حداد عادل: رهبری هیچ وقت راه بازگشت را نبستهاند
دکتر غلامعلی حداد عادل به همان اندازه که چهره فرهنگی است، یک چهره سیاسی هم هست. با او در مورد اندیشه های فرهنگی رهبر معظم انقلاب گفتگو کرده ایم.
سالنامه مثلث - مصطفی صادقی: دکتر غلامعلی حداد عادل به همان اندازه که چهره فرهنگی است، یک چهره سیاسی هم هست. با او در مورد اندیشه های فرهنگی رهبر معظم انقلاب گفتگو کرده ایم. همچنین بخشی از این مصاحبه پیرامون مسائل سیاسی روز بوده است.
شما در حوزه فرهنگ صاحب نظر هستید و در واقع شاید بیشتر از خیلی های دیگر در این حوزه رهبری را می شناسید، چارچوب فکری رهبری در حوزه فرهنگ و هنر چیست و اصل برای شان در فرهنگ چیست؟
آن مقداری که من مقام معظم رهبری را شناختم و از دیدگاه های ایشان اطلاع دارم، باید عرض کنم که آقا تفکر و جهان بینی شان، جهان بینی الهی و معنوی و اسلامی و قرآنی است. در این جهان بینی توحید حاکم است و کرامات انسانی از شاخصه های این جهان بینی است. انسان نسبت به هم نوعان خودش، نسبت به جامعه خودش مسئول است، این رابطه طولی با خدا و رابطه افقی و عرضی با هم نوعان، مسیر زندگی انسان را در این جهان تنظیم و تعیین می کند. انسان، نتیجه عمل خودش در این جهان را، در جهان دیگر خواهد دید، آنچنان که همه انبیاء ما را به چنین زندگی دعوت کردند. ایشان همان طور که بارها خودشان گفته اند، اوج قله حرکت در انقلاب اسلامی را رسیدن به تمدن اسلامی می دانند.
تصور من این است که فرهنگ را نرم افزار رسیدن به تمدن اسلامی می دانند. ما بدون فرهنگ اسلامی نمی توانیم به تمدن اسلامی برسیم. تا وقتی که به تمدن اسلامی نرسیم، خواه ناخواه دنباله رو تمدن مسلط غربی هستیم. این تمدن غربی هم عدم صلاحیت خودش را در تامین سعادت بشر به اثبات رسانده است. دلیلش هم همین ظلمی است که امروز در جهان به انسان ها می شود و تناقض های آشکار و بی منطقی های آشکاری که در تمدن غربی دیده می شود. آیت الله خامنه ای بر استقلال مسلمان ها تاکید دارند و این که ما از خودباختگی دربیاییم و تسلیم این فشارهای دنیای غرب نشویم. در یک کلمه ما به عنوان یک کشور مسلمان و یک ملت مسلمان، خودمانت باشیم، هویت خودمان را بشناسیم و به آن هویت پایبند باشیم.
رهبری خیلی کتاب دوست دارند. شاید در رهبران دنیا این خیلی کم دیده می شود، خیلی اهل مطالعه هستند و مشخصا خیلی کتاب دوست دارند. شده است که تا حالا مثلا کتابی را به شما سفارش کنند و بگویند این کتاب خوب است، یا مثلا راجع به یک کتابی بنشینید و با هم بحث کنید؟
- بله! کمتر جلسه ای است که بنده خدمت ایشان برسم و درباره کتاب صحبت نکنیم. من کتاب هایی را می برم برای ایشان، راجع به هر کتابی توضیح می دهم. ایشان سر بعضی کتاب ها درنگ می کند، ورق می زند، اظهار منظر می کند. اصلا یکی از اوقات خوبی که ما در خدمت ایشان داریم، همین صحبت مشترک درباره کتاب است؛ حالا انواع تاب ها.
