احیای مکانهای قدیمی آسیب دیده از راههای رسیدن به باغ شهر است
باغ شهر، فضایی مطلوب برای رهایی از بیگانگی
یک استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت: برای ایجاد فضای مطلوبی که بتواند ما را از درد غریبی و غربت یا بیگانگی رها کند به اندیشه ایجاد باغ شهر، محله شهر یا موسیقی شهر نیاز است.
رها کیوان: یک استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت: برای ایجاد فضای مطلوبی که بتواند ما را از درد غریبی و غربت یا بیگانگی رها کند به اندیشه ایجاد باغ شهر، محله شهر یا موسیقی شهر نیاز است.
دکتر حمیدرضا شعیری در نشست «روایتشناسی فضا و مکان شهری؛ جلوههای معنا از تهدید تا فرصت» که از سلسله نشستهای حافظه و شهر برگزار شد، اظهار کرد: مسئله انسان با هویت گره خورده است. در شناسایی و بحث احراز هویت یکی از پرسشهای مهم این است که متولد کجا هستید و از کجا میآیید؟ در پاسخ باید گفت: ما به مکانی تعلق داریم و این مکان هویت ماست و در شناسنامه هویتی ما ثبت میشود.
او افزود: ادبیات و هنر این مکان ارجاعی و تحقق یافته را بسط میدهند و به مکانی تخیلی، گسترده و پویا تبدیل میکنند. شعیری با بیان اینکه فضا میتواند امری کاملا استعاری باشد اما دارای عینیت است، گفت: وقتی از فضای اصفهان صحبت میکنیم یعنی از کلیت و ماهیت آن حرف میزنیم، اما مکان درون فضا شکل میگیرد و این فضاست که مکان را به عینیتی که قابلیت کمی دارد تبدیل میکند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه آرمان شهر چگونه فضایی است، گفت: آیا میشود از آرمان شهری صحبت کرد که رابطه ما را با جهان بهبود ببخشد؟ پاسخ مثبت است. برای داشتن آرمان شهر فضا باید از معیارهای کمی عبور کرده و معیارهای کیفی را درون خود جا داد. او ادامه داد: تمام فضاهایی که ما در آن قرار میگیریم در بسیاری از موارد قابلیت رابطه کیفی با انسان را از دست داده و تاکید آن روی کمیتهاست، از جمله فضاهای اعیانی مانند مجتمعهای خرید که در کلانشهرها دیده میشوند.
شعیری خاطرنشان کرد: این مجتمعها به شکل پیکرههایی غولآسا در محیط شکل گرفتهاند، آنها قلعههای فرهنگی یا تجاری هستند و ویترین آنها سنگهایی است که ویژگی گیرایی دارند اما رابطه کیفی با فضا را قطع میکنند، زیرا این اماکن به شکل تهاجمی به سمت شما حرکت کرده و در واقع اگر نتوانند شما را به خودش جذب کنند رابطه مفهومی شما را با فضا قطع اما رابطه کمی شما را برقرار میکنند.
او با اشاره به دو مفهوم زیبایی و والایی گفت: زیبایی برای ما دارای جذابیت و بر ما مسلط است و ما را در برابر خود سنگکوب میکند، اما برخلاف امر زیبا، امر والا علاوه بر اینکه زیبایی را در خود دارد رابطه ما را نیز با خودش قطع نمیکند، ما در امر والا مشارکت میکنیم زیرا به ما اجازه میدهد تا در شکلگیری او شریک شویم. امر والا دارای ویژگی ارتباطی است و هم نوایی ما را میطلبد اما امر زیبا خود را بر ما مسلط میکند و ما فقط تماشاگر آن هستیم.
استاد نشانهشناسی و معناشناسی دانشگاه تربیت مدرس اثری از معماری سلجوقی در سبزوار را نمونهای از اثر ناب عنوان کرد و گفت: پدیدهای که در سبزوار با آن مواجه شدم عریان از اعیانی بود، این پدیده در شرایطی به ما جلوهگر میشود که میتوان آن را امر والا دانست.
او با ارتباط دادن امر والا با حافظه اظهار کرد: تصور میکنیم حافظه، ذهن است اما فقط این نیست، حافظه شناخت و مغز است اما در بحث ما، منظور از حافظه بدن است. مکان و فضا ابعاد عینی دارند یعنی بدنمند هستند و این بدنمندی به دلیل اینکه با بدن ما ارتباط برقرار میکند به حافظه تبدیل میشود. شعیری تأکید کرد: در عبور از مکانها ردی از بدن مکان در بدن ما باقی میماند و آن رد، جایی است که فضا در آن ایجاد میشود.
