جای خالی هنر اصفهان در اقتصاد شهر

هنرهای سنتی و مدرن اصفهان می توانند یک تنه اقتصاد شهر را به دوش بکشند، به ویژه در شرایطی که کشاورزی با مشکل کم آبی روبرو است و صنایع با مسئله آلودگی. نبود زیرساخت های پایدار اقتصادی و سیاسی اما مانع از شکوفایی اقتصاد هنر این شهر شده اند.

الهام باطنی/اصفهان امروز: اصفهان این روزها دارد خفه می شود، از شدت آلاینده هایی که آسمان آن را به تصرف درآورده، آلاینده هایی که به جز ماشین های داخل خیابان ها از کارخانه-ها و کارگاه های حاشیه و خارج از شهر هم نشئت گرفته است. اصفهانی که پیش از صنعتی شدن در 50 سال اخیر، از کسب وکارهای خرد روزگار می-گذراند و صنایع دستی، نقش مهمی در اقتصاد آن داشت. اتفاقی که امروزه هم می تواند رخ دهد، ضمن این که این روزها به جز هنرهای سنتی، هنرهای تجسمی مدرن هم می توانند مجالی برای نقش بازی کردن در اقتصاد شهر بیابند.
حمیدرضا شش‌جوانی، مدرس و پژوهش‌گر اقتصاد هنر که کتاب های «کارآفرینی فرهنگی و اقتصاد هنر»، «چرا هنرمندان فقیرند؟»، «اقتصاد هنرهای معاصر» را در این زمینه تالیف یا ترجمه کرده، معتقد است «هنرهای سنتی اصفهان این امکان را دارند که کل چرخه‌ اقتصادی شهر را بگردانند و این همه آلودگی و مسائل زیست محیطی را هم در پی نداشته باشند. اتفاقی که البته به دلایل مختلف از تحقق یافتن دور شده است.»
شش جوانی می گوید: «بازار هنر اصفهان باوجود پیشینه‌ کارکردی‌اش، بازار محدود و رشدنیافته‌ای است. یکی از دلایل این عقب ماندگی مدیریتی و ناشی از سیاست‌گذاری‌های نادرست چند دهه‌ گذشته است. انزوای جهانی ایران، فرصت‌های زیادی در بازار جهانی از هنرهای ایرانی گرفته و درعوض برای رقبای آن، مجالی بی‌نظیر فراهم کرده است. چیزی که نشان می دهد سازوکار توسعه‌ اقتصادی هنر، موضوعی بین‌المللی است تا ملی.»
شش جوانی معتقد است در بخش مدرن و محلی اخیرا شاهد پویایی‌هایی در شهر هستیم، گالری‌های حرفه‌ای‌تری به جمع حرفه‌ای‌های اندک شهر اضافه شده‌اند و تکاپوی بیش‌تری در جذب مجموعه‌داران شده است. «در بخش سنتی و محلی اما بازاری خودگردان داریم که اتفاقا بخش کارآمد بازار است و مردم محصولات آن را می‌خرند.»
از نظر شش جوانی در بخش مدرن و ملی چندان موفق نبوده‌ایم و به جز کسانی چون مجید کورنگ بهشتی، عکاس و مرتضی نعمت‎اللهی، مجسمه‎ساز مشارکت چندانی در بازار نداریم. «موضوعی که البته ناشی از این می شود که بازار ملی هنر در ایران، بازاری مختص پایتخت است و مشارکت سایر شهرها بسیار کم یا در حد هیچ است.»
او اقتصاد هنر اصفهان در بخش سنتی و ملی را نقطه‌ قوت آن می داند، چراکه بازار این بخش خودگردان است و اگر نهادهای سیاست‌گذار کشور، میزان دخالت‌شان را در آن کمتر و تسهیلات تجاری را فراهم کنند، شکوفایی بیش‌تری خواهد داشت. «هنر اصفهان در بخش مدرن و بین‎المللی اما هیچ حرفی برای گفتن ندارد، گرچه مبالغی که برای هر معامله در این بازار جابه‌جا می‌شود، گاه با کل معاملات بازار سنتی اصفهان در یک سال برابر است.»
بازار سنتی و بین‎المللی هنر اصفهان هم وابسته به تعاملات دیپلماتیک است. شش جوانی می گوید: «اگر مسئولان از هنر ایرانی به عنوان ابزاری برای خوش‌نیتی و سابقه‌ تمدنی کشور حمایت کنند، در شرایط پساتحریم بازار پررونق‌تری در انتظار محصولات هنرهای سنتی اصفهان خواهد بود.»
