نگاهی به جایگاه فرش و قالی در ادبیات و کتاب

فرش، مظهر صبوری

فرش در ادبیات فارسی در شعر و داستان های مختلف و در نثر و ضرب المثل ها به زیبایی استفاده شده است. همچنین نویسندگان مختلفی داستان هایی با محوریت فرش و بافندگی قالی تولید کرده اند که نشان از حضور عمیق فرش در فرهنگ ایرانی دارد.

فرش، مظهر صبوری

 

نادر ابراهیمی نویسنده معاصر در صفحه 159 کتاب یک عاشقانه آرام می نویسد: «فرش، مظهر صبوری ماست؛ صبوری ملتی که هرگز تسلیم نمی شود، و هرگز به بَد رضا نمی دهد. فرش، فقط زیبایی نیست، فلسفه مقاومتِ خاموش و چند هزار ساله یک ملت است-همراه با زمزمه ملایم، که خاموشی را تعریف می کند» . وی همچنین در صفحات 158 و 159 پیشنهاد دانشگاه فرش را این گونه بیان می کند: «خیال دارم پیشنهاد راه انداختن یک دانشگاه غیر متمرکز فرش را هم بدهم.فقط برای بانوان خانه دار. فقط. جلسات آموزش سریع بافندگی و طراحی فرش و بعد دادن امکانات به تمام زنانی که دوره نخستین را با پیروزی گذرانده اند. امکانات  درخانه. هزاران هزار زن، در اوقات فراغت خود، آهسته آهسته، قالیچه می بافند و هر قالیچه ای که تمام می کنند و تحویل دانشگاه می دهند، در حکم چند واحد درسی ست که به پایان رسانده اند؛ و به جای آنکه شهریه یی بپردازند، دستمزدی هم نی ستانند. فکرش را بکن که چه غوغایی می شود ! زنان تحصیل کرده و فرهیخته دیگر، زمان کشی نمی کنند و در بطالت لحظه ها فرو نمی روند و بیکارگی  آنها را گرفتار سرخوردگی نمی کند. موظف نیستند که کار را در زمان معینی تمام کنند و تحویل بدهند. آنها برای دریافت کارشناسی، باید، لااقل، شش قطعه قالیچه تحویل بدهند... ». آندره ژیله می‌گوید: تابلوهای زیبای نقاشی را به کناری نهید، آثار شناخته شده‌ هنری‌ جهان را از مسیر دیدگان دور سازید و چشم و ذهن و اندیشه را برای‌ مشاهده و تحسین قالی ایرن یعنی شاهکار بی‌همتای هنر جهان‌ بازگذارید و در جای دیگری گفته: کدام قوم و ملت چون ایرانی‌ها در صحنه گیتی سراغ دارید که بر گلستانی از گل به عبادت و نیایش پروردگار بپردازند. آلن پو نویسنده آمریکایی در جمله کوچک فرش را بزرگ می شمارد و می نویسد: فرش روح خانه است و این یعنی معنای زندگی در ظواهری که مشاهده می کنیم.

 

