سیروس شفقی،در جستجوی شهر اسلامی
دکتر سیروس شفقی، پایه گذار گروه جغرافیای دانشگاه اصفهان در دهه 1340، همچنان از اساتید پرکار و صاحبنام دانشگاه اصفهان است. بااینهمه، بخشی از تلاشهای او در این سه دهه اخیر متمرکز بر تعریفی از شهر اسلامی شد، آنچه خود پیشنهادش را برای ایجاد یک ردیف درسی دانشگاهی به شورای انقلاب داده بود. او که میگوید شهر اسلامی از صد سال پیش دیگر ادامه نیافت و بازتولید نشد، همچنان چون رهرویی است در جستجوی شهر گمشده اسلامی.
سعید آقایی-اصفهان امروز: در دفتر روزنامه اصفهان امروز حاضر شد و با کلامی همراه با شوخطبعی درباره کتابش «درآمدی بر شناخت شهر اسلامی ـ ایرانی» و برخی از موضوعات درباره آن سخن گفت. میگفت نام اصفهان در عنوان روزنامه، آنقدر برایم اهمیت داشته که من آمدم، عجب نیست هر وقت از اصفهان دور میشوم دلتنگ این شهر میشوم.
سیروس شفقی، متولد ارومیه، 51 سال است در اصفهان ساکن است. وی پس از دوره ابتدایی، دوران دبیرستان را در تبریز گذراند. تحصیل دکتری در آلمان و گذراندن درس ویژگیهای شهر اسلامی او را وارد دنیایی کرد که کمتر فکرش را میکرد روزی دغدغه آن را داشته باشد. او با مطالعات خود دید که شهر اسلامی یک ساختار ویژهای ازلحاظ معماری و شهرسازی دارد که کاملاً با سایر شهرهای حوزههای دیگر فرهنگی و اجتماعی متفاوت است. البته او زمانی که بهعنوان عضو هیئتعلمی در دانشگاه اصفهان مشغول به تدریس شد، هرگز به درسی با این عنوان برخورد نکرده بود ولی پس از انقلاب و عضویت او در ستاد رشته جغرافیا و برنامهریزی شهری شورای انقلاب فرهنگی، پیشنهاد درس شناخت شهر اسلامی را برای دوره دکتری برنامهریزی شهری ارائه کرد که تصویب هم شد و این عنوان به مجموعه دروس دانشگاهی اضافه میشود.
زمان ورود شفقی، دانشگاه اصفهان در داخل کوچه شاهزاده ابراهیم بود و دو قسمت مجزای ادبیات و علوم داشت. سال 1347 دکتر معتمدی از سوی وزارت منصوب به ریاست دانشگاه اصفهان شد و وی توانست موافقت مالکین آن زمان زمین کنونی دانشگاه را برای ساخت دانشگاه کسب کند. این زمین در مکانی قرار دارد که روزی شاهعباس دستور میدهد تا یک باغ عمومی بسازند و شهرسازان و معماران آن روزگار چهارباغ را میسازند و انتهای آن در جنوب را به باغی بزرگ به نام هزارجریب متصل میکنند.
تدریس درس شهرهای اسلامی و نبود منبع فارسی مناسب، شفقی را به سمت تألیف کتابی در این موضوع سوق داد. وی کوشش کرده در این مطالعه اثری پژوهشی ولی با زبان و نثر مورد فهم عموم مردم ارائه کند. شفقی میگوید: «حتی اگر از یک منبع تنها یک سطر استفادهشده، در انتهای کتاب نام آن منبع ذکرشده است.» او در ادامه میگوید: «ناگفته نماند که منابع خارجی ما بسیار غنی بودند و در این مورد؛ بهویژه دانشمندان آلمانی کارهای زیادی دارند.»
استاد دانشگاه اصفهان در پاسخ به این پرسش که شهر اسلامی چه تعریفی دارد و گویا میان صاحبنظران مختلف رشتههای گوناگون یک نوع اتفاقنظر درباره این تعریف نیست؛ گفت: «در قدیم میگفتند شهر اسلامی جایی است که مسلمانان در آن زندگی میکنند. نخستین گروهی که در این رابطه کارکردند، فرانسویها بودند که در سفر به شهرهای شمال آفریقا، آن را با شهرهای خودشان متفاوت دیدند. نخستین اشارات حدود 110 سال پیش نوشتهشده و خصوصیات شهر اسلامی در آن بیانشده است. بعدازآن دانشمندان مختلف یکی پس از دیگری شروع به نگارش درباره شهر اسلامی کردند. برای مثال یکی از وجوه مهم در شهر اسلامی مسئله وقف است. ممکن است وقف در همه ادیان باشد، ولی این مسئله در شهر اسلامی نقش مهمی دارد و از زمان حضرت محمد(ص) آغاز شده است. این وقف در خود اصفهان هم خیلی پراهمیت است. در مشهد یکسوم شهر موقوفه است. وقف جلوی فقر را میگیرد و تقسیم ثروت به وجود میآورد.»
