سفری چهار روزه به مثلث برمودای ایران
احتمالاً هرکسی نامی از کویر ریگ جن شنیده باشد، میداند که در این منطقه تقریباً هیچ جنبدهای وجود ندارد و شاید برای همین هم هست که نامش را ریگ جن گذاشتهاند. ترس از این منطقه به شکلی بین مردم جاافتاده که لقب مثلث برمودا ایران را به آن دادهاند؛ یعنی هرکسی رفته است دیگر برنگشته است.
مسعود زرفشانی- اصفهان امروز: احتمالاً هرکسی نامی از کویر ریگ جن شنیده باشد، میداند که در این منطقه تقریباً هیچ جنبدهای وجود ندارد و شاید برای همین هم هست که نامش را ریگ جن گذاشتهاند. ترس از این منطقه به شکلی بین مردم جاافتاده که لقب مثلث برمودا ایران را به آن دادهاند؛ یعنی هرکسی رفته است دیگر برنگشته است. اما افکار و اعتقاد انسان بالاخره زمانی شکسته میشود و همه میفهمند که قضیه اصلاً ازاینقرار نبوده است و ماسالها فقط اسیر حرفهای خودمان بودهایم. حال دو نفر از آفرودسوران و کویر نوردان اصفهانی برای نخستین بار خرافات درباره ریگ جن را شکسته و ثابت کردهاند که میتوان در این منطقه سه چهار روز زندگی کرد و دستآخر هم سالم ازآنجا بیرون آمد.
اردلان کیوانی و پوریا رهنمایی هنگامیکه تصمیم میگیرند عرض کویر ریگ جن را طی کنند با مخالفتهای بسیاری روبرو میشوند. مخالفتهایی هم از جنس نگرانی و گاهی هم از جنس رقابت. اما این دو نفر پس از کلنجارهای بسیار سرانجام صبح 24 آذرماه دل به جاده میزنند و سه روز بعد هم صحیح و سالم به خانه برمیگردند تا نخستین کسانی باشند که در طول تاریخ کویر نوردی ایران توانستهاند طلسم مثلث برمودای ایران را بشکنند.
حال بقیه ماجرا را از زبان اردلان کیوانی میخوانید:
اردلان کیوانی الان چکار میکند؟
من کارشناس ارشد راه و ترابری دارم و هماکنون مدرس دانشگاه هستم. مدتی هم رئیس کمیته خودروهای دو دیفرانسیل هیئت موتورسواری و اتومبیلرانی استان اصفهان بودم.
چه شد که به فکر این کار افتادید؟
سالهاست که روی این منطقه کار میکنیم و روی آن اشراف داریم. چند سالی بود که قصد این کار را داشتم که امسال به همت چند تن از دوستان ازجمله پوریا رهنمایی (هم نورد من)، محمد جعفر زاده، علیرضا فروزان و خیلی از دوستان همگروهی شرایط مهیا شد و در آذرماه این کار صورت گرفت و تقریباً میتوان گفت رکوردی بود که ثبت شد.
هدفتان چه بود؟
راستش هدف خاصی نداشتیم. بیشتر برای دل خودمان این کار را کردیم. نه برای ثبت رکورد یا هر چیز دیگری.
درباره مسیر بگویید.
از مسیر انارک به سمت دشت دیپلم (دشت دیپلم را حمید بریری که از اساتید ما هستند، با این اسم نامگذاری کردند. این منطقه مرکز ریگ جن است) رفتیم. ما تا این منطقه پیشروی کرده و بعد به سمت شرق (جندق) حرکت کردیم. این مسیر از دم ریگ میگذرد. بعد از انارک و از طریق جاده تالمسی و بعد از گذشتن از روستاهای عشین و بابا خالد وارد منطقه دم ریگ شده و آن را رد کردیم. پس از حدود کمتر از سه روز به جندق رسیدیم. این مسیر تقریباً، حدود 370-380 کیلومتر است.
درباره ریگ جن بیشتر بگویید.
منطقه ریگ جن، به مثلث برمودای ایران معروف است. جایی که افراد محلی حتی شترهایشان را هم آنجا نمیبرند. این منطقه هیچگونه پوشش گیاهی ندارد. همچنین در بین عوام روایت است که آنجا جن دارد یا شوم است. بهعلاوه باتلاق گلی و شنی دارد که البته بسته به فصل، ممکن است با باتلاق گلی برخورد داشته باشید. این منطقه، بکر و خاص است و سفر به این آنجا، به کسانی که اطلاعات و تجربه نداشته باشد توصیه نمیشود.
