شکر نعمت، نعمتت افزون کند
پیونگیانگ کره شمالی که یک بار کشورش فریب آمریکا را پیرامون جمعآوری و معدوم کردن خط تولید اورانیوم غنیشده بیش از بیست درصد، خورده و همچون قذافی لیبی تأسیسات اتمی خود را از رده خارج کرده است
حسن روانشید - اصفهان امروز : پیونگیانگ کره شمالی که یک بار کشورش فریب آمریکا را پیرامون جمعآوری و معدوم کردن خط تولید اورانیوم غنیشده بیش از بیست درصد، خورده و همچون قذافی لیبی تأسیسات اتمی خود را از رده خارج کرده است این بار و تا این لحظه در مقابل تهدیدات یانکی زورگوی متجاوز و غیرقابلاعتماد ایستادگی کرده و قاطعانه اظهار میدارد: ما از تحریمهای غرب واهمهای نداریم و اگر قرار باشد از فرط گرسنگی علفهای بیابان را بخوریم دیگر فریب وعدههای واهی را نخواهیم خورد و تا زمانی که همه تهدیدها و تحریمها به ضمانت سازمان ملل و شورای امنیت کنار گذاشته نشود به راه خود ادامه خواهیم داد. فلسفه خوردن علف برای نیل به آرمانها چیز تازهای نیست که این کشور سالهاست در حصر اقتصادی به سر میبرد و با هر آنچه تولید داخل است امرارمعاش میکند و حقوق کارگران تنها دو وعدهغذای گرم دربیست و چهار ساعت است. مردم ژاپن نیز پس از پایان جنگ جهانی دوم و تحمل تبعات حملات اتمی به کشورشان از سوی آمریکا سالیان دراز با تربچه و شلغم ارتزاق میکردند اما زیر بار تهدیدها برای عقبنشینی از تلاش مضاعف و سرسختانه نرفتند. آنچه قابلذکر است این
است که احترام به نعمتها هرچند حداقل باشد نهتنها در کتاب آسمانی ما بلکه در همه ادیان الهی موردتوجه بوده و هست و هر کشور و بویژه سرزمین ما پتانسیلهای ما فراوانی برای تولید و حتی صادرات مواد غذایی دارد بنابراین باید از این فرصت هرچه بهتر و بیشتر استفاده کرده و سعی شود تا ذرهای از محصولات کشاورزی و دامپروری و همچنین سردرختی آن ضایع نشود. خوشبختانه امروز و در کشور ما ماشینآلات پیشرفته پیرامون فرآوری و تولید انواع محصولات جانبی از تولیدات کشاورزی، باغداری و دامپروری بهوفور یافت میشود و تنها نیازمند دقت در از دست ندادن فرصتهاست که این هماهنگی منسجم از وظایف وزارت جهاد کشاورزی و درزمینه صادرات به عهده وزارت صنعت و معدن و تجارت است. وعدههای سرخرمن دادن به کشاورزان، چایکاران و باغداران در اقصی نقاط کشور میتواند باعث بدبینی و احتمالا سرد و بیتفاوت شدن این قشر زحمتکش شود. آنها وقتی محصولاتشان آماده برداشت شد چشمبهراه پول آن هستند تا برای کشت بعدی بذر، کود و سم خریداری و بدهیهای قبلی خود را پرداخت کنند. در هیچیک از سنوات گذشته، سازمان برنامهوبودجه و وزارتخانههای مربوطه نتوانستهاند مطالبات کشاورز،