او با بیان اینکه در اثر معماری، بدن ماست که معیار درک مکان است، گفت: در مثال این موضوع باید گفت که تا شما ابعاد نشستن خود را روی صندلی پیدا نکنید معیار صندلی در مکان، خود را بروز نمیدهد.
این استاد نشانه شناسی دانشگاه افزود: برجهای تجاری قلعههای انسان کش هستند زیرا به ما تهاجم میکنند، این برجها بر خلاف آثار معماری است که در گذشته ایجاد شدهاند، در واقع این برجها نماد سرمایهداری و کاپیتالیسم هستند و کارکرد آنها له شدن انسانها در زیر آن است.
او با بیان اینکه برجها نه در وجه معماری بلکه در وجه نمایشی حال ما را خوش میکنند، گفت: این حال خوش به علت جلوه نمایشی و لاکچری است. در مقابل معماری گذشته چون ابعاد و معماری آن با ابعاد و اندازه بدن ما هماهنگ است رابطه خوبی با آن برقرار میکنیم.
شعیری با اشاره به محلهها گفت: محلهها فضای ناب و دارای سادگی ناب و جوهر وجودی هستند، همچنین در محلهها با عناصری مواجه میشویم که دارای لایههای اجتماعی، هویتی و فرهنگی هستند.
او در مقایسه آجر و سنگ با اشاره به عنصر سازنده معماری گذشته و امروز ادامه داد: آجر یک مکان هالهای ایجاد میکند اما سنگ با وجود جلا و جذابیت هاله ایجاد نمیکند، چون آجر از دل خاک آمده اما سنگ فرآوری شده است. هرچه سنگ بیشتر در زندگی ما جای خود را پیدا کرد، رابطه انسان با ذات و هاله معنا کمتر شد.
این استاد معناشناسی با بیان اینکه فضاهای خالی که باید همواره پر شوند تا شلوغی هالهای را ایجاد کنند رها کردهایم، گفت: در میدان نقش جهان همواره فضایی خالی داریم، یعنی اجازه داده تا ما مدام آن را پر و خالی کنیم اما امروز به فضایی سرگردان و خالی تبدیل شده است و فضای خالی به نوعی تهدید محسوب میشود.
راه پر کردن فضای خالی فقط تماشا کردن آن نیست بلکه راه اجابت دعوت این فضاها، برگزاری رویدادها در این فضاهاست.
او ادامه داد: شیارهای خالی دعوت به حرکت و جنبش است یعنی همواره ما را بر این میدارد که به جنبش بپردازیم، قابهای سفید طبقه فوقانی میدان نقش جهان حکایت از همین موضوع دارد. نوع دیگری از خالی بودن که اجازه میدهد از آن عبور کنیم و به جنبش وارد شویم پلهای اصفهان است. بنابراین فضا و مکان برای اینکه به هاله معنایی تبدیل شوند باید به گونهای باشند که اجازه عبور ما را از فضاهای خالی خود بدهند.
شعیری با بیان اینکه فضایی فرصت است که تابآوری ما را گسترش دهد و بالعکس فضایی تهدید است که تابآوری ما را کاهش دهد، خاطرنشان کرد: وقتی فضا در مقابل معنا مقاومت میکند و اجازه ایجاد هاله معنایی را نمیدهد فضا به تهدید تبدیل میشود و در مقابل اگر فضا اجازه ایجاد و صدور هاله معنایی را بدهد فرصت ایجاد میکند.
او تصریح کرد: برای ایجاد فضای مطلوبی که بتواند ما را از درد غریبی و غربت یا بیگانگی رها کند به اندیشه ایجاد باغ شهر، محله شهر یا موسیقی شهر نیاز است.
باغ شهر میتواند تغییراتی ایجاد کند تا انسان از فضا لذت ببرد، یعنی تجربه زیسته انسان را نسبت به فضا بهبود ببخشد، باغ شهر در واقع فاصله طبقاتی را کم میکند، محیطی امن میسازد، برای بیرون و درون خود جذابیت دارد و سبب خوداتکایی نیز میشود. در واقع باغ شهر میتواند کپی سادهای از محلاتی باشد که از دست رفتهاند.
او افزود: خروج کارخانههای دودزا از محلهها، افزایش نظام سبز، باز مکانیابی از طریق احیای مکانهای قدیمی آسیب دیده از جمله راههای رسیدن به باغ شهر است.
گفتنی است این نشست با همکاری موزه تاریخ شهرداری اصفهان و انجمن علمی هنر و ادبیات تطبیقی ایران برگزار شد.