ماشینتان چه بود؟ چه تجهیزاتی آماده کرده بودید؟
برای این سفر ما یک خودروی لندکروز FJ45 (معروف به 2F وانت) را تجهیز کردیم. با تجهیزاتی از قبیل وینچ قوی، پرژکتور، منبع آب 80 لیتری، گالنهای سوخت به ظرفیت حدوداً 80 لیتر (4 گالن)، برق 220 ولت، پمپ باد، تجهیزات موردنیاز برای تعمیر موتور و خودرو، لوازم یدک، موتوربرق، موتور جوش، فرز، دریل، گیره و مابقی وسایل تصمیم به این سفر گرفتیم.
بدون تردید هیچکس دیگری غیر از شما آنجا نبوده. ترس نداشتید؟
اتفاقاً چرا. روز دوم سفر، من دچار وهم شدم. بهطوریکه به پوریا گفتم بحث را عوض کن تا ذهنیت من عوض شود. اما در کل سفر خوبی بود و راحت انجامش دادیم. بهعلاوه اینکه در تاریخی که ما سفر را انجام دادیم هیچ ماشینی در منطقه ندیدیم. بهتر است بدانید که پمپبنزین انارک حالت بیس کمپ دارد. گروههای آفرودی که سفرهای کویری میروند، اگر بخواهند وارد منطقه انارک شوند، آنها را در پمپبنزین میبینیم. ولی متأسفانه در آن تاریخ حتی در جاده هم ماشین کسی را ندیدیم چه برسد به آنکه بدانیم داخل منطقه کسی هست یا نه.
از اصفهان کسی میدانست شما دارید به ریگ جن میروید؟
بله. یک تیم مجهز پشتیبان در اصفهان داشتیم که شامل لوازم فروش، مکانیک ماشین (نصر)، علی فروزان که سیستم مسیریابی را کار میکنند، طباییان، برادرم و تعدادی از دوستان. اینها کسانی بودند که میتوانستیم روی کمکهایشان حساب کنیم. علاوه بر آن ما دستگاه جیپیاس داشتیم، موبایل ماهوارهای هم داشتیم که اگر در نقطهای مشکلی پیشآ مد بتوانیم تماس گرفته و لوکشین و مختصات منطقهای که هستیم را ارسال کنیم.
همسفرتان چطور قبول کرد با شما بیاید؟
خب این سفر خطرناک بود. من حتی از پوریا هم که مرا همراهی میکرد، تعهد محضری گرفته بودم. چراکه اصلاً یکی از شرایط این سفر رضایتنامه محضری بود تا اگر اتفاقی افتاد برای کسی مشکلی به وجود نیاید.
لطفاً درباره سفرتان جزییات بیشتری بگویید.
ما پنجشنبه 24 آذر، ساعت 9 اصفهان را ترک کردیم. ساعت 1 بعدازظهر به انارک رسیدیم، بنزین زده و ناهار خوردیم. ساعت 2 بعدازظهر دوباره حرکت کردیم و از جاده تالمسی وارد منطقه حفاظتشده کوه بزرگی شده و پسازآن تقاطع روستای عشین و زوار را رد کردیم. بالاتر از این منطقه آبشخوری به نام بابا خالد هست که بعدازظهرها محل تجمع شترها است. بابا خالد را هم طی کردیم و حدود ساعت پنج و ربع به ابتدای ریگ جن رسیدیم و آنجا کمپ کردیم. صبح فردا پس از صرف صبحانه و جمعکردن وسایل، ساعت 8 دوباره راه افتادیم. حدود ساعت 12:30 به تابلوی دشت دیپلم رسیدیم. لازم میدانم تا از حمید بریری تشکر کنم. ایشان واقعاً حرفهای هستند، چه ازنظر فنی و کار کردن در کویر، چه ازنظر اخلاق. ما عکسی از ایشان تهیه کردیم و آن را پای علم (تابلو) دیپلم، قراردادیم. چراکه این علم را خود آقای بوریری بناکردهاند.
بعد از علم دیپلم؟
بهطرف جندق حرکت کردیم و بعد از حدود سه روز دوباره به آسفالت رسیدیم و به سمت اصفهان آمدیم. کل سفر حدوداً 800 کیلومتر است. نزدیکترین آسفالت در این مسیر ازلحاظ فاصله هوایی حدوداً 100 کیلومتر فاصله دارد. یعنی اگر تجربه نداشته باشید محال است بتوانید از کویر بیرون بیایید.
