دلهرههای مضاعف
هجوم ویروس کووید ۱۹ و بیماری عفونی کرونا هرروز رنگ تازهای به خود میگیرد تا جمعیت بیشتری را مبتلا سازد و حالا نوبت دلتاهای شماره بندی شده است که از شرق و غرب میرسند اما باعث نمیشود تا نگرانیهای قبلی را پیرامون سفر با هواپیماهای فاقد ایمنیهای لازم به دلیل فرسایش قطعات حساس و مانع تحریمها بهمنظور خریدهای خارجی را فراموش کنیم.
حسن روانشید| حالا نوبت رقص شتری آنهایی که تا چند وقت پیش عزای کمبود مسافر را گرفته بودند و حالا به دلیل قلت طول پرواز و شاید امنیت بیشتر در پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا فرا رسیده تا مسافران بیشتری علیرغم نگرانیهای فنی داشته باشند که در بعضی موارد اشل حقوق یکماه اداره کار را برای پروازی دوسره پرداخت کنند تا فردی بهسرعت بتواند برای رفع مشکلی خود را به پایتخت رسانده و همان روز مراجعت نماید درحالیکه در تمام طول این سفر کوتاه همچنان دلهرههای مضاعف ابتلا و امنیت پرواز را به همراه خواهد داشت! چند ماه پیش بود که مدیر یکی از شرکتهای هواپیمایی در دفاع گران شدن بیرویه بلیت هواپیما اظهار داشته بود: «هفتاد درصد صنعت هوانوردی وابسته به خارج است، قطعات، مسیرهای پروازی در دستگاههای ناوبری و دیگر ملزومات خارجی هستند و تنها موارد مصرفی وابسته به ریال شامل سوخت، حقوق و کیترینگ میشود که قیمت دلار ناخواسته بر روی این کالاهای داخلی هم اثرگذار خواهد بود! درخواست افزایش قیمت بلیت هواپیما ارتباطی با الزام پرواز با ۶۰ درصد ظرفیت
هواپیما ندارد و فقط این دو موضوع همزمان باهم مطرح شدهاند، هرچند که این پروتکل وزارت بهداشت بر افزایش هزینههای ایرلاین ها اثرگذار است، با این الزام برای هواپیمای ۱۶۰ نفره میتوان ۹۵ مسافر پذیرفت حالآنکه در این صورت هزینههای ثابت که باید تقسیمبر ۱۶۰ نفر شوند تا پوشش حداکثر هزینهها را داشته باشیم، تقسیمبر ۹۵ نفر میشود که باقیمانده عدد بزرگتری خواهد بود بنابراین هزینهها با تعداد مسافر در هر پرواز رابطه مستقیم دارند. هرچند که الزام رعایت مسافر گیری با ۶۰ درصد ظرفیت اصلاً توجیه اقتصادی ندارد اما بحث ما این است که پروتکل اساساً برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا بین مسافران پایه علمی ندارد و از این مداخلههای غیرعلمی و غیرتخصصی وزارت بهداشت بسیار گلهمند هستیم. این پروتکلها بیشتر از آنکه اثربخش باشند فقط جنبه کنترل جو روانی را دارند که از ابداعات بهداشت کشور است وگرنه در هیچ نقطه از دنیا چنین دستورالعملی نیست و اجرا نمیشود. از سالیان گذشته بهمنظور اینکه برای مسافران داخل هواپیما مشکلی پیش نیاید، هوای داخل هواپیما با سیستم تهویه داخل کابین جابجا میشود، با این اقدامات وجهش بیسابقه نرخ ارز هزینههای
