کرونا و حقالناس
دبیر قرارگاه فرهنگی جهادکبیر اصفهان گفت: فردی که میداند حضور در تجمعات و مکانهای شلوغ احتمال خطر جانی دارد، باید از رفتن اجتناب کند وگرنه به لحاظ شرعی مدیون است.
حضور در حرم و اجتماعات، رفتن به آرامستان برای فاتحه خوانی، برپاداشتن رسوم دیدوبازدید بهقصد صلۀ رحم، شرکت در مراسم جشن یا سوگواری اقوام و... ، مسائلی است که در حالت عادی نهتنها ایرادی ندارد، بلکه در برخی موارد مستحب و پسندیده هم هست، اما اکنون و با شرایط خاص پیش آمده، برخی افراد سهواً یا عمداً رعایت بهداشت و انجام وظایف دینی را در مقابل هم قرار داده و التزام به یکی را مستلزم نفی دیگری میدانند، درحالی که چنین نیست.
این روزها با شیوع ویروس کرونا شاهد بیتوجهی برخی افراد به رعایت دستورات پزشکی و نکات بهداشتی هستیم، حال آن که سهلانگاری تعمدی این افراد در رعایت نکات بهداشتی، علاوه بر آسیبپذیری شخصی، جامعه را نیز به مخاطره میاندازد و از این بابت نوعی حقالناس است.
حجتالاسلام حسن بابایی ، دبیر قرارگاه فرهنگی جهاد کبیر و مسئول کمیته محتوایی ستاد همیاران سلامت اداره کل تبلیغات اسلامی استان اصفهان، در گفتوگویی با ایسنا به بررسی دینی این مسئله پرداخته که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
برای فردی که مبتلا به کروناست و در رعایت بهداشت سهلانگاری کند و موجب ابتلای دیگران میشود حکمی وجود دارد؟
آیتالله مکارم شیرازی، یکی از مراجع عظام تقلید، به سؤالی مبنی بر اینکه «باوجود سهلانگاری افراد مبتلا به بیماریهای واگیردار و بیتوجهی به رعایت بهداشت، ممکن است این بیماری به دیگران سرایت کند و سبب خسارت شود. آیا این امر موجب ضامن است؟» پاسخ دادند: درصورتیکه این کار سبب ابتلا به بیماریِ خطرناک منتهی به مرگ شود، دیه تعلق میگیرد و آنکس که باعث شده باید دیه پرداخت کند و اگر فقط هزینه درمانی سنگینی دارد آن را باید بپردازد. به همین دلیل و باوجوداین استفتائات، برخی بین رعایت بهداشت با قداست حرم حضرت معصومه، یا تعطیلی حرم اهلبیت(ع)، مستحبات دینی و ... تعارضی نمیبینند و سهلانگاری در پیشگیری را جایز نمیشمارند.
فردی که میداند حضور در تجمعات و مکانهای شلوغ احتمال خطر جانی دارد باید از رفتن اجتناب کند وگرنه به لحاظ شرعی مدیون است. در احکام هم داریم اگر وضو برای ما خطر داشته باشد و این خطر یقینی هم نباشد، بلکه احتمال دهیم ضرر دارد یا غسل کردن احتمال خطر داشته باشد گرفتن وضو و غسل کردن نهتنها واجب نیست، بلکه حرام میشود.
ممکن است فردی بگوید احتمال نمیدادم مبتلا شوم یا دیگری را مبتلا کنم، دراینباره چطور؟
گاهی موضوعی برای ما خطر یقینی دارد که پرهیز از آن یقیناً واجب است، مگر استثنائاتی مانند دفاع از دین، میهن، ناموس و ...؛ گاهی هم بحث بر سر احتمال است ولی ازآنجاکه جان، ناموس و مال مسلمان محترم است و باید حفظ شود، اگر احتمالی عقلایی برای خطر ولو در حد ۴۰ تا ۵۰ درصد هم وجود داشته باشد، باید از آن اجتناب شود.
باز گاهی ممکن است که احتمال قوی نباشد، ولی محتمل، قوی و یا خیلی قوی باشد؛ یعنی احتمال ۳۰ درصد باشد، ولی محتمل و قوی باشد و بر اثر بیاحتیاطی احتمال از دست رفتن جان فرد برود که در این صورت هم میتوان واجبات را نادیده گرفت.
همچنین گاهی محتمل، ممکن است سرماخوردگی و بیماری ساده و یا از دست دادن مقدار اندکی مال باشد ولی بحث بر سر خطر برای اصل جان و وقوع مرگ است که به لحاظ قانونی، شرعی و عقلی، دفع خطر احتمالی آن واجب است.