پس از بازگشت به اصفهان چه شد؟ جایی این رکورد را ثبت کردید؟
نه ما دنبال ثبت کردن این سفر نبودیم. من این سفر را واقعاً به خاطر علاقه شخصی انجام دادم. ما فقط دو کلیپ ابتدایی از این سفر را در گروههای خودمان منتشر کردیم و شاید بین بچههایی که بیراهه نورد هستند، کلیپ را دیدهشده باشد. ولی ما هیچوقت به دنبال ثبت کردن این سفر نبودیم. درصورتیکه من فکر میکنم این سفر ارزش ثبت شدن را دارد. البته در مراسم افتتاحیه نمایشگاه خودروهای کلاسیک و آفرود، با هیئت اتومبیلرانی صحبتهایی داشتیم. صلواتی معاون حملونقل شهرداری اصفهان هم بسیار استقبال کردند و به دوستانشان توصیه کردند که حتماً موضوع ثبت این سفر را پیگیری کنند و گزارش سفر ما را بگیرند. امیدوارم این سفر بابی شود تا افرادی که میخواهند اینگونه کارها را انجام دهند از طریق تلویزیون و اخبار پشتیبانی شوند.
هزینههای سفر چطور تأمین شد و در کل چقدر هزینه کردید؟
تقریباً همه هزینه را خودمان دادیم و از جایی حمایت نشدیم. البته اینگونه سفرها برای ما جنبه ریالی ندارد و فقط موجب اغنای روحی ما میشود. این ماشین خودش برای ما حدود شصتتا هفتاد میلیون تومان درآمده است. همچنین قبل از این سفر هم چیزهایی مثل چرخها، سیستم سوخترسانی و غیره را باید بهصورت کلی سرویس میکردیم. بهعلاوه یک سری لوازمیدکیها را باید تهیه میکردیم. ما حتی 4 پلوس برای این ماشین برده بودیم. به خاطر اینکه خیالمان راحت باشد باید 4 لاستیک را هم عوض میکردیم که در این زمینه یکی از دوستان ما (محمد جعفر زاده) بدون چشمداشت به ما کمک مالی کردند. ایشان از بچههای آفرود هستند، انسانی بلندنظر و خوبی است. وقتی شنیدند که ما میخواهیم این سفر را انجام دهیم، پشتیبانی خودشان را از ما اعلام و کمک 5 میلیون تومانی به ما اهدا کردند. بقیه هزینهها را هم خودمان دادیم. در کل یک سفر اینچنینی حدوداً 10 میلیون تومان هزینه دارد.
بازخوردهای دوستانتان و همکارانتان چه بود؟
بعضی از دوستان ما را مورد کملطفی قراردادند. البته صحبت بدی نبود ولی تشویقی هم در کار نبود. خیلی دوستان هم لطف داشتند و تبریک گفتند. البته ما این کار را برای تشویق کسی انجام نداده بودیم و انجام این سفر صرفاً علاقه خودمان بود. اما در کل بازخوردها خوب بود.
اردلان کیوانی و پوریا رهنمایی هنگامیکه تصمیم میگیرند عرض کویر ریگ جن را طی کنند با مخالفتهای بسیاری روبرو میشوند. مخالفتهایی هم از جنس نگرانی و گاهی هم از جنس رقابت. اما این دو نفر پس از کلنجارهای بسیار سرانجام صبح 24 آذرماه دل به جاده میزنند و سه روز بعد هم صحیح و سالم به خانه برمیگردند تا نخستین کسانی باشند که در طول تاریخ کویر نوردی ایران توانستهاند طلسم مثلث برمودای ایران را بشکنند.
حال بقیه ماجرا را از زبان اردلان کیوانی میخوانید:
اردلان کیوانی الان چکار میکند؟
من کارشناس ارشد راه و ترابری دارم و هماکنون مدرس دانشگاه هستم. مدتی هم رئیس کمیته خودروهای دو دیفرانسیل هیئت موتورسواری و اتومبیلرانی استان اصفهان بودم.
چه شد که به فکر این کار افتادید؟
سالهاست که روی این منطقه کار میکنیم و روی آن اشراف داریم. چند سالی بود که قصد این کار را داشتم که امسال به همت چند تن از دوستان ازجمله پوریا رهنمایی (هم نورد من)، محمد جعفر زاده، علیرضا فروزان و خیلی از دوستان همگروهی شرایط مهیا شد و در آذرماه این کار صورت گرفت و تقریباً میتوان گفت رکوردی بود که ثبت شد.
