودجه سال 97 به تعبیر خودش بودجه‌ای با رویکرد ایجاد اشتغال تهیه و تنظیم کرده است. فارغ از ادعای دولت و صرف‌نظر از اینکه چقدر این لایحه به اشتغالزایی اهمیت داده است، باید به این مساله پرداخت که اختصاص منابع مالی تا چه میزان در موضوع ایجاد اشتغال راهگشا است. در همین رابطه با محسن ایزدخواه، کارشناس بازار کار و معاون اسبق سازمان تامین اجتماعی به گفت‌وگو پرداخته‌ایم. ایزدخواه معتقد است: «تجربه تاریخی ما در اکثر دولت‌ها کم و بیش نشان داده که صرف پول یا به عبارتی پول‌پاشی نمی‌تواند اشتغال ایجاد کند، بلکه مقوله اشتغال یک امر مشتقه است؛ یعنی باید سایر مولفه‌ها و پارامترهای اقتصادی در یک نگاه سیستمی درکنار هم قرار بگیرند که مجموعه این هم‌افزایی‌ها و هم‌نگرشی‌ها منجر به بحث اشتغال شود.» متن کامل این گفت‌وگو در ذیل می‌آید:
همان‌طور که مستحضرید، دولت برای ایجاد اشتغال در بودجه منابع ویژه‌ای را اختصاص داده است. بسیاری معتقدند درنظر گرفتن این رقم‌ها نمی‌تواند لزوما به معنای موفقیت در ایجاد اشتغال باشد. به اعتقاد شما، تخصیص این مبالغ و منابع مالی در بودجه برای ایجاد اشتغال تا چه حد می‌تواند در ایجاد شغل موثر واقع شود؟
تجربه تاریخی ما در اکثر دولت‌ها کم و بیش نشان داده که صرف پول یا به عبارتی پول‌پاشی نمی‌تواند اشتغال ایجاد کند، بلکه مقوله اشتغال یک امر مشتقه است؛ یعنی اینکه باید سایر مولفه‌ها و پارامترهای اقتصادی در یک نگاه سیستمی کنار هم قرار بگیرند تا مجموعه این هم‌افزایی‌ها و هم‌نگرشی‌ها منجر به ایجاد اشتغال شود. به‌عنوان مثال، اگر قرار است باتوجه به لشکر بیکاران، اشتغال جزء اولویت‌های دولت قرار بگیرد، رشد اقتصادی کمی و کیفی یک مقوله به اصطلاح اساسی و در واقع کلیدی است. از طرف دیگر رشد فعالیت‌های عمرانی هم قابل اهمیت است؛ ما در بودجه سال 97 شاهد این هستیم که دولت رشد منفی به سرمایه‌گذاری داده یا مساله احترام به حقوق مالکیت، فضای کسب‌وکار و نگاهی که سیستم بانکی به موضوع تولید و دلالی دارد، از دیگر مباحث قابل اهمیت در این بخش است که باید اصلاح شود. اگر قرار باشد نگاه دولت تولیدمحور باشد، باید نگاه بانک‌ها و بازارهای پولی و مالی و نرخ بهره نیز معطوف به حمایت از تولید باشد. وقتی بررسی کارکردهای بانک‌ها را در سنوات گذشته نگاه می‌کنیم، می‌بینیم بیش از آنکه وام‌ها به سمت تولید سوق پیدا کند، بیشتر به سمت دلالی و سوداگری رفته است. مساله مبارزه واقعی با قاچاق از عوامل تقویت‌کننده اشتغال است و همان‌طور که اشاره کردم، مساله احترام به حقوق مالکیت و بحث امنیت مالکیت و امنیت شغلی و مقوله نگاه به حقوق گمرکی در چارچوب حمایت از تولید ملی در کنار بالا بردن کیفیت محصولات تولیدی، می‌تواند به معنای حمایت واقعی از اشتغال باشد، در غیر این‌صورت اگر دروازه‌های ما باز باشد و ما تسلط و اشرافی بر قاچاق نداشته باشیم، نتیجه این می‌شود که گزارش‌ها نشان‌دهنده این واقعیت تلخ است که بالغ بر نیم میلیون نفر شغل خودشان را در حوزه لباس و پوشاک به علت واردات بی‌کیفیت کالاهای چینی از دست می‌دهند.

همان‌طور که گفتم و جنابعالی هم مطلعید، دولت بودجه 97 را بودجه اشتغال معرفی کرده است. تا چه میزان می‌توان این مساله را پذیرفت که بودجه سال آینده یک بودجه اشتغالی است. اصولا بودجه‌های سالیانه چنین قابلیتی دارند؟
دولت اعلام کرده این بودجه بر مبنای اشتغال است. باید دلایل بیان این ادعا را از دولتمردان سوال کرد. اما آنچه در ظاهر می‌توان از آن استنباط کرد این است که دولت بودجه طرح‌های عمرانی را کاهش داده و قرار است افزایش نرخ حامل‌های انرژی را که نزدیک 17 هزار میلیارد تومان می‌شود، برای اشتغال خرج کند، اما اکثر اقتصاددانانی که سیاست‌های تعدیل ساختار از دوران هاشمی‌رفسنجانی تاکنون را دنبال کرده‌اند، نشان داده و ثابت کرده‌اند که شوک قیمتی نمی‌تواند موجب درآمدزایی منجر به اشتغال شود. از سوی دیگر برآوردهای معاونت وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی نشان می‌دهد که افزایش قیمت حامل‌های انرژی موجب می‌شود اتفاقا 400 هزار فرصت شغلی هم از بین برود. در اینجا باید به مساله‌ای هم اشاره کنیم و آن این است که به‌رغم ادعایی که دولت مبنی‌بر ایجاد بیش از 700 تا 800 هزار شغل داشته است، سالنامه آماری سازمان تامین اجتماعی منتهی به سال 95 نشان می‌دهد 13 هزار نفر بیمه‌های اجباری منفی شده است و حتی اگر بپذیریم که دولت اشتغال ایجاد کرده، باید قبول کنیم که از سوی دیگر تعداد اخراجی‌ها رو به افزایش بوده است. آمارهای دریافت بیمه بیکاری نشان می‌دهد تعداد افرادی که در واقع بیمه بیکاری دریافت کرده‌اند اضافه شده است و باید از دولتمردان سوال کرد اگر شما حدود 700 تا 800 هزار شغل ایجاد کردید، این شغل‌ها در یک اقتصاد رسمی یا یک اقتصاد غیررسمی ایجاد شده است؟ اگر در اقتصاد رسمی ایجاد کرده‌اید، باید حداقل 70 درصد آن چیزی که شما به‌عنوان اشتغال نام می‌برید، سرریزش در آمارهای سازمان تامین اجتماعی خودش را نشان دهد. همان‌طور که اشاره کردم، در سالنامه آماری این سازمان 13 هزار نفر تعداد بیمه‌شدگان اجباری سازمان تامین اجتماعی منفی شده است.

