عکاسی زنانه با عنوان استیج فتوگرافی

شادی قدیریان عکاسی است که حدود بیست سال پیش با گرفتن عکس‌های صحنه‌سازی شده، برای نخستین بار پس از انقلاب، استیج فتوگرافی را البته در قالبی زنانه به ایران معرفی کرد. او هفته پیش در جلسه‌ای که کانون عکس اصفهان برای بررسی کارنامه‌اش برگزار کرد، از عکس‌ها و مشکلات و زندگی و البته جهانی‌شدنش گفت.

همیشه پیشگام شدن سخت بوده و این اصل تا آخر دنیا هم ادامه دارد. به‌ویژه اگر این شخص پیشگام در جایی باشد که هنوز در گذار از سنت به مدرنیته درجا می‌زند و برای همین در برهه‌هایی از زندگی‌شان از اینکه پیشگام شده‌اند حتی پشیمان هم می‌شوند. شادی قدیریان هم یکی از همین آوانگاردهاست که در دهه هفتاد شمسی سبکی از عکاسی را برگزید که در سال‌های پس از انقلاب نه‌تنها برای مردم که برای دانشگاهیان هم آشنا نبود. اگرچه امروز عکاسیِ صحنه‌سازی شده یا همان استیج فتوگرافی در آتلیه‌های همه شهرهای ایران دیده می‌شود، اما در آن سال‌ها به دید مردم و حتی عکاسان یک نوع بازی بوده که پیامی هم ندارد.
البته اگر با نگاهی به عکس‌های دوره قاجار و گرفته‌شده توسط نخستین عکاس ایرانی یعنی ناصرالدین‌شاه می‌توان به‌سادگی فهمید که آن عکس‌ها هم صحنه‌سازی شده بوده و حتی زنان شاه صاحب قران، به شکلی مردانه، آرایش‌شده بودند. ازاین‌رو باید گفت که استیج فتوگرافی نخستین سبک عکاسی ایرانی بوده که شادی قدیریان آن را حدود 110 سال بعد احیا و معرفی می‌کند. او این کار را حتی به‌طور ناخواسته دوباره با همان زنان قاجاری شروع می‌کند و در نخستین و به گفته برخی منتقدین بهترین مجموعه عکسش این زنان را به تصویر می‌کشد. قدیریان در جلسه کانون عکس اصفهان که برای معرفی و انتقال تجارب او برگزار شد، درباره ورود به این سبک از عکاسی می‌گوید: «من همان روزهایی که دانشجو بودم، بیشتر عکاس‌ها و دانشجوهای دور و برم عکاسی مستند می‌کردند و البته من هم علاقه داشتم. منتها من متوجه شدم که ازنظر شخصیتی عکاس مستند خوبی نخواهم شد. به خاطر اینکه عکاسی در خیابان و مواجه‌شدن با آدم‌ها برایم خیلی سخت بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم به این نوع عکاسی صحنه‌سازی شده روی‌آورم.»
به گفته او مجموعه عکس زنان قاجار برای کار عملی پایان‌نامه دانشگاهش در میانه دهه هفتاد شمسی گرفته‌شده و در این راه البته سخت، استاد بهمن جلالی هم کمک‌های بزرگی کرده است: «من از سال دوم دانشگاه کنار آقای بهمن جلالی در موزه عکس‌خانه کار می‌کردم و در این مکان عکس‌های آرشیو قدیمی را زیاد می‌دیدم و این عکس‌ها بسیار در نگاه من تأثیرگذار بود. همچنین رساله نوشتاری دانشگاهم را نیز روی تاریخچه عکاسی ایران متمرکز کردم و کار عملی آن‌هم همین مجموعه عکاس قاجار است.» او ادامه می‌دهد: «من به خاطر اینکه در آغاز راه بودم طبیعتاً هنوز وسایلی نداشتم و برای همین از ابزار و نورهای آقای جلالی استفاده می‌کردم.»