هدفتان چه بود؟
راستش هدف خاصی نداشتیم. بیشتر برای دل خودمان این کار را کردیم. نه برای ثبت رکورد یا هر چیز دیگری.
درباره مسیر بگویید.
از مسیر انارک به سمت دشت دیپلم (دشت دیپلم را حمید بریری که از اساتید ما هستند، با این اسم نامگذاری کردند. این منطقه مرکز ریگ جن است) رفتیم. ما تا این منطقه پیشروی کرده و بعد به سمت شرق (جندق) حرکت کردیم. این مسیر از دم ریگ میگذرد. بعد از انارک و از طریق جاده تالمسی و بعد از گذشتن از روستاهای عشین و بابا خالد وارد منطقه دم ریگ شده و آن را رد کردیم. پس از حدود کمتر از سه روز به جندق رسیدیم. این مسیر تقریباً، حدود 370-380 کیلومتر است.
درباره ریگ جن بیشتر بگویید.
منطقه ریگ جن، به مثلث برمودای ایران معروف است. جایی که افراد محلی حتی شترهایشان را هم آنجا نمیبرند. این منطقه هیچگونه پوشش گیاهی ندارد. همچنین در بین عوام روایت است که آنجا جن دارد یا شوم است. بهعلاوه باتلاق گلی و شنی دارد که البته بسته به فصل، ممکن است با باتلاق گلی برخورد داشته باشید. این منطقه، بکر و خاص است و سفر به این آنجا، به کسانی که اطلاعات و تجربه نداشته باشد توصیه نمیشود.
ماشینتان چه بود؟ چه تجهیزاتی آماده کرده بودید؟
برای این سفر ما یک خودروی لندکروز FJ45 (معروف به 2F وانت) را تجهیز کردیم. با تجهیزاتی از قبیل وینچ قوی، پرژکتور، منبع آب 80 لیتری، گالنهای سوخت به ظرفیت حدوداً 80 لیتر (4 گالن)، برق 220 ولت، پمپ باد، تجهیزات موردنیاز برای تعمیر موتور و خودرو، لوازم یدک، موتوربرق، موتور جوش، فرز، دریل، گیره و مابقی وسایل تصمیم به این سفر گرفتیم.
بدون تردید هیچکس دیگری غیر از شما آنجا نبوده. ترس نداشتید؟
اتفاقاً چرا. روز دوم سفر، من دچار وهم شدم. بهطوریکه به پوریا گفتم بحث را عوض کن تا ذهنیت من عوض شود. اما در کل سفر خوبی بود و راحت انجامش دادیم. بهعلاوه اینکه در تاریخی که ما سفر را انجام دادیم هیچ ماشینی در منطقه ندیدیم. بهتر است بدانید که پمپبنزین انارک حالت بیس کمپ دارد. گروههای آفرودی که سفرهای کویری میروند، اگر بخواهند وارد منطقه انارک شوند، آنها را در پمپبنزین میبینیم. ولی متأسفانه در آن تاریخ حتی در جاده هم ماشین کسی را ندیدیم چه برسد به آنکه بدانیم داخل منطقه کسی هست یا نه.
از اصفهان کسی میدانست شما دارید به ریگ جن میروید؟
بله. یک تیم مجهز پشتیبان در اصفهان داشتیم که شامل لوازم فروش، مکانیک ماشین (نصر)، علی فروزان که سیستم مسیریابی را کار میکنند، طباییان، برادرم و تعدادی از دوستان. اینها کسانی بودند که میتوانستیم روی کمکهایشان حساب کنیم. علاوه بر آن ما دستگاه جیپیاس داشتیم، موبایل ماهوارهای هم داشتیم که اگر در نقطهای مشکلی پیشآ مد بتوانیم تماس گرفته و لوکشین و مختصات منطقهای که هستیم را ارسال کنیم.
همسفرتان چطور قبول کرد با شما بیاید؟
خب این سفر خطرناک بود. من حتی از پوریا هم که مرا همراهی میکرد، تعهد محضری گرفته بودم. چراکه اصلاً یکی از شرایط این سفر رضایتنامه محضری بود تا اگر اتفاقی افتاد برای کسی مشکلی به وجود نیاید.
لطفاً درباره سفرتان جزییات بیشتری بگویید.
