بازآفرینی با تأکید بر سابقه کارخانه ریسباف
این روزها امیدهای تازه برای ریسباف و زندگی دوبارهاش ایجادشده و خبرهایی برای نجات این بنای ارزشمند از رها شدگی و ویرانی، بار دیگر قلب دوستداران میراث و فرهنگ را گرم کرده است.
این روزها امیدهای تازه برای ریسباف و زندگی دوبارهاش ایجادشده و خبرهایی برای نجات این بنای ارزشمند از رها شدگی و ویرانی، بار دیگر قلب دوستداران میراث و فرهنگ را گرم کرده است. هرچند این موضوع در سالهای اخیر بارها مطرحشده و گاهی نیز به مرحله اقدامات مختلف رسیده است اما بخت ریسباف تا امروز چنان بلند نبوده که خورشید زندگی از جایی دیگر دوباره در آن طلوع کند و حالا باید دید عزم نهادهای مختلف شهری و پیگیریهای جدید برای بازآفرینی ریسباف و دوری خطر ویرانی از آن به چه نتیجهای خواهد رسید؟
دکتر محمد سعید ایزدی معمار و استاد دانشگاه که قبلا تجربه معاونت وزارت راه و شهرسازی و مدیرعاملی شرکت عمران بهسازی شهری (بازآفرینی شهری) را داشته است، با اشاره به ارزشهای مختلف این مجموعه منحصربهفرد، اظهار امیدواری میکند که این بار کمیسیون اصل نود و مذاکرات صورت گرفته به نتیجه برسد و بحث سوادگری زمین و ملک را مانعی بسیار جدی و تهدیدکننده در این رابطه میداند.
او معتقد است باوجود اخبار خوب منتشرشده برای تحویل کارخانه ریسباف، بحث مطالبه گری برای این کارخانه کماکان باید ادامه پیدا کند زیرا بنا به تجربیات قبل و کم انگیزه شدن شرکت بازآفرینی شهری برای تحویل و احیای ریسباف همچنان این میراث صنعتی ارزشمند در مخاطره است و گره آن بهآسانی گشوده نمیشود.
ایزدی در ادامه به تجربه سالهای گذشته در تشکیل دبیرخانهای برای بازآفرینی میراث صنعتی ریسباف اشاره میکند: ما دبیرخانهای برای بازآفرینی این کارخانه تشکیل دادیم و حتی مسابقهای هم برگزار کردیم و ایدههای جالبی به دستمان رسید؛ مثلا یکی از گروههای شرکتکننده ایده قابلتوجه ریس را مطرح کرده و با تأکید بر سبقه این کارخانه، بازآفرینی آن با موضوع و محتوای «ریس» را مسیر درستی در تداوم ارزشهای این مجموعه ارزشمند میدانست. تحقق چنین ایدهای با استقرار فعالیتها و کاربریهایی مربوط به ریسندگی اعم از موزه ادوات ریسندگی و بافندگی، نمایشگاه پارچه و لباس و ... میتواند ضمن فعال و زنده نگهداشتن فضا، تداوم حیات این مجموعه ارزشمند را با گذشته و هویت آن پیوند بزند و از خطر استفادههای نادرست از ظرفیتهای این مجموعه بکاهد.
این معمار سپس با اشاره به ظرفیت فوقالعاده این مجموعه هفت هکتاری بر در نظر گرفتن موضوع و محتوای فرهنگی در بازآفرینی آن تأکید میکند و توجه به سه اصل مهم را در کاربری و احیا این بنا مهم میداند: قبل از هر چیز باید یادمان باشد که امروزه، هر ساختمانی که در دنیا مرمت میشود داستان قبلیاش را بازخوانی میکند. ریسباف هم بخش قابلتوجهی از میراث صنعتی اصفهان است و نباید در بازآفرینی و بازخوانی آن این تاریخ را کنار گذاشت و فراموش کرد. درواقع اگر این موضوع بهعنوان نقش غالب در این پروژه موردتوجه قرار نگیرد اعتبار مجموعه زیر سؤال میرود. پس ما برای بازآفرینی این مجموعه به یک موضوع و ایده محکم و قابل دفاع در ارتباط با گذشته آن و وفادار به اصلش در تعریف کاربری جدید نیازمندیم. علاوه بر اینکه با توجه به مساحت قابلتوجه بنا (هفت هکتار) لازم نیست کاربری آن حتما به همین عملکرد خاص تعلق بگیرد بلکه میتواند شامل مجموعهای از فعالیتهای فرهنگی برای زنده شدن این بنا باشد. دخیل کردن بخش خصوصی در احیا و بازآفرینی این بنا نیز بهزعم من مسئلهای قابلتوجه است؛ زیرا تجربه به ما نشان داده که دولت و شهرداریها معمولا توان، دانش و ابزارهای لازم برای مدیریت چنین مجموعههایی در چنین مقیاسی را ندارند و بهترین کار این است که انجام چنین حرکتهایی به گروههای مختلف بخش خصوصی سپرده شود. بهنوعی اگر دولت بهجای مداخله مستقیم بر کار نظارت داشته باشد اتفاق بهتری در مسیر استفاده از چنین فضاهایی خواهد افتاد و ما میتوانیم با تعریف درست و اصولی در چارچوب کاربری فرهنگی و واسپاری به بخش خصوصی به سمت کسب درآمدهای پایدار از چنین فضاهایی هم حرکت کنیم.