اما مجموعه عکس زنان قاجار یک ویژگی مشخص دارد که به‌نوعی هویت آن را می‌سازد. در این عکس‌ها علاوه بر لباس‌های قاجاری و نمادهای سنتی آن زمان، از وسایل مدرن مثل دوچرخه، کلاه کاسکت، نوشابه پپسی و ... استفاده‌شده که این بازی با نشانه‌ها و نمادها به خوانش عکس جهت خاصی می‌دهد.
قدیریان درباره این ایده می‌گوید: «نمی‌خواستم صرفاً یک عکس قاجاری بگیرم و برای همین در آنها از المان‌های امروزی استفاده کردم. خب دورانی که دوربین وارد ایران شد، همزمان با آن تمام نمادهای مدرنیسم به‌تدریج داشت وارد می‌شد و می‌خواستم به‌نوعی این پیام ورود مدرنیسم با قاجار را نیز برسانم.» او همچنین درباره مدل‌های انسانی عکس‌ها می‌گوید: «مدل‌های عکس هیچ‌کدام حرفه‌ای نیستند و از فامیل و آشناها درخواست کردم تا مدل شوند. لباس‌ها هم از آرشیو صداوسیما هستند و حتی چندتا از لباس‌ها هم اصل دوران قاجار هستند.»
قدیریان انگار که از آن سال‌های دانشجویی و ارائه پایان‌نامه به‌واسطه سختی‌هایی که کشیده، دل پری داشته باشد، چندین بار داستان مانع‏گذاری‌های دانشگاه بر سر راهش را بازگو می‌کند: «پایان‌نامه من خیلی با مشکل برگزار شد جلسه دفاعم حدود شش ساعت طول کشید و جلسه عجیبی هم بود. به نظر من ریشه مخالفت آنها این بود که بعد از انقلاب و جنگ، بیشتر گرایش عکاسی به سمت عکاسی خبری و جنگ بود و این نوع عکاسی هنری که من کار کردم، طرفداری نداشت و کسی آشنا نبود. مسئولین دانشگاه ما می‌گفتند این کارها بازی است و برو در روستایی عکاسی کن به‌جای این کارها.»
او مانند هر دانشجوی دیگری پس از تائید پایان‌نامه می‌خواهد نمایشگاه برگزار کند؛ اما کارش مانند همان دانشجویان، ساده نیست و برای به انجام رساندن این کار هم با مشکلاتی مواجه می‌شود. این مشکلات ادامه دارد تا اینکه آقای کاوه گلستان، میانجی می‌شود: «بعد از پایان‌نامه تصمیم گرفتم نمایشگاه بگذارم؛ اما جایی را به من نمی‌دادند و وقتی می‌دیدند سوژه‌ها زن هستند، کار سخت‌تر می‌شد؛ اما در همان سال‌ها آقای کاوه گلستان من را به خواهرشان خانم لیلی گلستان، مالک و مدیر گالری گلستان معرفی کردند و ایشان برای من نمایشگاه گذاشتند.»
این عکاس جوان، پس از اتمام نمایشگاهش تقریباً از کار در این سبک ناامید شده و در این فکر بوده که عکس‌هایش را از این به بعد باید در کمد خانه آرشیو کند. ولی یک سال بعد اتفاقی رخ می‌دهد که او را شادی قدیریان می‌کند و عکس‌هایش را جهانی: «در همان نمایشگاه اول، یک خانم انگلیسی که معلم عکاسی هم بود، یکی از عکس‌های من را خرید و بعد از حدودی یک‏سالی، فکسی به آقای گلستان فرستاد که ما می‌خواهیم یک نمایشگاه عکس برای این خانم ایرانی در دانشگاهی در لندن بگذاریم. این نمایشگاه برگزار شد و از آن به بعد زندگی من عوض شد. دیگر این عکس‌ها بودند که مرا دنبال خودشان می‌کشاندند و به این کشور و آن کشور می‌بردند.»
