سوغات علیرضا از فرنگ
چه خوشمان بیاید چه نه، به نظر میرسد علیرضا بیرانوند بیش از اندازه خیالش از فیکسبودن در تیم ملی راحت شده و پیراهن شماره یک را حق اول و آخر خودش میداند. حال طبیعی است مادامی که او خود را بدون رقیب میبیند، درجا بزند و تلاشی برای پیشرفت نداشته باشد.
تیم ملی ایران در آخرین بازی از مرحله رفت گروهی انتخابی جام جهانی موفق شد با نتیجه ۲ بر یک از سد لبنان، در خاک این کشور، عبور کند و همچنان به صدرنشینیاش در جدول گروه اول ادامه دهد. شاگردان دراگان اسکوچیچ که پیش از بازی پنجم، با ۱۰ امتیاز صدرنشین بودند، با این برد خارج از خانه ۱۳ امتیازی شدند و بالاتر از کره جنوبی ۱۱ امتیازی، بیشترین بخت صعود به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر را دارند.
بازی با لبنان اگرچه دلچسب از آب درآمد و پایانی سوپرهیجانی برای فوتبال ایران داشت، ولی چیزی نبود که فوتبالیها انتظارش را داشتند. درست است که داستان دعوتنشدن مهدی طارمی، این تیم را تا حدودی به حاشیه برده بود، ولی بازی نهچندان مناسب تیم ملی در برابر لبنان در نیمه نخست، دقیقا شبیه به بازی قبلی برابر کره، زنگ خطر را به صدا درآورده که باید به فکر چارهای نو برای ترمیم چنین نقیصهای بود. دست آخر هم مشخص نشد نبوغ بازیکنی مثل وحید امیری یا تغییرات تاکتیکی اسکوچیچ، کدامیک نقش بیشتری در این پیروزی داشت، ولی هرچه بود، فوتبال ایران به آن نیاز داشت تا همچنان به یکهتازیاش در قاره کهن ادامه دهد. ایران بازیای را با بردی شیرین به پایان رساند که چندان بی حرفوحدیث هم نبود. هرچند دست آخر، عادت به پیروزی و میل به برندهشدن نزد بازیکنان تیم ملی، جای کمی برای انتقاد آنهم در فاصله چند روز مانده به دیدار ششم برابر سوریه در مرحله انتخابی جام جهانی گذاشت.
اما به هر روی اگر فاکتور «شانس» در یکی، دو بازی اخیر تیم ملی چندان برجسته نباشد، اشتباه فاحش علیرضا بیرانوند، روی تکگلی که تیم ملی از لبنان خورد، مشهود است. بهترین دروازهبان ایران، روی تعللی بحثبرانگیز، اجازه داد مهاجم لبنان در گوشه شش قدم صاحب توپ شود و بعد با واکنشی نهچندان بهموقع، خیلی سریع روی زمین جلو بازیکن حریف، برای دفع توپ او دراز کشید تا بازیکن لبنان هم از فرصتی که باد و بیرانوند در اختیارش گذاشتند، نهایت استفاده را ببرد. نکته بحثبرانگیز این اشتباه بیرانوند جایی است که آمار میگوید لبنانیها در دیدار برابر ایران چهار ضربه به سمت دروازه زدهاند که فقط یکی از آنها در چارچوب بوده است. ناگفته پیداست که تکشوتِ در چارچوب لبنانیها که روی اشتباه علیرضا بیرانوند حاصل شده، همان یک گل را برای تیم رقیب به ارمغان آورده است. حال اگر اتفاقات ثانیههای پایانی بازی به سود ملیپوشان ایرانی رقم نمیخورد، آیا میشد بهسادگی از کنار اشتباه علیرضا بیرانوند عبور کرد؟
در اینجا نباید اسیر اشتباه شد؛ بیرانوند دروازهبانی است که هر ۱۶ تیم لیگبرتری و احتمالا ۹۰ درصد تیمهای حاشیه خلیج فارس، آرزوی داشتنش را دارند. او درون دروازه تیم ملی ایران آنقدر تجربه کسب کرده است که بدون حرفوحدیث شماره یک باشد. بااینحال سؤالی که ذهن را آزار میدهد، این است که آیا علیرضا بیرانوند بیش از اندازه در حاشیه امن قرار نگرفته است؟ او چه روز معمولی و چه روز بدی داشته باشد، باز هم انتخاب اول دراگان اسکوچیچ در تیم ملی است. آیا همین مورد باعث نشده تا علیرضا از «بیرانوند» باشکوهی که فوتبال ایران به آن نیاز داشت، فاصله بگیرد؟
چه خوشمان بیاید چه نه، به نظر میرسد علیرضا بیرانوند بیش از اندازه خیالش از فیکسبودن در تیم ملی راحت شده و پیراهن شماره یک را حق اول و آخر خودش میداند. حال طبیعی است مادامی که او خود را بدون رقیب میبیند، درجا بزند و تلاشی برای پیشرفت نداشته باشد.