البته در این میان برخی کارشناسان نیز می‌گویند دولت مبالغ پیش‌بینی شده در بودجه را در سازمان‌های مختلف توزیع کرده و این سازمان‌ها این منابع را با بریز و بپاش‌های اضافی هدر می‌دهند و درنهایت هم شغلی ایجاد نخواهد شد، به نظر شما چرا صرف تخصیص منابع نمی‌تواند در این زمینه کافی باشد؟
همان‌طور که در ابتدا گفتم، مساله منابع مادی تنها یکی از مولفه‌ها در کنار سایر مولفه‌هاست و باید به آن مجموعه عواملی که من اشاره کردم هم توجه شود. البته پذیرش نوع تکنولوژی هم می‌تواند بسیار مهم باشد. به‌عنوان مثال صنایع بالادستی و میان‌دستی شرکت نفت بسیار سرمایه‌بر است، در حالی که از نظر اشتغال اصلا قابل‌مقایسه با بخش‌های صنعتی و کشاورزی نیست. دولت باید یک استراتژی بلندمدت در مقوله اشتغال و صادرات کالا و خدمات داشته باشد که در یک نگاه سیستمی می‌توانیم به مساله اشتغال توجه کنیم، وگرنه مطابق تجربه تاریخی که داریم، اگرچه پول‌هایی در اختیار وزارت کار قرار داده شده تا فرصت‌های شغلی ایجاد کنند، اما در بسیاری از موارد با بیکارانی روبه‌رو شده‌ایم که برای آنان تعهدات مالی هم ایجاد شده است.

خیلی‌ها عنوان می‌کنند به دلیل اینکه رشد اقتصادی در کشور ما دارای ثبات لازم نیست، طرح‌های اشتغالزایی و منابع درنظر گرفته‌شده برای این کار نیز دارای اثربخشی لازم نیست، آیا می‌توان این سخن را به‌عنوان یک فرمول قبول کرد؟
ما باید یک رشد اقتصادی کیفی پایدار با آن ملاحظاتی که پیش از این مطرح کردم، داشته باشیم. وگرنه وام‌هایی که داده می‌شود و فرصت‌هایی که با این وام‌ها ایجاد می‌کنند، نمی‌تواند راهگشا باشد. اگر آن مولفه‌هایی که گفتم به وجود نیاید، یعنی ما رونق اقتصادی نداشته باشیم و این رکود توام با تورم را نتوانیم اصلاح کنیم، کاری از پیش نخواهیم برد. به‌رغم اینکه دولت تلاش کرده جلوی تورم را بگیرد، با این حال ما هنوز جزء پنج کشور آخر به لحاظ بالا بودن نرخ تورم در جهان هستیم. یا در مساله رکود اگر دولت نتواند بر آن فائق شود، خیلی از انبارها از کالاهای تولیدشده داخلی پر می‌شود و به علت عدم تقاضایی که وجود دارد، کارخانه‌ها یا ظرفیت‌های خود را کاهش می‌دهند یا کارخانه‌ها و مراکز تولیدی خود را تعطیل می‌کنند. در اینجا مساله دیگری که مهم و اساسی است و می‌تواند تقویت‌کننده بنیه اشتغال باشد، مساله روابط بین‌الملل است. اگر ما در حوزه روابط بین‌الملل با کشورهای همسایه و مهاجرپذیر و کشورهایی که سال‌های سال خواستار محصولات ما بوده‌اند نتوانیم دیپلماسی فعالی داشته باشیم و به عبارت دیگر نتوانیم این ایران‌هراسی را از بین ببریم، باز نخواهیم توانست در حوزه اشتغال پایداری داشته باشیم، بنابراین اگر ما بتوانیم دیپلماسی فعالی داشته باشیم، موفق خواهیم بود. به‌عنوان مثال، ما به لحاظ تولید مهندس در دنیا اگر اشتباه نکنم، رتبه پنجم را دارا هستیم، پس می‌توانیم بسیاری از نیروهای متخصص خود را به کشورهای مهاجرپذیر صادر کنیم و از این مساله می‌توانیم هم بخش قابل‌توجهی ارز وارد کشور کنیم و هم اینکه این افراد می‌توانند با مهارت‌های بیشتری که در کشورهای مهاجرپذیر کسب می‌کنند، به‌عنوان یک عامل انتقال تکنولوژی و تجربه در آینده کشور مورد توجه قرار بگیرند.

منبع: روزنامه فرهیختگان

ارسال نظر