وی وقتی صحبت از وقف میکند، البته به وقف کتاب هم بهعنوان یکی از بزرگترین و گستردهترین وقفها در جهان اسلام اشاره میکند و میگوید: «در قرونوسطی و زمانی که اروپا در جهل کامل به سر میبرد، سرزمینهای اسلامی از یک فرهنگ و تمدن بسیار بالایی برخوردار بودند و کتابخانههای عمومی و خصوصی در آن بسیار بود. قبل از این در دنیا کتابخانه خصوصی مرسوم نبود. شاید تعبیری که هرروز 300 بار شتر کتاب وارد بغداد میشده و 300 بار شتر کتاب خارج میشده، اغراقآمیز باشد ولی واقعیتی بوده که این گزارشها نقلشده است. بغداد آن روز بزرگترین شهر دنیا با یک و نیم میلیون نفر جمعیت بوده و این کم مسئلهای نیست. بههرحال تعریف شهر اسلامی مشکل است.»
وی در نوع نگاه مسلمانان به شهر و ساختار آن مهمترین و نخستین مبحث را محله میداند و میگوید: «نخستین محلات در مدینه زمان پیامبر شروع میشود و گویا مدینه 56 محله داشته که هر محله برای خودش، مسجدی داشته است. در هیچ آیینی نیست که هر محله یک معبد یا پرستشگاه داشته باشد، جز شهرهای اسلامی. بعد برای تطهیر، حمام در کنار مسجد و سپس بازارچه خرید روزانه به وجود میآید. به عبارتی جمع شدن مسجد، حمام و بازارچه خرید روزانه، محله شهر اسلامی را تشکیل میدهد. این ساختار را در دیگر حوزههای فرهنگی نمیتوان پیدا کرد.» وی در ادامه به خاطرات همراهی با عباس بهشتیان اشاره میکند و میگوید: «با ایشان حدود هشت ماه همراه بودیم تا 153 محله سنتی اصفهان را بر روی نقشه پیاده کنیم و مرز هر محله را مشخص کنیم.»
وی کتابش را نوعی نگاه به شهر اسلامی از زاویه جغرافیای تاریخی میداند و ازجمله میگوید: «دمشق در چند صدسال پیش لولهکشی آب داشته است.»
وی به نکته دیگری در شهر اسلامی انگشت میگذارد و مسئله باغ را مطرح میکند. برای مثال مسلمانان در آندلس باغی درست کردند که حالا یک مقصد گردشگری دنیا شده و در آنجا باغ شیرها وجود داشته است که میتوان از آن بهنوعی باغوحش یادکرد. وی جهت مساجد و ساختمان و شهرها را در شهر اسلامی را رو به مکه میداند. شهرهای اسلامی افقی هستند.
شفقی با توجه به حضور دوره مدرن و نو در تمام اقسام زندگی بشر میگوید: «از حدود 100 سال پیش تا امروز دیگر شهر اسلامی وجود ندارد. این در حالی است که در ایران آغازه دوره اسلامی 200 تا 300 سال طول کشید تا شهرها بوی اسلامی به خود بگیرند. دوره ساسانی ایران 104 شهر داشته است. دین جدید که پیدا میشود، معابد دین قبل به مراکز و معابد دین بعدی تبدیل میشوند و در ایران آتشکدههای مختلفی به مسجد تبدیلشدهاند.»
این استاد دانشگاه اصفهان در پاسخ به اینکه اگر امروز شهر اسلامی نداریم، این شناخت به ما چه کمکی میکند؟ میگوید: «اینها میتواند الگوی ذهن شهرساز ما را روشن کند، برای مثال اگر معمار ما معماری اسلامی را درک میکرد ساختمان بدریخت و زمخت جهاننما در مرکز شهر را نمیساخت و حداقل میتوانست ظاهر آن را اصفهانی و اسلامی کند.» وی میگوید که شخصاً اعتقاد دارد اصفهان یکی از جامعترین شهرهای اسلامی است: «بیدلیل نیست که 56 کشور اسلامی اولین شهر اسلامی را اصفهان دانستند. از درودیوار این شهر خدا میبارد. اینهمه مسجد و اینهمه موقوفات. اینهمه نذرونیاز و اینهمه امامزاده.»