چایکار و باغدار را قبل از خشکیدن عرقش پرداخت کنند درحالیکه ورد زبان مسئولان در سمینارها و کنگرهها و در پشت درهای بسته این موضوع است، اما در مقابل دوربین تنها شعار خودکفایی و تشویق دستاندرکاران به تلاش بیشتر در این زمینه است. البته جهت تدارک زیرساختهای این پروسه هیچ اقدامی صورت نمیگیرد تا تولیدکننده شب را آسوده و به امید فردایی بهتر بخوابد و نگران هزینههای کمرشکن و بدهیهایش نباشد! با تصمیمات لحظهای و بدون توجه به موجودی انبارهای برنج بهجامانده از سنوات گذشته و حال در انبارهای سراسر کشور تنها به بهانه کمبود تولید سال جاری به واردکنندگان اجازه میدهند تا از اول آذرماه نسبت به خرید برنج خارجی اقدام کند! طرح ممنوعیت واردات برنج که از سال ۱۳۹۳ به اجرا درآمده و قرار است هرسال به مدت چهار ماه از مرداد تا پایان آبان ماه از ورود برنج خارجی به کشور جلوگیری شود نوعی مترسک است برای ترساندن دستاندرکاران ورود این محصول حال آنکه پس از پایان چهار ماه که تولیدکننده داخلی هنوز نتوانسته و یا فرصت نکرده تا محصول خود را روانه بازار کند و به مصرفکننده برساند و وجه آن را دریافت کند سروکله رقیب بیکیفیت ولی ارزان خارجی
از شرق پیدا شده و بهسرعت در سطح کشور توزیع میگردد و دوباره داستان نخنما شده قدیمی دلالبازی برای خرید برنج داخلی ارزان از کشاورز و انبار کردن آن آغاز میشود! از شالیزارهای داخلی که علاوه بر سه استان شمالی کشور در اقصی نقاط دایر است اقلام مختلف برنج با قیمتهای متنوع و برای سلیقههای متفاوت به دست میآید که میتواند نیاز داخلی را بهطور کامل تأمین کند درحالیکه آمارهای اخذشده برای ارائه به وزارت تجارت تنها به انواع مرغوب آن در شمال مربوط میشود، اما اگر تنها دو سال ورود این محصول از خارج کشور بهطور کل ممنوع شود انواع آن که به علت نبود مشتری در انبارها خاک میخورد و گاهی فاسد میشود پا به صحنه گذاشته و بهمرورزمان ذائقهها را به مصرف آن عادت میدهد. این تراژدی دردناک در دامنه تولید محصولات کشاورزی و باغی تنها به برنج ختم نمیشود که محصولات درختی و بویژه سیب و هلو هم از این سبد مجزا نیستند، آنها نیز چوب واردات قاچاق و بعضی وقتها ورود از مسیرهای قانونی را میخورند کما اینکه در اواخر تابستان و اوایل پاییز همین امسال هزاران تن هلو در باغهای اصفهان و سیب در دشتهای ارومیه در اثر عدم پیشبینیهای لازم از سوی
وزارتخانههای مربوطه به ضایعات تبدیل شد و بعضی از آنها گرفتار چوب حراج کیلویی 50 تومان شد تا به کارخانههای فرصتطلب نکتار و کمپوت سرازیر شوند! آنچه میتواند از راه ارگانها و نهادهای مختلف به چرخه حفظ و حراست از نعمتهای الهی بازگردد مدیریت پختوپز و توزیع نذر است که بعضی وقتها ارقام کلانی از برنج، شکر، گوشت، حبوبات، روغن و دیگر بقولات و حبوبات و ترهبار را به علت تمرکز تولید در یک برهه از زمان محدود به ضایعات تبدیل کرده و اینگونه علاوه بر بیحرمتی به نعمتها کمبودهایی را نیز رقم بزند. بنابراین میطلبد کمیتهای نیز به این منظور و از راه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعیین تا فرهنگ نذر را تبیین که هزاران تن محصولات خام غذایی را از راه بنیادهای نیکوکاری در اختیار مستمندان واقعی قرار دهند تا خدای ناخواسته کفران نعمت نشود و دولت نیازمند واردات بیرویه نگردد، همانگونه که سالهاست ذبح گوسفند در مناسک حج با ایجاد سردخانههای عظیم مدیریت شده است. منظور از شکر نعمت از نظر سپاسگزاری، قناعت، صرفهجویی و جلوگیری از اسراف در آن است.
ادامه دارد
ادامه دارد