روز ملی فرش، فرصت آن است که نگاهی به جایگاه فرش در ادبیات و کتاب داشته باشیم. عناصر فرهنگی به هم پیوسته اند و نمی توان از یکی سخن گفت و آن را بریده از دیگر بافت فرهنگی دانست. فرش دستباف یکی از هنرهای ایران است که از دوران بسیار دور و کهن مورد استفاده مردم بوده است. در طی قرن های متمادی، فرش به مرور زمان، به زندگی، فرهنگ، داستان وارد شده است. در ادبیات گاهی فرش گران بها است به آن اندازه که با هیچ موردی قابل قیاس نیست، میراثی از پیشینیان که باید حفظ شود و عتیقه ای در میان واژگان فارسی است و به زیبایی می درخشد. با استعاره ها و تشبیه ها نکات مختلفی به عنوان گوشزد و توصیه و کنایه های مختلف به عنوان پند ذکر می کند. اما گاهی فرش زیر پا می افتد و به انسانی می ماند که از چشم  می افتد و جایگاه خود را از دست می دهد در ادامه مطلب روح شما را با شعر و ادبیات فرشی صیقل می دهیم. فرش در ادبیات فارسی در شعر و داستان های مختلف و در نثر و ضرب المثل ها به زیبایی استفاده شده است و روح لطیف نویسنده و تمام حالات شادی و غم در آن ها جاری و ساری شده است. تا بدان جا که گاهی به جای استفاده از کلمه دلنوشته از کلمه فرش نوشته استفاده شده است. در فرش نوشته ها کلیه اصطلاحات و واژگانی که در فرشبافی مورد استفاده قرار می گیرد جان می گیرد و در میان ذهن شاعر و نویسنده و خواننده جان می گیرد. موضوع فرش در ادبیات فارسی زمانی وارد شد که فرش به عنوان ابزار کاربردی در تمام لحظات زندگی ایرانیان وجود داشت. این در حالی است که در سایر کشورهای جهان کالایی لوکس و گران محسوب می شد که بخشی از واردات آن کشورها بود. همین امر موجبات متفاوت بودن فرش برای ایرانیان را فراهم می کند و شاعر از آن الهام می گیرد و جان می بخشد به گل های قالی و ریشه های فرش را ریشه های زندگی می نامد و گل های قالی را شکوفه های بهاری. در گره گره فرش، لحظه لحظه زندگی ایرانیان نقش بسته است و خاطرات از خنده ها و اشک ها، عشق و وصال و ناکامی ها موج موج در بیت بیت شعرهای ایرانی و انواع تشبیهات آن به فرش دیده می شود. فرش در شعر و ادبیات فارسی گاهی دست مایه ای می شود برای آن که شاعر سخن خود را با کنایه و نغز به خواننده برساند. این گونه مطالب هزاران بار بیشتر و تاثیر گذار تر از سخنی است که واضح بیان می شود. در ادامه به برخی از کتاب ها که در آن فرش و قالی و بافتن اهمیت دارد، اشاره می شود:

 

قالیچه های شیری

 

از قالیچه‌های شیری تا قصه گلهای قالی

در داستان «قالیچه‌های شیری»، «نادر ابراهیمی» یک داستان کوتاه و شیرین را خلق می‌کند که در آن نقش‌های مختلف قالیچه‌های خانه را به زیبایی به تصویر می‌کشد. این داستان نه تنها برای سرگرمی کودکان مناسب است بلکه دروس و نکات آموزنده‌ای را نیز ارائه می‌دهد که به یادگیری و تربیت کودکان کمک می‌کند. این داستان می‌تواند یک تجربه ممتع و آموزنده برای کودکان باشد که هرگز از حافظه آنها پاک نشود. نادر ابراهیمی کتاب دیگری هم در این حوزه دارد. کتاب «قصه گلهای قالی» در جنوب ایران می گذرد و حال و احوال مردان ماهی گیر است. کتاب قصه گل های قالی با دختربچه و پسربچه ای همراه می شود که پدرشان به دریا می رود و مادرشان در این زمان قالی می بافد و برایشان قصه نقش های قالی را می گوید.

 

 

بافته های رنج

روایتی از قالی بافی در تیران

از میان کتاب هایی که در آن قالی موضوعیت دارد می توان به کتاب «بافته های رنج» اثر «علی محمد افغانی» اشاره کرد. رضوان راوی و قهرمان رمان، مردی است پنجاه ساله که با همرش یاسمن و فرزند دو ساله اش سهراب در تیرون از توابع اصفهان در خانه نیمه کاره ای که به دست خود بنا کرده در همسایگی برادرش جعفر زندگی می کند. یاسمن قالی باف ماهری است که از کودکی به این حرفه اشتغال داشته و اکنون نیز از راه قالی بافی و فروش آن به آقای «ف» در تأمین هزینه های زندگی به شوهرش کمک می کند. راوی ضمن ستایش این صنعت دستی ایرانی به آموزش قالی بافی می پردازد. در بخش های دیگر رمان، رضوان دوران کودکی و نوجوانی و همچنین جوانی خود را که مصادف با وقوع جنگ جهانی دوم و فقر و قحطی و گرسنگی است به تصویر می کشد... علی محمد افغانی متولد ۱۳۰۳ کرمانشاه، از نویسندگان نامدار ایرانی و نویسنده رمان «شوهر آهو خانم» است.