وی در انتها در پاسخ به اینکه آذر یا اردیبهشت کدام برای روز اصفهان درستتر است، میگوید: «هفت سال قبل گفتم طالع اصفهان همان نمادی که در بازار قیصریه وجود دارد قوس یا همان آذر است، درحالیکه یک عده، فصل آذر را فصل زیبایی در اصفهان نمیدانستند و چون اردیبهشت را فصل زیبایی اصفهان میدانستند، آن را برای بزرگداشت انتخاب کردند. البته اگر 365 روز، جشن برای اصفهان بگیریم آنوقت وظیفه شهروندی خودمان را انجام دادهایم.»
سیروس شفقی، متولد ارومیه، 51 سال است در اصفهان ساکن است. وی پس از دوره ابتدایی، دوران دبیرستان را در تبریز گذراند. تحصیل دکتری در آلمان و گذراندن درس ویژگیهای شهر اسلامی او را وارد دنیایی کرد که کمتر فکرش را میکرد روزی دغدغه آن را داشته باشد. او با مطالعات خود دید که شهر اسلامی یک ساختار ویژهای ازلحاظ معماری و شهرسازی دارد که کاملاً با سایر شهرهای حوزههای دیگر فرهنگی و اجتماعی متفاوت است. البته او زمانی که بهعنوان عضو هیئتعلمی در دانشگاه اصفهان مشغول به تدریس شد، هرگز به درسی با این عنوان برخورد نکرده بود ولی پس از انقلاب و عضویت او در ستاد رشته جغرافیا و برنامهریزی شهری شورای انقلاب فرهنگی، پیشنهاد درس شناخت شهر اسلامی را برای دوره دکتری برنامهریزی شهری ارائه کرد که تصویب هم شد و این عنوان به مجموعه دروس دانشگاهی اضافه میشود.
زمان ورود شفقی، دانشگاه اصفهان در داخل کوچه شاهزاده ابراهیم بود و دو قسمت مجزای ادبیات و علوم داشت. سال 1347 دکتر معتمدی از سوی وزارت منصوب به ریاست دانشگاه اصفهان شد و وی توانست موافقت مالکین آن زمان زمین کنونی دانشگاه را برای ساخت دانشگاه کسب کند. این زمین در مکانی قرار دارد که روزی شاهعباس دستور میدهد تا یک باغ عمومی بسازند و شهرسازان و معماران آن روزگار چهارباغ را میسازند و انتهای آن در جنوب را به باغی بزرگ به نام هزارجریب متصل میکنند.
تدریس درس شهرهای اسلامی و نبود منبع فارسی مناسب، شفقی را به سمت تألیف کتابی در این موضوع سوق داد. وی کوشش کرده در این مطالعه اثری پژوهشی ولی با زبان و نثر مورد فهم عموم مردم ارائه کند. شفقی میگوید: «حتی اگر از یک منبع تنها یک سطر استفادهشده، در انتهای کتاب نام آن منبع ذکرشده است.» او در ادامه میگوید: «ناگفته نماند که منابع خارجی ما بسیار غنی بودند و در این مورد؛ بهویژه دانشمندان آلمانی کارهای زیادی دارند.»
استاد دانشگاه اصفهان در پاسخ به این پرسش که شهر اسلامی چه تعریفی دارد و گویا میان صاحبنظران مختلف رشتههای گوناگون یک نوع اتفاقنظر درباره این تعریف نیست؛ گفت: «در قدیم میگفتند شهر اسلامی جایی است که مسلمانان در آن زندگی میکنند. نخستین گروهی که در این رابطه کارکردند، فرانسویها بودند که در سفر به شهرهای شمال آفریقا، آن را با شهرهای خودشان متفاوت دیدند. نخستین اشارات حدود 110 سال پیش نوشتهشده و خصوصیات شهر اسلامی در آن بیانشده است. بعدازآن دانشمندان مختلف یکی پس از دیگری شروع به نگارش درباره شهر اسلامی کردند. برای مثال یکی از وجوه مهم در شهر اسلامی مسئله وقف است. ممکن است وقف در همه ادیان باشد، ولی این مسئله در شهر اسلامی نقش مهمی دارد و از زمان حضرت محمد(ص) آغاز شده است. این وقف در خود اصفهان هم خیلی پراهمیت است. در مشهد یکسوم شهر موقوفه است. وقف جلوی فقر را میگیرد و تقسیم ثروت به وجود میآورد.»