طبع ایشان راجع به کتاب ها بیشتر به سمت رمان است یا مثلا کتاب های خاطره نویسی و یا کتاب های سیاسی؟
- ایشان در طیف وسیع علوم انسانی خواننده کتاب هستند. یعنی در فلسفه و عرفان و شعر و ادبیات، تاریخ، علوم اجتماعی و بحث های سیاسی؛ در همه این زمینه ها علاقه دارند. رشته تخصصی خودشان هم که فقه و علوم دینی است که دیگر از حوزه تخصص بنده بیرون است. خب البته به ادبیات خیلی علاقه دارند، به زبان فارسی یک عشق خاصی دارند، خودشان هم شعر می گویند، هم نقد می کنند، شعر را خیلی مهم می دانند. به تاریخ ادبیات و تاریخ شعر تسلط بسیار خوبی دارند.
فیلم چطور؟
- فیلم که مرتب می بینند. فکر می کنم در سال در خیلی از هفته ها ایشان فیلم می بینند. نمی گویم در همه هفته های سال، ولی در تعدادی از هفته های سال ایشان فیلم می بینند و کارگردان ها و تهیه کننده و فیلمسازان و هنرمندان را می شناسند و درباره فیلم ها نظر می دهند. سبک و گرایش های فیلمسازان را می دانند. به سینما خیلی توجه دارند و تاثیر سینما را هیچ وقت دست کم نمی گیرند.
درباره فیلم هم شده با هم صحبت کنید؟
- بله، اما نه به فراوانی کتاب، چون من به اندازه ایشان فیلم نمی بینم و در مذاکره راجع به سینما کم می آورم. گاهی ایشان توصیه می کنند فلان فیلم را من دیدم، شما هم برو ببین.
شما هم فیلمی را همراه ایشان دیدید؟ آخرین فیلم چه بود؟
- یادم نیست، شاید چهار، پنج سال پیش بود که با هم فیلم دیدیم.
در موسیقی مشخصا نظر ایشان چیست؟
- ایشان موسیقی فاخر را که یک نوع والایی و تعالی به انسان می بخشد، تایید می کند. نگرانی ایشان این است که موسیقی مبتذل از آن نوعی که قبل از انقلاب ترویج می شد و موسیقیدان های اصیل ما هم آن را نمی پسندیدند، آن در جامعه دوباره رواج پیدا کند، وگرنه مسلما ایشان به نوعی از موسیقی که هم مجاز است، هم لازم است و هم مفید است و هم ضروری است، اعتقاد دارند. گاهی اوقات در موسیقی متن بعضی از فیلم ها ایشان اشاره می کنند و آهنگسازان را به فاخر بودن آن نوع موسیقی توجه می دهند و می گویند ما انتظار داریم شما در این سطح کار کنید.
کدام یک از وزیرانی که تا الان در وزارت ارشاد بودند به دیدگاه ایشان نزدیک تر بوده اند؟
- این سوال سختی است، چون من هر چه بگویم، ممکن است باعث سوءتفاهم شود. بهتر است من اسمی از کسی نبرم چون می خواهم راجع به نظر رهبری کشور صحبت کنم، ولی مردم خودشان می فهمند که کدام یک از وزرای ارشاد بیشتر از بقیه با فکر رهبری زاویه داشتند. یعنی از عملکرد وزرا می شود این را فهمید.
رهبری در واقع خیلی تلاش کردند که رهبر همه باشند و همیشه هم خودشان این را می گویند. فکر می کنم این حس حتما وجود دارد که همه طبقات اجتماعی گرایش ها تصور می کنند که آقای خامنه ای رهبر همه است. یعنی در شرایطی که شاید در ادوار مختلف تصور نمی شد که ایشان یک تصمیمی را بگیرند، به دلیل این که تصور می شده که ایشان نزدیک تر هستند به گرایش دیگری، ولی تصمیمی گرفتند که همه متعجب شدند، یعنی تصمیم درست را گرفتند، بدون توجه به گرایش سیاسی.