بنابراین با احتمال خطر جانی میتوان واجبات را هم تعطیل کرد؟
اگر پزشکان و متخصصان خطر جانی را احتمال دهند، واجبات هم تحتالشعاع خواهد بود، چه رسد به اینکه ما به امر مستحبی همت بگماریم؛ زیارت عتبات مقدس و حرم مطهر کریمه اهلبیت(س) از بهترین کارها و با ثوابترین آنها و درعینحال مستحب است؛ بنابراین اگر به خاطر دفع یک خطر که احتمال آن بنا بر گفته پزشکان زیاد است، زیارت را محدود و حتی ممنوع کنیم، به معنای قداستزدایی از دین و زیارت نیست.
اگر روزه گرفتن موجب افزایش بیماری فرد شود، حرام است، همه واجبات مشمول این حکم هستند؛ در حج هم اگر استطاعت لازم نباشد از گردن فرد ساقط میشود. اگر کسی اجتناب نکرده و دیگران را به کسالتی مبتلا کند و این کار با عمد و قصد باشد قطعاً دیه بر گردن فرد واجب است.
آیا توسل جستن به ائمه منافاتی با محدود کردن زیارت حرم دارد؟
برخی شبکههای وهابی در این روزها مسئله تعطیلی حرمهای مطهر را دستاویزی برای تاختن به اعتقادات شیعه قرار داده و میگویند که شیعیان این اماکن را مقدس و مایه شفا میخوانند تا در گرفتاریها به آن پناه ببرند ولی الآن که به آن نیاز دارند آنها را تعطیل کردهاند! باید بگوییم توسل و پناه بردن به ائمه(ع) و دعاکردن وظیفه همگانی است ولی نباید به خاطر توسل و زیارت از واجبات عقلی و شرعی دست کشید. از خطر دوری کردن، شرعاً و عقلاً جایز است؛ وقتی حیوان خطرناک یا دشمن و یا در مورد اخیر بیماری خطرناک مسری به ما حمله میکند، شرع و عقل میگوید که باید از آن دوری و فرار کنیم؛ توسل و دعا و از خدا خواستن نافی فرار از خطر و دفع ضرر احتمالی نیست. توسل هم مانع از عمل به واجب نیست؛ ائمه(ع) شفا میدهند، در دوره حضور و غیبت، هدایتکننده و ولیّ ما هستند ولی این مسئله ربطی به تعطیلی اختیار و اراده انسان ندارد؛ دفع خطر واجب و توسل هم مستحب و عالی است ولی نمیتواند جلوی واجبی را بگیرد.
خداوند شفا میدهد و ما از خدا بالاتر نداریم ولی این شفادهندگی نافی ضرورت عقلایی مراجعه به دکتر نیست؛ پیامبر(ص) که شخصیت اول عالم وجود هستند و امام علی(ع) و سایر ائمه هم در بیماریهایی که بر وجود مقدس شان عارض میشد به طبیب مراجعه میکردند و البته از خداوند هم طلب شفاعت داشتند.
نظر شما دربارۀ دیدوبازدید عید نوروز باوجود خطر شیوع بیشتر ویروس کرونا چیست؟
باید دید از نگاه اسلام آیا میتوانیم با افراد دچار بیماریهای مسری، مانند جذام رفتوآمد داشته باشیم و یا باید از آنان دور شویم؟ انواع مختلفی از بیماریهای مسری وجود دارد که در زمانهای گذشته، مواردی مانند «جذام» و «وبا» شیوع بیشتری داشتند.
بیماری «جذام» یا خوره، ناشی از یک عامل باکتریایی بوده و گذشتگان معتقد بودند که بر اثر «سوداء» به وجود میآید و در سراسر بدن پخش میشود، و فرم اعضاء و شکل آنها را تغییر میدهد و گاهی برخی اعضای بدن بر اثر همین بیماری کلّاً نابود میشوند.
در مورد چگونگی ارتباط با افرادی که مبتلا به بیماری مسری است، روایات به ظاهر ناهمخوانی وجود دارد که در برخی از آنها با تأکید اعلامشده که از آنان دوریکنیم؛ مانند:
۱-پیامبر(ص) : «از افراد مجذوم فرار کنید، همانگونه که از شیر فرار میکنید.» (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ۳، ص ۵۵۷، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.)
۲-پیامبر(ص) : «به افراد مبتلا به خوره زیاد نگاه نکنید و وقتی با آنان گفتوگو میکنید، بهاندازه یک نیزه از آنان دور باشید.» (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۸۳، بیروت، مؤسسه الطبع و النشر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.)
۳- «شخصی که مبتلا به جذام بود برای بیعت نزد پیامبر(ص) آمد، اما حضرتشان به او دست نداده و فرمودند: بدون آنکه با من دست بدهی، بیعتت را پذیرفتم.»(بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۸۲.)