وی وقتی صحبت از وقف میکند، البته به وقف کتاب هم بهعنوان یکی از بزرگترین و گستردهترین وقفها در جهان اسلام اشاره میکند و میگوید: «در قرونوسطی و زمانی که اروپا در جهل کامل به سر میبرد، سرزمینهای اسلامی از یک فرهنگ و تمدن بسیار بالایی برخوردار بودند و کتابخانههای عمومی و خصوصی در آن بسیار بود. قبل از این در دنیا کتابخانه خصوصی مرسوم نبود. شاید تعبیری که هرروز 300 بار شتر کتاب وارد بغداد میشده و 300 بار شتر کتاب خارج میشده، اغراقآمیز باشد ولی واقعیتی بوده که این گزارشها نقلشده است. بغداد آن روز بزرگترین شهر دنیا با یک و نیم میلیون نفر جمعیت بوده و این کم مسئلهای نیست. بههرحال تعریف شهر اسلامی مشکل است.»
وی در نوع نگاه مسلمانان به شهر و ساختار آن مهمترین و نخستین مبحث را محله میداند و میگوید: «نخستین محلات در مدینه زمان پیامبر شروع میشود و گویا مدینه 56 محله داشته که هر محله برای خودش، مسجدی داشته است. در هیچ آیینی نیست که هر محله یک معبد یا پرستشگاه داشته باشد، جز شهرهای اسلامی. بعد برای تطهیر، حمام در کنار مسجد و سپس بازارچه خرید روزانه به وجود میآید. به عبارتی جمع شدن مسجد، حمام و بازارچه خرید روزانه، محله شهر اسلامی را تشکیل میدهد. این ساختار را در دیگر حوزههای فرهنگی نمیتوان پیدا کرد.» وی در ادامه به خاطرات همراهی با عباس بهشتیان اشاره میکند و میگوید: «با ایشان حدود هشت ماه همراه بودیم تا 153 محله سنتی اصفهان را بر روی نقشه پیاده کنیم و مرز هر محله را مشخص کنیم.»
وی کتابش را نوعی نگاه به شهر اسلامی از زاویه جغرافیای تاریخی میداند و ازجمله میگوید: «دمشق در چند صدسال پیش لولهکشی آب داشته است.»
وی به نکته دیگری در شهر اسلامی انگشت میگذارد و مسئله باغ را مطرح میکند. برای مثال مسلمانان در آندلس باغی درست کردند که حالا یک مقصد گردشگری دنیا شده و در آنجا باغ شیرها وجود داشته است که میتوان از آن بهنوعی باغوحش یادکرد. وی جهت مساجد و ساختمان و شهرها را در شهر اسلامی را رو به مکه میداند. شهرهای اسلامی افقی هستند.
شفقی با توجه به حضور دوره مدرن و نو در تمام اقسام زندگی بشر میگوید: «از حدود 100 سال پیش تا امروز دیگر شهر اسلامی وجود ندارد. این در حالی است که در ایران آغازه دوره اسلامی 200 تا 300 سال طول کشید تا شهرها بوی اسلامی به خود بگیرند. دوره ساسانی ایران 104 شهر داشته است. دین جدید که پیدا میشود، معابد دین قبل به مراکز و معابد دین بعدی تبدیل میشوند و در ایران آتشکدههای مختلفی به مسجد تبدیلشدهاند.»
این استاد دانشگاه اصفهان در پاسخ به اینکه اگر امروز شهر اسلامی نداریم، این شناخت به ما چه کمکی میکند؟ میگوید: «اینها میتواند الگوی ذهن شهرساز ما را روشن کند، برای مثال اگر معمار ما معماری اسلامی را درک میکرد ساختمان بدریخت و زمخت جهاننما در مرکز شهر را نمیساخت و حداقل میتوانست ظاهر آن را اصفهانی و اسلامی کند.» وی میگوید که شخصاً اعتقاد دارد اصفهان یکی از جامعترین شهرهای اسلامی است: «بیدلیل نیست که 56 کشور اسلامی اولین شهر اسلامی را اصفهان دانستند. از درودیوار این شهر خدا میبارد. اینهمه مسجد و اینهمه موقوفات. اینهمه نذرونیاز و اینهمه امامزاده.»
وی در انتها در پاسخ به اینکه آذر یا اردیبهشت کدام برای روز اصفهان درستتر است، میگوید: «هفت سال قبل گفتم طالع اصفهان همان نمادی که در بازار قیصریه وجود دارد قوس یا همان آذر است، درحالیکه یک عده، فصل آذر را فصل زیبایی در اصفهان نمیدانستند و چون اردیبهشت را فصل زیبایی اصفهان میدانستند، آن را برای بزرگداشت انتخاب کردند. البته اگر 365 روز، جشن برای اصفهان بگیریم آنوقت وظیفه شهروندی خودمان را انجام دادهایم.»