- ایشان اصولی را از سال ها پیش، از همان اوایل دوران رهبری شان مطرح کردند و به هر کسی که تابع آن اصول باشد، احترام می گذارند و سعی می کنند او را تقویت کنند. یعنی با نگاه مثبت تلقی می کنند به هر کسی که به آن اصول پایبند باشد. در سخنرانی های شان بارها هم اینها را گفته اند. داشتن اعتقاد و ایمان اسلامی و اعتقاد به قانون اساسی، اعتقاد به فکر امام و راه امام، اینها ملاک رهبری برای خودی و غیر خودی بوده است. ایشان به جد معتقد به تمایز بین خودی و غیر خودی هستند، اما خودی که ایشان تعریف می کند، فراتر از تقسیم بندی های جناحی و سیاسی است. ایشان یک انقلابی است که قبل از پیروزی انقلاب، انقلابی بوده، بعد از پیروزی انقلاب هم انقلابی مانده، برخلاف خیلی ها که قبل از انقلاب انقلابی بودند، بعد از انقلاب چشم شان به دنیا و عناوین دنیا که افتاد، انقلابی نماندند. آقای خامنه ای انقلابی بوده و انقلابی مانده است، ایشان برای خودش یک چارچوبی دارد، یک اصولی دارد، اصول شان هم اعتقاد اسلامی و انقلاب اسلام یاست و آن دیدگاه های امام است. ایشان اینها را مبنا قرار می دهد برای اداره کشور؛ البته کسی هم غیر از این باشد، ایشان با او دشمنی ندارد، ولی اشخاصی را برای اداره کشور دعوت می کند و انتظار دارد اشخاصی در کار اداره کشور فعال باشند که به این اصول ملتزم باشند.
بحثی بین اصلاح طلبان است و این چند ماه اخیر خیلی در موردش بحث شده، می گویند ما برویم با حاکمیت اعتمادسازی کنیم. حتی بحث می کنند که ما رابطی برای ارتباط با رهبری مشخص کنیم. شما فکر می کنید که واقعا اگر اصلاح طلبان بخواهند آن اعتماد سابق را به دست بیاورند و آن نسبت شان را با حاکمیت آنچنان که الان می گویند درست کنند، باید چه کار کنند؛ باید رابط تعیین کنند، چه حرف هایی بزنند و در واقع چه کار کنند؟
- بالاخره باید یک ارزیابی از گذشته خودشان بکنند و اگر قبول دارند که در بعضی از موارد اشتباه کرده اند، آن موارد را مشخص و اعلام کنند. نظر من این است، من از جانب رهبری صحبت نمی کنم. من نظر خودم را می گویم. اگر اصلاح طلبان نقدی دارند به گذشته خودشان، بهتر است اعلام کنند و بگویند مثلا در فتنه 88 بالاخره آیا در انتخابات، تقلب شده یا نشده است، آن روزی که می شد با شعار تقلب در انتخابات جمعیت را به خیابان ها آورد، آقایان چه مواضعی داشتند؟ بعدا چه مواضعی؟ خب بگویند به چه دلیل ما معتقد بودیم در انتخابات تقلب شده است؟ اگر واقعا در انتخابات تقلب نشده، بیایند همه اینها را صریح بگویند. این داستان خیلی روشن است. به نظر من رهبری هیچ وقت راه بازگشت را نبسته اند.
یکی از افرادی که در موردش بحث وجود دارد آقای خاتمی است. ما ابتدا دوران آقای خاتمی سخنرانی های آقا را که گوش می کنیم، مثل همه تعاریفی که ایشان از همه روسای جمهور هر دوره داشتند، حمایت هایی کردند، چه اتفاقی افتاد برای آقای خاتمی، کجا آقا از آقای خاتمی دلخور و دلگیر شدند؟ بالاخره شماها افرادی بودید که با هم بودید، دور یک میز می نشستید، با هم صحبت می کردید، حتی مباحثه می کردید، همدیگر را می دیدید؛ در دولت، در مجلس و آشنا هستید با امور. اکنون چطور باید اصلاح شود، می شود، نمی شود، شما می فرمایید در اصلا بسته نیست؛ چه کار باید کرد؟
- این قصه سر دراز دارد، ولی شما را ارجاع می دهم به یک بیانیه که مجمع روحانیون مبارز در بحبوحه آن تظاهرات هفته بعد از انتخابات 22 خرداد 88 منتشر کرد. شما متن آن بیانیه را بگذارید و ببینید این آقایان چه حرف هایی زدند؛ یا در آن تظاهرات روز قدس همان سال که یک عده آمدند و گفتند نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران، این آقایان که خودشان را پیرو راه امام می دانند، چه واکنشی نشان دادند؟ انتظار رهبری طبعا این است که آقایان تکلیف خودشان را با همین اظهارات خودشان روشن کنند. این که می گویم یک نقدی از گذشته خودشان بکنند، این است و امثال این طور چیزها که کم هم نیست.