اما در برخی از گزارشها هم آمده است که پیامبر(ص) و ائمه(ع) با آنان همنشین و همغذا میشدند، برای مثال:
۱- «پیامبر اسلام(ص) دست فردی که مبتلا به جذام بود را گرفته و با نام خدا و اعتماد و توکل بر پروردگار با او در یک کاسه همغذا شد.»(بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۸۲.)
۲-امام صادق(ع) فرمود: «امام سجاد(ع) از کنار چند نفر جذامی که مشغول غذا خوردن بودند، عبور میکرد. آنها امام را به خوردن غذا دعوت کردند. امام پاسخ داد: اگر روزه نداشتم، میخوردم! سپس وقتی به منزل رسید دستور داد تا غذایی تهیه کنند و در تهیه غذا هر چه میتوانند از خرج مضایقه نکنند و آن مبتلایان به جذام را به منزل خود دعوت نموده و به همراه آنان غذا خورد.»(کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۲، ص ۱۲۳، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق)
اما وجه جمع بین روایات بر اساس کتاب «مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول» (مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج ۸، ص ۲۵۱، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق) این میشود که:
۱-روایات مربوط به فاصله گرفتن از جذامی، دلالت بر وجوب ندارد، بلکه دلیل بر جواز این کار و یا استحباب دوری از آنها؛ به دلیل احتیاط و پرهیز از سرایت بیماری است.
۲-روایاتی که ارتباط با افراد جذامی را مجاز میدانند، ناسخ روایاتی هستند که به دور شدن و فاصلهگرفتن از آنها توصیه میکنند.
۳-شاید همنشین شدن با آنها برای معصومان(ع) ایرادی نداشته، اما به دیگران توصیهشده تا احتیاط کنند.
از این روایات چه نتیجهای میتوان گرفت؟
بههرحال، اصل بر رعایت بهداشت و دوری از افراد مبتلا به بیماریهای مسری است اما اگر به مرحلهای برسد که به دلشکستگی آنان منجر شود، افرادی که از توکل بالاتری برخوردار هستند، ایثار کرده و آسیب دیدن احتمالی خود را فدای به دست آوردن دل آن بیماران میکنند؛ زیرا همانگونه که در آیه ۲۴۳ سوره بقره میخوانیم، حتی در چنین شرایطی نیز مرگ و زندگی به دست خدا است.
بااینوجود، ترجیح با راههایی است که با تلاش در جهت رعایت حداقل اصول بهداشتی، دل بیماران نیز به دست آید. در همین راستا در داستان امام سجاد(ع) نیز ایشان عذری موجه آورده و - شاید به دلیل رعایت بهداشت - غذای ایشان را نخورد، اما برای آنکه دلشان را نشکند، غذایی را در منزل خود و توسط افراد سالم تهیه نموده و جذامیان را دعوت کرده و با آنان همنشین شد و به صرف غذا پرداخت.
چرا در این مورد گاهی گزارشهای به ظاهر متضاد دیده میشود؟
توجه داشته باشید که پیامبران و امامان تعدیلکننده رفتارها در جامعه هستند. گاه مردم جامعه آنقدر به بیماریهای مسری بیتوجهاند که پیشوایان دینی با توصیههایی آنان را به رعایت بهداشت دعوت میکنند و در طرف مقابل، گاه جامعه نسبت به افراد بیمار، حساسیتی شدید و بیش از اندازه نشان میدهد تا جایی که آنان را از محیط طرد کرده و به انزوای مطلق میکشاند که در این زمان، رهبران دینی وظیفه خود میدانند تا با سفارشات زبانی و رفتارهای عملی، این حساسیت را تعدیل نمایند؛ از اینرو ممکن است گزارشهای به ظاهر متضاد در شرایط متفاوت رخداده باشد.
بهعنوان نمونه در گزارشی از علی بن مغیره میخوانیم: «از امام صادق(ع) پرسیدم که افرادی در شهری گرفتار آمدهاند که (بر اثر بیماریهای مسری) مرگومیر در آن فراوان شده است. آیا آنان میتوانند از آنجا کوچ کرده و به شهر دیگری بروند!؟ امام پاسخ مثبت فرمودند. راوی پرسید: اما شنیدهایم که پیامبر اسلام(ص) افرادی را به دلیل همین کوچکردن سرزنش فرموده است! امام پاسخ داد: آنان افرادی بودند که پیامبر(ص) ایشان را در مرزی در برابر دشمن قرار داد و به آنان توصیه فرمود که از جای خود تکان نخورده و عقبنشینی نکنند، اما هنگامیکه مرگومیر (بر اثر بیماری مسری) در آن منطقه گسترش یافت، آنان بهجای دیگری رفته و این جابجایی آنان مانند فرار از برابر دشمن ارزیابی شد(و از همین رو مورد سرزنش قرار گرفتند).» (شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۲۲-۵۲۱، قم، کتابفروشی داوری، ۱۳۸۵ ق.)