ما پنجشنبه 24 آذر، ساعت 9 اصفهان را ترک کردیم. ساعت 1 بعدازظهر به انارک رسیدیم، بنزین زده و ناهار خوردیم. ساعت 2 بعدازظهر دوباره حرکت کردیم و از جاده تالمسی وارد منطقه حفاظتشده کوه بزرگی شده و پسازآن تقاطع روستای عشین و زوار را رد کردیم. بالاتر از این منطقه آبشخوری به نام بابا خالد هست که بعدازظهرها محل تجمع شترها است. بابا خالد را هم طی کردیم و حدود ساعت پنج و ربع به ابتدای ریگ جن رسیدیم و آنجا کمپ کردیم. صبح فردا پس از صرف صبحانه و جمعکردن وسایل، ساعت 8 دوباره راه افتادیم. حدود ساعت 12:30 به تابلوی دشت دیپلم رسیدیم. لازم میدانم تا از حمید بریری تشکر کنم. ایشان واقعاً حرفهای هستند، چه ازنظر فنی و کار کردن در کویر، چه ازنظر اخلاق. ما عکسی از ایشان تهیه کردیم و آن را پای علم (تابلو) دیپلم، قراردادیم. چراکه این علم را خود آقای بوریری بناکردهاند.
بعد از علم دیپلم؟
بهطرف جندق حرکت کردیم و بعد از حدود سه روز دوباره به آسفالت رسیدیم و به سمت اصفهان آمدیم. کل سفر حدوداً 800 کیلومتر است. نزدیکترین آسفالت در این مسیر ازلحاظ فاصله هوایی حدوداً 100 کیلومتر فاصله دارد. یعنی اگر تجربه نداشته باشید محال است بتوانید از کویر بیرون بیایید.
پس از بازگشت به اصفهان چه شد؟ جایی این رکورد را ثبت کردید؟
نه ما دنبال ثبت کردن این سفر نبودیم. من این سفر را واقعاً به خاطر علاقه شخصی انجام دادم. ما فقط دو کلیپ ابتدایی از این سفر را در گروههای خودمان منتشر کردیم و شاید بین بچههایی که بیراهه نورد هستند، کلیپ را دیدهشده باشد. ولی ما هیچوقت به دنبال ثبت کردن این سفر نبودیم. درصورتیکه من فکر میکنم این سفر ارزش ثبت شدن را دارد. البته در مراسم افتتاحیه نمایشگاه خودروهای کلاسیک و آفرود، با هیئت اتومبیلرانی صحبتهایی داشتیم. صلواتی معاون حملونقل شهرداری اصفهان هم بسیار استقبال کردند و به دوستانشان توصیه کردند که حتماً موضوع ثبت این سفر را پیگیری کنند و گزارش سفر ما را بگیرند. امیدوارم این سفر بابی شود تا افرادی که میخواهند اینگونه کارها را انجام دهند از طریق تلویزیون و اخبار پشتیبانی شوند.
هزینههای سفر چطور تأمین شد و در کل چقدر هزینه کردید؟
تقریباً همه هزینه را خودمان دادیم و از جایی حمایت نشدیم. البته اینگونه سفرها برای ما جنبه ریالی ندارد و فقط موجب اغنای روحی ما میشود. این ماشین خودش برای ما حدود شصتتا هفتاد میلیون تومان درآمده است. همچنین قبل از این سفر هم چیزهایی مثل چرخها، سیستم سوخترسانی و غیره را باید بهصورت کلی سرویس میکردیم. بهعلاوه یک سری لوازمیدکیها را باید تهیه میکردیم. ما حتی 4 پلوس برای این ماشین برده بودیم. به خاطر اینکه خیالمان راحت باشد باید 4 لاستیک را هم عوض میکردیم که در این زمینه یکی از دوستان ما (محمد جعفر زاده) بدون چشمداشت به ما کمک مالی کردند. ایشان از بچههای آفرود هستند، انسانی بلندنظر و خوبی است. وقتی شنیدند که ما میخواهیم این سفر را انجام دهیم، پشتیبانی خودشان را از ما اعلام و کمک 5 میلیون تومانی به ما اهدا کردند. بقیه هزینهها را هم خودمان دادیم. در کل یک سفر اینچنینی حدوداً 10 میلیون تومان هزینه دارد.
بازخوردهای دوستانتان و همکارانتان چه بود؟
بعضی از دوستان ما را مورد کملطفی قراردادند. البته صحبت بدی نبود ولی تشویقی هم در کار نبود. خیلی دوستان هم لطف داشتند و تبریک گفتند. البته ما این کار را برای تشویق کسی انجام نداده بودیم و انجام این سفر صرفاً علاقه خودمان بود. اما در کل بازخوردها خوب بود.