تغییر سیاست‌های فرهنگی هم البته برای پویایی اقتصاد فرهنگ ضروری است. شش جوانی می گوید: «امروزه سیاست‌های شهری در جهان پیش‌رفته بر موضوع شهر خلاق بنا شده و هنر در این میان عنصر مهمی به شمار می‌آید. شهرهای بسیاری چون دیترویت، منچستر و آستن، هنر را به عنوان نقطه‌ آغاز حیات اقتصادی انتخاب کرده‎ و بسیار هم موفق بوده‎اند.»
شهر پوپايان کلمبیا یکی دیگر از شهرهای موفق درزمینه اقتصاد هنر است، شهری که از طریق صنعت آشپزی که یکی از زیرمجموعه های صنایع خلاق است، آشپزیِ محلی اش را جهانی کرده، به اقتصاد خود جانی تازه بخشيده و افراد زيادی را صاحب شغل و درآمد کرده است. شش جوانی معتقد است: «سیاست‎گذاری فرهنگی براساس اقتصاد خلاق به دنبال چیزی است که در تاریخ شهر رشد کرده باشد، چیزی که با آن بتوان کارآفرینان هنر را برای شکوفایی اقتصادی برانگیخت.»
او راه شکوفا کردن اقتصاد هنر را در اصفهان، شناخت ساز و کارها و منطق بازار هنر می داند. شش جوانی می گوید: «در این سال‎ها عالم هنر ایران از هنرمندان و مجموعه‌داران تا گالری‌داران و واسطه‌های هنری به گونه‌ای خارج از سیستم بازار هنر فعالیت کرده‌اند. نخستین راه، آگاه‌سازی اهالی دنیای هنر اصفهان نسبت به ساختار و منطق بازار هنر معاصر است. زمینه‌ اقتصادی شدن هنرهای مدرن اصفهان مهیا شده و سیاست‌های فرهنگی موجود تقریبا مانعی برای این کار نیستند. خرید آثار هنری به عنوان گونه‌ای از سرمایه‌گذاری هم در میان ثروتمندان پذیرفته شده است.»
برندسازی هنر اصفهان هم در این زمینه اهمیت دارد و عالمان هنر اصفهان باید خودشان برای این کار بکوشند و منتظر نباشند که دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
رضا نصر اصفهانی، استاد كارآفرينی در دانشگاه هنر اصفهان اما به اهمیت كارآفريني هنر اشاره دارد و می‏گوید: «این رشته می‎تواند حلقه واسطی باشد تا آثار هنری به بازار هنر وصل شود، در حالی كه اکنون بازار آثار هنری پرسود است، اما هنرمندان فقير هستند و از جنبه اقتصادی آثارشان بهره نمی‎برند.»
نصر اصفهانی اهمیت كارآفرينی هنر را در این می‎داند که ارزشی برای يك محصول ايجاد می‎کند تا آن محصول به نياز روز تبديل و از اين طريق برای توليدكننده ثروت ايجاد شود. نصر اصفهانی به اهمیت هدایت فرهنگ خريد آثار هنری توسط كارآفرين هنری هم اشاره می‎کند که می‎تواند منجر به خريد آثاری هنری‎تر و افزايش فرهنگ و سلیقه هنری جامعه شود.
نصر اصفهانی البته ادامه می دهد: «آثارهنری كه ارائه می‏شود، باید با فرهنگ ما مطابقت داشته باشد تا رابطه‎ای دوطرفه بين خريدار و فروشنده برقرار شود.»
او درباره اهمیت بازاریابی برای هنر مدرن هم می‏افزاید: «مجموعه‎داران اصفهانی بیشتر به آثار سنتی اهميت می‎دهند. وظيفه كارآفرين هنر در اين ميان اين است كه نياز بازار را مبنی بر اين كه تقاضاكنندگان هنر مدرن وجود دارند، تشخيص دهد.»
شاید با شکوفایی گردشگری اصفهان در سال های پسابرجام، بازار صنایع دستی این شهر داغ تر شده باشد، اما نباید یادمان برود که نبود ثبات در این بازار، مسئله اصلی است، چیزی که ناشی از نبود ساختارهای پایدار برای تبادل تجاری با بازار جهانی و پیدا کردن مشتری مناسب است.
ارسال نظر