شرکتهای پوشش داده نمیشوند. از سوی دیگر ایرلاینها تحتفشار هستند که هیچ نیرویی را تعدیل نکنند و تا به امروز هم هیچ شرکت اخراجی نداشته است که در این شرایط نمیتوان در کنار هزینههای ثابت، هزینههای دیگری را هم متحمل شد. دولت در حالی مخالف تغییر قیمت بلیت هواپیما میباشد که یارانه شرکتهای خودشان بر اساس دلار پرداخت میکنند اما برعکس هزینه خدمات ما را بر اساس دلار دریافت مینمایند! یا اینکه اگر این شرکتها بخواهند برای مثال هواپیمای خود را در بخش جنوبی فرودگاه مهرآباد پارک کنند باید هزینههای آن را هم بر مبنای دلار پرداخت نمایند! یا اینکه برخی از مراکز تعمیرات هزینه هر ساعت نیروی انسانی را بر این مبنا دریافت میکنند. این در حالی است که میتوانند با دریافت هزینهها بر مبنای ریال فشار بر ایرلاین ها را کاهش دهند». البته نباید فراموش کرد که اکثر ایرلاین ها، هواپیماهای خود را بهصورت چارتری در اختیار آژانسهای مسافرتی قرار داده تا آنها به هرگونه که میتوانند هزینههای دریافتی تور را در قیمت بالای بلیت هواپیما سرشکن نمایند تا مثلث سازمان هواپیمایی کشور، ایرلاین ها و آژانسهای مسافرتی بتوانند ضمن بهرهوری از
یارانههای مرسوم ازجمله سوخت ارزان، هزینه هر ساعت پرواز را که در دنیا ۴۸ دلار است، در ایران به ۲۸ دلار تقلیل دهند که خود مناسبتترین نوع یارانه با چراغ خاموش برای آنها میباشد و راهحل آسان برای حل این تضاد عقیده چیزی نیست بهجز قطع کمکها که شرکتهای هواپیمایی قیمت بلیت خود را به سطح جهانی نزدیک کردهاند بنابراین دلیلی ندارد تا از یارانههای متعدد بهرهمند شوند که درست مشابه نهادههایی است که به تولیدکنندگان مرغ میدهند تا از آنسو محصول خود را در بازار آزاد عرضه کنند! اگر برای جبران هزینههای ناشی از افزایش نرخ دلار یا پروتکلهای بهداشتی از سیستم یارانه استفاده شود، این هزینه از جیب همه مردم پرداخت خواهد شد که درنهایت مصرفکننده واقعی و پشت پرده این یارانه کسانی هستند که دستشان به دهانشان میرسد و برای هر نوع سفر ساده که اکثراً تفریحی میباشد از هواپیما استفاده میکنند بنابراین بهتر است افرادی که میخواهند از این هلوی پوستکنده بهرهمند شوند هزینهها آن راهم شخصاً پرداخت نمایند نه از جیب یارانههای بخش عمومی جامعه! شرکتهای هواپیمایی ناچارند در زمان پیک قیمتها را افزایش دهند که پیداست مشتری آنها کسانی
هستند که دستشان به دهانشان میرسد و الا از زمانهای معمولی استفاده میکردند که قیمتها مناسبت است. به نظر میرسد شرکتهای ایرلاین آمادگی دارند تا تنها با افزایش ۳۰ تا ۵۰ درصد از یارانهها بگذرند و روی پای خود بمانند تا قیمتها کماکان بر اساس عرضه و تقاضا باشد که خرج کردن دولت از جیب ایرلاین ها و فشار بر آنها نتیجه دیگری جز حذف سرمایهگذاری در آنها نیست زیرا با این وصف جذابیت خود را از دست میدهد و حتی ممکن است ادامه این شرایط احتمال خروج سرمایه بخش خصوصی از صنعت هوانوردی را پیش آورد. دولت باید تکلیف این شترمرغ گونه بودن ایرلاینها را مشخص و وزارت راه و شهرسازی نباید بهراحتی از این گرانفروشی عبور کند زیرا برای مصرفکننده بهجز دلهره مضاعف چیزی در بر ندارد.
ادامه دارد
ادامه دارد