شما در سال 92 که در انتخابات حضور داشتید و در مناظره ها بودید، این مناظره های 96 را که دیدید، شبیه آن مناظره سال 92 بود یا فضا تغییر کرده بود؟
- من به اصل مناظره معتقد بودم، اما به شیوه مناظره انتقاد داشتم.
92 یا 96؟
- 96، 92 که حالا بار اول بود چند نفر با هم نشستند. آن موقع هم یک اشکالاتی وجود داشت. آن موقع ما را مثل بچه های کنکوری فرض کرده بودند. یک عکسی بگذارند جلوی چشم ما و بگویند نظرتان نسبت به این عکس چیست که این روش، روش درستی نبود. در انتخابات 96 هم اشکالات ساختاری وجود داشت. از حیث طراحی مناظره هم اشکالاتی وجود داشت. به اعتقاد من مسائل کشور را در سه دقیقه و پنج دقیقه نمی شود مطرح کرد. سوال تستی و جواب تستی که نیست. وقتی راجع به اقتصاد شور سوال می کند یا راجع به مسائل خانواده سوال می کند، یا یک کسی بخواهد مبنای فکر خودش را توضیح دهد، علت پدید آمدن مشکلات را بیان کند، مشکل را توضیح دهد، راه حل را بگوید، چقدر طول می کشد؟ حالا ما بگوییم پنج دقیقه، سه دقیقه، دو دقیقه وقت بگیرید، مثلا 30 ثانیه از وقت شما باقی مانده؛ مسابقه فوتبال که نیست. اصلا این طراحی به نظر من باید عوض شود و با این شیوه نمی شود فهمید چه کسی موفق است، چه کسی می تواند واقعا کار کند و کشور را اداره کند. اما در مناظره های سال 96 بنده فکر می کنم اشکال کار در روش مناظره کنندگان یا لااقل بعضی از آنها این بود که به جای نقدهای اصولی و مبنایی، صحنه مناظره را تبدیل کردند به جنگ شخصی و در واقع مناظره به نوعی همان دنباله بگم بگم احمدی نژاد شد، یعنی روح حاکم بر مناظره های انتخاباتی 96، بگم بگم بود. یکی یک چیزی رو کند و فکر کند با این رو کردن یک سند پیروز می شود، طرف مقابل هم یک تهمتی بزند به آن طرفی که یک سندی را رو کرده یا یک سندی هم او رو کند. یعنی یک دعوایی شد شبیه دعواهای سر چهارراه بین بعضی از انواع جوان ها. به جای این که مثلا راجع به روش اقتصادی دولت، همین مسئله برجام یا چیزهای دیگر نقدهای اصولی صورت بگیرد، یک فضای هیجانی و احساساتی پدید آمد و انگار که یک مسابقه مشتزنی را ما داریم از تلویزیون تماشا می کنیم که چه کسی یک مشتی حواله کرد، چه کسی جاخالی داد، چه کسی عکس العمل به موقع نشان داد. ظاهرا ما تحت تاثیر همین دعواهای ترامپ و کلینتون یا داخلی های خودمان بودیم. من به این مناظره ها نقد دارم.
شما چه موقع متوجه شدید که آقای روحانی انتخابات را می برد؟ چون نظرسنجی ها اصلا عجیب و غریب بود و هر کسی حرفی می زد.