البته که اشتباهات اخیر او در ترکیب تیم ملی (دقت کنید که فقط صحنه گل نبود و روی یکی، دو شروع دیگر هم متزلزل نشان داد) بیارتباط با وضعیت نهچندان مناسبش در فوتبال اروپا هم نیست. بیرانوند که امید زیادی داشت بعد از پیوستن به لیگ بلژیک، سر از تیمهای معتبر اروپایی درآورد، نهتنها به هدفی که در سر داشت، نرسید بلکه به تیمی ضعیفتر از آنتورپ بلژیک منتقل شد و پیراهن بواویشتا را به تن کرد. او حتی در بواویشتا هم برای رسیدن به ترکیب اصلی، قریب به چهار هفته، رقابت را به دروازهبانی ۴۰ ساله باخت و فرصت به دست نیاورد.
از زمانی هم که فرصت به دست آورده درخشش آنچنانی نداشته است. هرچند این ندرخشیدن، ارتباط مستقیم با سطح تیمی دارد که بیرانوند در آن مشغول بازی است. نشان به آن نشان که «بیرو» در این فصل پنج بازی در لیگ پرتغال به میدان رفته و ۱۲ گل خورده است! او در این مدت فقط یکبار کلینشیت کرده و ۱۲ گل را در چهار بازی خورده است. برای دروازهبانی که به دژ آهنی معروف بود و گلزدن به او سخت به نظر میرسید، خوردن بهطور میانگین سه گل در چهار بازی، چیزی نیست که حتی بشود در بدترین داستانها، گنجاندش.
بیرانوند در شرایطی به آخرین اردوی تیم ملی ایران رسید که در دو بازی اخیرش در لیگ پرتغال ۹ بار دروازهاش باز شد. او که در لیگ بلژیک از نیمکت به سکو فرستاده شد، در لیگ پرتغال هم اسیر تیمی شده که حرف زیادی برای گفتن ندارد و تاوانش را این دروازهبان ایرانی پس میدهد. سؤال دیگر اینجاست که آیا چنین دروازهبانی با آن روحیه نهچندان مناسبی که در تیم باشگاهی دارد (مسائل و مشکلات مالی بیرانوند در بواویشتا را هم در نظر بگیرید) و قاعدتا هم تمرینات سطح بالایی نداشته (چهبسا اگر داشت باید توفیق بیشتری به دست میآورد) آیا بازهم باید از شماره یک بودن در ترکیب تیم پرستاره ملی، خیالش راحت باشد؟ فعلا که اینطور است و علیرضا بیرانوند تحت هر شرایطی درون دروازه تیم ملی قرار میگیرد.
البته که او استحقاق این جایگاه را هم دارد و عملکردش در تیم ملی ایران در سالهایی که مسئول محافظت از آن بوده، بهخوبی چنین موردی را نشان میدهد. ولی آیا یک دروازهبان قرار است همیشه در سطح عالی و بینظیرش باقی بماند؟ بیرانوند، حداقل در بازی با لبنان، نشان داد که پاسخ این سؤال منفی است. پس در چنین شرایطی باید نگاهی به رقبای او در ترکیب تیم ملی انداخت. اینجا دقیقا همان مسئله بحثبرانگیز باید مطرح شود؛ چرا دروازهبان فوقآمادهای به اسم امیر عابدزاده، در بدترین روزهای بیرانوند هم باید روی نیمکت بنشیند؟
امیر فصل پیش در همین لیگی که بیرانوند این روزها یکی پس از دیگری، دروازهاش باز میشود، در تیم ضعیفی حضور داشت، ولی آنقدر درخشان ظاهر شد که تبدیل به یکی از برترینهای فصل پرتغال شد. او حتی بعد از جدایی از لیگ پرتغال و پیوستن به لیگ دستهدومی پونفرادینا در اسپانیا هم ثباتش را از دست نداده و همچنان یکی از ارزشمندترین بازیکنان این تیم است. درواقع حتی تغییر محیط هم باعث نشده تا از کیفیت کار امیر عابدزاده کاسته شود. او در همین فصل در ۱۳ بازی برای پونفرادینا شش بار کلینشیت کرده و فقط هم ۱۰ بار دروازهاش باز شده است. ناگفته پیداست که عملکردش بهمراتب از بیرانوند در تیم باشگاهی بهتر است. پس چطور میشود که اسکوچیچ، حتی برای یکبار هم فرصت را در اختیار او قرار نمیدهد؟
تغییر دروازهبان، آنهم در تیم ملی، شاید آخرین گزینهای باشد که ذهن یک سرمربی را به خودش مشغول کند؛ بهویژه وقتی پای دروازهبان بزرگی مثل علیرضا بیرانوند در میان باشد. بااینحال وقتی تکگلی که تیم خورده روی اشتباه دروازهبان است و وقتی روی نیمکت، مهره ارزشمند دیگری نشسته، چرا نباید از گزینه «شوک» استفاده کرد؟ چرا در چنین شرایطی باید به بیرانوند بیش از اندازه تضمین فیکسبودن داده شود؟ بدیهی است که بیرانوند متوجه اشتباهی که انجام داده هست و سعی در برطرفکردنش دارد، ولی آیا دراگان اسکوچیچ هم متوجه اشتباه دروازهبان اصلیاش شده است؟ بعید است که چنین نباشد. فقط مسئله اینجاست که آیا دراگان آنقدر شهامت دارد که به یکی از بهترینهای ایران که این روزها مشخصا به دلیل ضعف در انتخاب تیمهای باشگاهی در اروپا افت کرده، «شوک» ولو به اندازه یک بازی دهد؟ پاسخ در دیدار برابر سوریه که قرار است بیستوپنجم آبان برگزار شود، مشخص میشود.