شکوه بی‌پایان

شکوه بی‌پایان
حسن روانشید| معماری، طراحی، نگارگری، نقش‌مایه، خوشنویسی، کاشی‌کاری، سفالگری، آینه‌کاری، صنایع‌دستی، زبان فارسی، آذری، کردی، گیلکی، مازندرانی، موسیقی سنتی، نمایش روحوضی، آشپزی، خانه باغ و درنهایت قالی ایرانی از منحصربه‌فردترین‌ها در کشوری است که به تاریخ هفت‌هزارساله مستند خود می‌بالد. اما در این میان ارزش فرش بحث دیگری است زیرا علاوه بر ظرافت و هنر، هویت میراثی و قدمت ویژه‌ای دارد تا برای جفت‌های باقیمانده آن در موزه‌های جهان نتوانند قیمتی متصور شوند. قالی ایرانی از دیرباز معروف و مورداستفاده در اقصی نقاط جهان بوده و هست که در سندیت آن «گزنفون» تاریخ‌نگار یونانی در کتاب سیرت کوروش بین سال‌های ۳۴۵ تا ۴۳۰ پیش از میلاد می‌نویسد: «ایرانیان برای اینکه بسترشان نرم باشد قالیچه زیر بستر خود می‌گسترند». در زبان پهلوی به هر چیز گستردنی فرش یا «ویسترگ» می‌گفتند و سالنامه چینی «سوئی سو» در دوره ساسانی از فرش پشمی ایران به‌عنوان کالای وارداتی به چین نام می‌برد. فرش معروف بهارستان در کاخ تیسفون نیز به خاطر شکوهش بازتاب گسترده‌ای در ادبیات اسلامی داشته است. اگرچه برخی قصد دارند تاریخ فرش‌بافی را به هنر ترک و قبایل آسیای مرکزی مرتبط نمایند، اما با کشف بافته «پازیریک» که قدیمی‌ترین نمونه قالی جهان است و تاکنون با نقوش اصیل هخامنشی یافت شده، این ادعا را باطل می‌کند. در آثار نقاشان اروپای قرن پانزدهم مسیحی هرچه فرش بود از آناتولی و قفقاز رفته و نمونه‌های بازمانده از فرش‌بافی سده‌های سیزدهم و چهاردهم مسیحی نیز متعلق به همین دو منطقه به‌حساب می‌آمد که در آن زمان هنوز قالی منحصربه‌فرد «پازیریک» کشف نشده بود و تصور می‌رفت قالیبافی عمری هزارساله داشته و رواج آن در ایران مرهون شاهان صفوی است. اگرچه از همان دوران شاه‌عباس اول یکبار دیگر دارهای قالیبافی در خانه‌های ایران بالا رفت و تا به امروز ادامه یافت، امروز عضو اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران از اشتغال ۱۰ درصدی جمعیت کشور در صنعت فرش خبر می‌دهد و با تأکید بر لزوم توجه دولت به این صنعت می‌گوید: «ما مخالف صادرات پشم دباغی که نامرغوب است هستیم که چرا نوع مرغوب آن صادر نمی‌شود»؟ مرتضی حاجی آقا میری ادامه می‌دهد: «با بیان اینکه اشتغال فرش دستباف عموماً حرفه اقشار آسیب‌پذیر و روستایی است و اگر در اثر کاهش صادرات و بی‌توجهی دولت‌ها این شغل از دست برود، این افراد بیکار می‌شوند و درحالی‌که اشتغال در بخش فرش بسیار ارزان‌قیمت است که هزینه آن را بخش خصوصی می‌پردازد. حالا اگر شاغلان حوزه فرش به شهرها مهاجرت کنند، به‌جای 20 میلیون تومانی که بخش خصوصی ایجاد درآمد می‌کند دولت باید نزدیک به 300 میلیون تومان برای بکارگیری این افراد که تخصصی جز فرش‌بافی ندارند، هزینه نماید و آسیب وارده به جامعه از این نگاه خیلی بیشتر از کاهش ارزآوری صادرات فرش دستباف است. با عنایت به اشتغال دو میلیون نفر به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در صنعت فرش، اگر یک خانواده چهارنفری را برای هرکدام در نظر بگیریم حدود 10 درصد جمعیت کشور از این صنعت ارتزاق می‌کنند. از سویی پشم گوسفند ایرانی یکی از مواد اولیه و امتیاز فرش ایرانی نسبت به سایر کشورهاست که در دیگر نقاط دنیا خریدار دارد و پول خوبی بابت آن می‌دهند و همچنین جامعه فرش دستباف به‌عنوان یک تشکل ملی و تخصصی مخالف صادرات پشم به‌عنوان مواد اولیه و مرغوب فرش ایرانی است چرا که امتیاز فرش ایران نباید در اختیار کشورهای دیگر قرار گیرد». اردیبهشت سال قبل رئیس مرکز ملی فرش ایران در نشستی با حضور جواد کلاهدوزان نماینده وزارت صمت همراه با تنی چند از صادرکنندگان و فعالان این حوزه اظهار داشت: «۱۵ برنامه عملیاتی بر اساس هفت محور برنامه‌های وزارت صمت برای سال جهش تولید تدوین شده است و امسال این برنامه‌ها را مورد پیگیری قرار خواهیم داد که راه‌اندازی شتاب‌دهنده‌های استانی کلیدی‌ترین آن‌هاست» اما این نشست هم نتوانست آبی برای هشت میلیون دست‌اندرکار فرش ایرانی و خانواده‌های آن‌ها گرم کند که به دلایل متعدد صادرکننده را به واردکننده موردنیاز ازجمله پشم، ابریشم و پنبه تبدیل و میزان بافت نیز به دلیل نبود بازار بشدت افول کرد و حالا این سپاه پاسداران است که چون همیشه یکبار دیگر آستین بالا میزند تا با انگیزه حل مشکل وارد داستان شود و یکی از مشاوران خود را برای کمک به تولید و اشتغال به دامنه بی‌بدیل‌ترین صادرات کشور پس از نفت اعزام نماید که شاید بشود به‌مرورزمان این شکوه بی‌پایان بار دیگر چراغ اقتصاد خانه‌ها را روشن کند.
ادامه دارد
ارسال نظر