آقای روحانی از اول که ما نظرسنجی می کردیم، ایشان یک درصد کمی از بقیه نامزدها جلوتر بودند. طبیعی هم بود، بالاخره رئیس جمهوری که چهار سال شب و روز رسانه در اختیارش است، حضور بیشتری در اذهان مردم دارد تا کسی که می خواهد در دو ماه در تبلیغات با ایشان رقابت کند. این حالا یک دلیلش است، از خود دولت بپرسید، دلایل دیگری را می دانند، ولی آقای روحانی جلوتر بودند. تلاش رقبا این بود که در این مناظره ها و در تبلیغات رأی خودشان را بالا بیاورند، ولی من یادم هست همه نظرسنجی ها آقای روحانی را حدود 30 درصد، 31 درصد از همان اول نشان می داد. یعنی ما همیشه ایشان را با یک فاصله کمی جلوتر می دیدیم.
تصور شخصی تان هم این بود که ایشان می برند؟
- واکنش مردم قابل پیش بینی نیست، یعنی ممکن بود نظرسنجی ها در روزهای آخر تغییر کند و تمام تلاش ها هم با این نیت بود.
آقای دکتر! شما فکر می کنید اگر آقای قالیباف کناره گیری نمی کرد، انتخابات به دور دوم می رفت؟
- نمی دانیم، یعنی ما اگر می خواستیم به این نتیجه برسیم، داده های زیادی لازم داشتیم که آن موقع در اختیار نداشتیم. به هر حال ما در جمنا از اول هم از آقای رئیسی، هم از آقای قالیباف که شورای نگهبان آنها را تایید کرده بود، درخواست کردیم که در انتخابات شرکت کنند و سعی کردیم در هیات رئیسه جمنا هم نسبت به این دو نامزد بی طرف بمانیم.
نظر شما همین اتفاقی بود که افتاد؛ یعنی آقای دکتر قالیباف و آقای رئیسی بمانند؟
- بله، من با توجه به نتایجی که به خصوص بعد از مناظره سوم به دست آمد، نظرم این بود که اگر ما روی یک فرد متمرکز شویم، بهتر است.
روی یک فرد یا روی آقای رئیسی؟
- نه، آقای رئیسی جلوتر بود. ما اگر آن کسی را که جلوتر است کنار می گذاشتیم، خود شما و بقیه می گفتید شما چطور کسی را که در حال رشد بود، کنار گذاشتید؟ بنابراین دلیلی نداشتیم آقای رئیسی را حذف کنیم، دلیلی هم نداشتیم که هر دو را نگه داریم.
آقای دکتر قالیباف در برنامه تلویزیونی که تشریف آوردند، گفتند در نظرسنجی ها من جلوتر از آقای رئیسی بودم، ولی در جمنا همه من را نگاه می کردند که یعنی شما کنار برو.
- نه، ایشان بعد از مناظره سوم آرای شان تنزل پیدا کرد و جلوتر نبود.
یعنی شما اگر دوباره برگردید عقب، همین تصمیم را می گیرید؟
- بله. مگر این که اطلاعات تازه ای از یک جایی در اختیار ما قرار بگیرد. آن اطلاعاتی که ما داشتیم، این نتیجه را داد. البته این را بگویم آقای قالیباف از اول اصرار داشتند که نیایند و اصرار داشتند که شما با یک کاندیدا در انتخابات شرکت کنید.
یک نامه هم حتی آن موقع نوشتند که من نیایم.
- بله، ما اصرار کردیم که ایشان بیاید و ما گفتیم بهتر است که دو سلیقه به مردم عرضه شود که ببینیم نتیجه چه می شود. با یک چنین ارزیابی ما از هر دو خواهش کردیم آمدند و صداقت هم داشتیم در این که بی طرف باشیم. ما دعوت مان از آقای قالیباف مصنوعی و مصلحتی نبود. واقعا اگر آقای قالیباف آرایش بیشتر بود، این اتفاقی که برای آقای رئیسی افتاده بود، برای آقای قالیباف می افتاد.