 

بچه های قالی باف خانه

 بچه های قالیبافخانه چه کسانی هستند؟

داستان دیگری که باید از آن نام برد «بچه های قالیبافخانه» نوشته « هوشنگ مرادی کرمانی» است که هنر قالیبافی کرمان می پردازد. نویسنده در آن از درد و رنج کودکانی می‌گوید که دوران نونهالی و نوجوانی خود را با کار روی فرش و قالی در شرایط نامناسب و چالش برانگیزی می‌گذرانند. نخستین قصه از «بچه های قالیبافخانه»، پیرامون زندگی یک پسربچه به نام «نمکو» است که از خانواده‌ای فقیر در یکی از روستاهای کرمان می‌آید. نمکو به دلیل فقر پدرش یدالله مجبور به کار در قالیبافی شده است. پدرش با کندن و فروش خار و خس بیابان امرار معاش می‌نمود اما در برابر ماموران ارباب روستا، اندک مالی را هم که در اختیار داشته، از دست می‌دهد. نمکو با یکی دیگر از «بچه های قالیبافخانه»، به نام «صفرو»، آشنا می‌شود که او هم در کارگاه قالیبافی مشغول به کار است و در مرارت و سختی‌های زندگی، اوضاعش دست کمی از نمکو ندارد. این شرایط سخت، نمکو و صفرو را به هم نزدیک می‌کند و در جایی که دیگر سختی فراتر از تحمل و توان آنها می‎شود، فکر فرار به سر پسرها می‎زند. قصه‎ دوم نیز قصه‎‌ پسری به نام «رضو» است که از ظلم ارباب به تنگ آمده و فقر و گرسنگی و کار سخت، طاقتش را طاق کرده است.

 

 

غنچه بر قالی

گل های قالی از کجا می آیند؟

اثر بعدی «غنچه بر قالی» اثر «ابراهیم حسن بیگی» است. غنچه بر قالی داستانی است درباره دختری ترکمن و ماجرای بافتن قالیچه‌ای که با تمام احساس و تلاشش آن را می‌بافد .صفورا دخترک ترکمن، احساس می‌کند از زمانی که گل گلدان خشک شد، پدرش دچار افسردگی شده از این رو، او برای خوشحالی پدر تصمیم می‌گیرد، به‌رغم مخالفت‌های مادر، قالیچه‌ای با نقش غنچه گل سرخ ببافد . تنها مشکل، نبودن یک شاخه گل است تا الگوی بافت او شود . عاقبت، پدر یک شاخه گل برای صفورا می‌آورد و دخترک کار بافتن قالیچه را آغاز می‌کند .سرانجام صفورا با مشقات بسیار و طی گذشت شب‌ها و روزها، قالیچه‌ای با نقش گل می‌بافد و آن را به منظور سجاده به پدرش هدیه می‌کند .

 

قالی شویی در رود تشنه

قالی و امر دینی

کتاب «قالی شویی در رود تشنه» اثر «سمیه سیدیان» ماجرای پسری به نام یزدان در مشهد اردهال کاشان است. او برای مراسم قالی شویان به اردهال رفته است که متوجه می شود امسال به­خاطر خشکسالی مراسم برگزار نخواهد شد، اما او این مراسم را دوست دارد و دنبال راهی می گردد... این داستان تصویری برگزیده جشنواره کاشان است.

 

 

 

 

 

ارسال نظر