قدیریان همچنین درباره نوع نگاه غربی‌ها به شخصیت او و عکس‌هایش می‌گوید: «در نمایشگاه‌های عکسی که در خارج کشور از من برگزار شد، بیشتر به شخصیت و تیپ من توجه می‌کردند تا عکس‌ها. چون‌که می‌دیدند یک دختر از ایران، عکاسی خوانده و الان نمایشگاه گذاشته و تیپش هم مثل بقیه مردم دنیاست. برای همین تعجب می‌کردند. چراکه رسانه‌های غرب همیشه تصویری که از ایران نشان می‌دادند تصویری انتخاب‌شده بود و با واقعیت همخوانی نداشت.»
در این 20 ساله اخیر که پدیده جهانی‌شدن در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی است، «امبرتو اکو» نشانه شناس مشهور ایتالیایی مجموعه عکس زنان قاجار او را دید و لب به تحسین گشود و ازجمله گفت که این عکس‌ها در زمینه نشانه‌شناسی و نماد حرفی‌هایی برای گفتن دارد.
اما عکس‌های قدیریان یک ویژگی دیگر هم دارند که در تمامی آثار این عکاس دیده می‌شود و آن محوری بودن نقش زن در عکس‌هاست. وی می‏گوید: «من به خاطر اینکه کار با زن‌ها راحت‌تر بود، سوژه اصلی را زنان انتخاب کردم و خیلی اتفاقی این سوژه پیش آمد؛ اما از مجموعه دوم به بعد به‌طور عامدانه گرایش‌های زنانه و حقوق زنان را دخیل کردم.» او در بین توضیحاتش به عکسی اشاره می‌کند که دو زن قاجاری کنار یک دوچرخه ایستاده‌اند و زن جلویی روبنده خود را بالا زده است: «برای من سؤال بود که چرا روبند زنان در دوره قاجار متحرک بود. چون در دیگر کشورها مثل عراق روبندها ثابت بود. بعد فهمیدم که زنان ایرانی در آن دوره برای نشان دادن اعتراض روبندها را بالا می‌زنند. برای همین در این عکس زنِ کنارِ دوچرخه روبنده را بالا زده است.» در ادامه این جلسه چند مجموعه عکس دیگر از قدیریان به نمایش درمی‌آید. یکی از این مجموعه‌ها «مثل هر روز» نام دارد که در تمام آن‌ها زنی با چادر در مرکز تصویر ایستاده و روبروی صورت خود، انواع وسایل خانه مثل قوری، اتو، قابلمه و کفگیر را گرفته است. او در مورد این مجموعه می‌گوید: «تقریباً همه افراد وقتی برای اولین بار این عکس‌ها را می‌بینند، فکر می‌کنند که من می‌خواهم با این عکس‌ها اعتراضی بکنم. به‌خصوص که برای من جالب است مردها در مواجه با این مجموعه اعتراض می‌کنند که به شأن و منزلت زن توهین شده است؛ اما باید بگویم که من نمی‌خواستم هیچ اعتراضی را با گرفتن این عکس‌ها ابراز کنم. اتفاقاً خودم کارهای خانه را دوست دارم و آن را جزو نقش‌های زن می‌دانم اما به نظرم در این نقش‌ها زن دچار روزمرگی می‌شود که این روزمرگی را می‌خواستم نشان دهم.»
شادی قدیریان می‌گوید که ما نخست باید نگاهمان را انسانی کنیم. «من اعتقاد دارم که هنوز نگاهمان به همدیگر انسانی نیست. ما اول باید نگاهمان را با فضا، معماری، دوست، انسان‌ها و همه درست و انسانی کنیم. و این همان دیدی است که هم اکنون درگیر آن هستم و دوربینم را در این زاویه به کار گرفته‏ام.»

ارسال نظر