این اعتقاد وجود دارد که هر کس می بازد، بار دوم بردنش دیگر خیلی بعید است، از این جهت بعضی از اصولگراها مثلا در مصاحبه هایی که در روزهای اخیر داشته اند، می گویند آقای رئیسی چون یک بار این اتفاق برایش افتاده، نباید بازگردد؛ کما این که بعضی از اصولگرایان دیگر می گویند نه، اتفاقا رأیی که ایشان دارند، پشتوانه خوبی است برای این که دوباره این کار را بکنند، شما چه ایده ای دارید؟
- والا اصلا در این مسائل سیاسی و اجتماعی با مشاهده یک تجربه نمی شود قانون ابدی و دائمی وضع کرد. مردم خیلی وقت ها به یکی در این انتخابات چند میلیون رأی می دهند، به همان آدم در انتخابات بعدی یک دهم آن تعداد رأی می دهند. ما همه اینها را داشته ایم، مگر در کشور خودمان نداشتیم؟ یعنی نمی شود خیلی با یک بار آزمایش، قانون وضع کرد. خیلی شرایط دست به دست هم می دهد تا یک کسی پیش می افتد در انتخابات.
آقای دکتر! با همه این اتفاقاتی که در این چند وقت اخیر افتاده، از زمان آغاز به کار مجلس جدید و آمدن شهردار جدید و عملکردی که داشته اند شما تصور می کنید اگر همین امروز انتخابات برگزار شود و همان دو لیست شرکت کنند، باز هم 30 نماینده اصلاح طلب می توانند در تهران وارد شوند؟
- من فکر می کنم در این انتخابات که چه در شهرداری، شورای شهر و چه در مجلس، اصلا توانایی و عملکرد ملاک نبود. یک فضاسازی دیگری بود. بله، شما این را از داخل شعارهای انتخاباتی می توانید دربیاورید. یعنی اصلا 90 درصد اینهایی که رأی دادند، شناختی از نامزدها نداشتند که توانایی دارند یا ندارند.
الان همان فضا همچنان برقرار است؟
- بله.
یعنی اگر دوباره انتخابات شود، ممکن است همان نتیجه حاصل شود؟
- حالا من نمی توانم پیامبرانه پیش بینی کنم.
اصلاح طلبان از چند وقت پیش، به شکل عجیب و غریبی از آقای لاریجانی حمایت می کنند. با توجه به شناختی که شما از فضای سیاسی دارید، فکر می کنید آقای لاریجانی ممکن است در سال 1400 برای اصلاح طلبان تبدیل به فردی با کاراکتر آقای روحانی شود؟
- به هیچ کدام از این حمایت ها یا عدم حمایت ها در این مواقع نمی شود مطمئن بود. بعضی وقت ها موضع گیری ها می تواند یک نوع آدرس غلط دادن باشد. یعنی ممکن است برنامه این باشد که امسال این طور وانمود کنیم ولی در نهایت برویم سراغ فلانی. یعنی بنده می خواهم بگویم در این عالم سیاست به این نوع لبخندها و حمایت ها و این طور چیزها اصلا نمی شود اعتماد کرد.
طبع سیاسی آقای لاریجانی با آقای روحانی در این زمینه فرق دارد؟ چون آقای روحانی یک جاهایی با اصلاح طلبان کنار می آید. با توجه به شناختی که شما دارید، آقای لاریجانی هم این طور هستند؟
- بهتر است من حرف نزنم. آقای لاریجانی آقای لاریجانی است، آقای روحانی هم آقای روحانی است.
یک بار هم پارسال این سوال را از شما پرسیدیم که جواب مثبت دادید. الان فکر می کنید این ائتلاف بین اعتدالیون و اصلاح طلبان همچنان برقرار می ماند؟ تاریخ انقضای آن تا چه مدت است؟
- بالاخره اصلاح طلبان از پیروزی اعتدالیون یا اعتدال گراها ضرر نکردند. یعنی عموما سر کار آمده اند، دیگر بیشتر از این چه می خواهند؟ چه دلیلی دارد ناراضی باشند؟ چه طلبی دارند که وصول نشده باشد؟
زمان این که خودشان به صورت مستقل باشند، هنوز فرا نرسیده است؟
- الان سر کارها هستند.
یا مثلا در 1400 بخواهند نامزد خودشان را بیاورند؟
- اگر بدانند پیروز می شوند، حتما این کار را می کنند، ولی الان هم خودشان را پیروز می دانند، با این فرق که تصور می کنند در نفع این معامله شریک هستند، ولی در ضررش نه.
تصور شما از انتخابات مجلس چیست؟ ائتلاف شان برقرار می ماند؟
- بله، یعنی من تصور می کنم آنها دلیلی ندارد که روشی را که در انتخاب های گذشته داشتند که رسیدن به فهرست واحد باشد، نار بگذارند. ما باید قدری برگردیم به وحدت سابق خودمان و از تفرقه در اردوگاه اصولگرایی پرهیز کنیم. یعنی الان وضعی که آنها در سال 84 داشتند، ما داریم و وضعی که ما در سال 82 داشتیم که وحدت داشتیم، آنها دارند، یعنی جای ما عوض شده است.
چند مدل اتفاق افتاد؛ 5+6، 7+8 جبهه متحد و جمنا. مدل شما برای انتخابات مجلس چیست؟ دام یک از این راه هایی که رفتید، موفقیت آمیزتر بوده؟ از آن شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بگیرید و بیایید تا جمنایی که الان هستند.
- بنده فکر می کنم دیگر آن شوراهای ائتلاف موسمی دو، سه ماهه قبل از انتخابات جواب نمی دهد. یعنی یک کار وسیع تر، عمیق تر و تشکیلاتی تر با یک گفتمان نو در اردوگاه اصولگرایی باید ایجاد شود وگرنه دیگر 5+6، 7+8 و شورای ائتلاف و اینها راه حل نیست.
حتی جمنا هم راه حل نیست؟
جمنا به عنوان یک شورای ائتلاف نبود، الان هم نیست، امید ما این است که جمنا بتواند یک تشکیلات نیرومند با یک گفتمان جذاب و یک چهره موجه از خودش عرضه بکند و بتواند از همه جریانات و احزاب و جمعیت های اصولگرا دعوت کند که بیایند و به تصمیم واحد برسند؛ چه در انتخابات مجلس و چه در انتخابات ریاست جمهوری آینده.
این جمنا قرار است صرفا دعوت کننده باشد یا قرار است این اتفاق حول محور جمنا بیفتد؟
- جمنا هم باید دعوت کننده باشد، هم یک چهره تازه ای از فعالیت سیاسی در اردوگاه نیروهای انقلابی نشان دهد. صرفا یک دعوت به ائتلاف نیست، آن کارساز نمی تواند باشد.
شما می گویید یک سازوکار گسترده تری را درست کنند؟
- ما این روزها بررسی می کنیم که چگونه یک تشکیلات سیاسی نیرومندتر و جذاب تر و موفق تری در مقایسه با گذشته ایجاد کنیم تا بتوانیم در انتخابات موفق شویم. تلاش می کنیم با بازتعریف و بازسازی جمنا به یک چنین نتیجه ای برسیم.
تصورتان این است که گروه های مختلف حتی مثلا موتلفه که علیه جمنا حرف زده بودند، بالاخره به این مسیر می آیند؟
- حالا ما این حرف هایی که دوستان خودمان درباره جمنا می زنند که انتقاد می کنند و نقد می کنند را خیلی جدی نمی گیریم.
یعنی وقتش که برسد، جمع می شوند؟
- بله، یعنی اگر که جمنا آن توانایی خودش را نشان دهد و منطقی عمل کند و نشان دهد که قصد قدرت طلبی و حذف دیگران را ندارد، کاملا می تواند با تشکل ها و احزاب به صورت یکپارچه وارد صحنه سیاسی شود.
شما فارغ از نتیجه انتخابات، از عملکرد جمنا در انتخابات دفاع می کنید؟
- من با توجه به فرصت کم و مشکلاتی که بود، در مجموع تجربه جمنا را مثبت ارزیابی می کنم.