یادش به خیر آن دست و دلبازی‌ها!

هنوز هم در گوشه و کنار استان‌های کشور مثل یزد و روستاهایی که کمتر در تیررس شهرنشینی هستند این رسم دیرینه پابرجاست تا جنس و کالا را چرب‌تر و ارزان‌تر به مشتری ارائه دهند، ترازوها پاره‌سنگ برنمی‌دارد و دستکاری نشده که وزن کالا را بیشتر نشان بدهد!

حسن روانشید- اصفهان امروز: هنوز هم در گوشه و کنار استان‌های کشور مثل یزد و روستاهایی که کمتر در تیررس شهرنشینی هستند این رسم دیرینه پابرجاست تا جنس و کالا را چرب‌تر و ارزان‌تر به مشتری ارائه دهند، ترازوها پاره‌سنگ برنمی‌دارد و دستکاری نشده که وزن کالا را بیشتر نشان بدهد! اگرچه معدودی از فروشندگان میوه و تره‌بار و دیگر اقسام این دستگاه‌ها را تغییر ماهیت داده و درون سنگ‌های ریخته‌گری شده را تراشیده‌اند که مشتری را فریب داده تا 800 گرم را یک کیلو نشان دهد! اما جدا از این کم‌فروشان که خداوند متعال به آنها فرموده «وای بر آنان »، مثالشان به دامدارانی می‌رود که آب درون شیرشان می‌کنند و کارخانه‌های تولید لبنیات که بسته‌های 800 و ۹۰۰ گرمی را بانام یک کیلویی عرضه می‌کنند. گروهی دیگر نیز هستند که میزان‌های دقیقی در اختیار دارند تا علاوه بر توزین صحیح و عادلانه، مقداری نیز به آن می‌افزایند تا به‌اصطلاح چرب‌تر و کسبشان برکت داشته باشد، همانگونه که قصاب‌ها نیز دنبه و استخوان‌ها را پس از وزن کردن گوشت و محاسبه وزن و قیمت به خریدار حبه می‌نمودند، از سویی بعضی از فروشندگان اما به‌ندرت امروزه کم‌وبیش علاوه بر روستاها در بعضی از شهرها هم حضور دارند که مقداری از جنس خوراکی خود را به‌عنوان مسطوره و به قول امروزی‌ها «تست» در اختیار متقاضی می‌گذارند تا بتواند امتحان و انتخاب کند. این منش‌های پسندیده که حاصل مرامی به نام «برکت» بود اگرچه کمرنگ شده اما بازهم در گوشه و کنار نمونه‌هایی از خود به‌جا گذاشته که نسل‌های جدید را امیدوار سازد. فراموش‌شدن و از یاد رفتن فطرت‌های ارزشی می‌تواند آغاز بی‌تفاوتی انسان‌ها نسبت به یکدیگر باشد و حس نوع‌دوستی را از میان بردارد درحالی‌که همین گذشت های اندک قادر است انگیزه‌ها را بالابرده تا اگر خطری جامعه را تهیه کرد اعضای آن از جان هم برای یکدیگر مایه بگذارند. هنوز هم جستجو در مناطق دفاع مقدس جنوب و غرب کشور در جریان است و هرچند صباحی تعدادی از پلاک دارها و مفقودالاثرها را که شهدای گمنام نام‌گرفته‌اند به‌سوی شهرها می‌آورند تا نسل‌های جدید بدانند نه‌تنها می‌توان مال را درراه خدا و ابنای بشر بذل کرد بلکه جان را هم می‌توان هدیه کرد. گذشت از هر چیزی در زندگی نوعی ایثار به‌حساب می‌آید حال خواه مال باشد و خواه جان. یادش به خیر آن دست و دلبازی‌های قدیم‌الایام که قلب‌ها را بیشتر به هم نزدیک می‌کرد و جان‌ها را آماده فدا شدن درراه دوست می‌نمود. یادش به خیر آن شب‌های جمعه که در زورخانه‌ها برای نیازمندان گل‌ریزان می‌کردند تا هیچ پسری به دلیل فقر مالی مجرد نماند و هیچ دختری به خاطر نداشتن جهیزیه در خانه پدر لنگر نیندازد و بیماران تنها از درد بنالند نه از فقر! یادش به خیر آن روزهایی که کارتن‌خواب نبود و هرکس اگرچه ساده اما سقفی بالای سر داشت همچنانکه چند خانواده یک‌عمر را در خانه‌ای با داشتن ده‌ها اتاق کوچک در گرداگرد خود پذیرای مهر و عطوفت جمع بودند. آن روزها اگرچه زندگی به‌سختی می‌گذشت اما دل‌ها به سفیدی برف و روح‌ها به بلندی دماوند بود. چند خانواده که در یک خانه ساده و بی‌تکلف زندگی می‌کردند از همه‌چیز هم خبر داشتند و به‌خوبی می‌دانستند امشب کدامیک از همسایه‌ها شامی در سفره ندارند و کاسه‌های تعارفی بود که به‌سوی آن اتاق روان می‌شد و کسبه کوی و بازار با چوب‌خط جنس خود را نسیه می‌فروختند تا مشتری هر وقت پولی به دستش رسید به سراغ کاسب آمده و تسویه‌حساب کند اما معاملات این روزها که اختیارمان را به دست تکنولوژی بی‌روح سپرده همه این امتیازات باارزش را از ما می‌گیرد تا در جایی که در یک معامله و خرید 2 کیلویی آن هم نه طلا و جواهر گرانبها بلکه نخودچی و کشمش از ۱۰ گرم اضافه‌وزن چشم‌پوشی و اغماض نکرده و ۱۸۰ ریال آن را محاسبه و دریافت کنیم. آیا تنها زندگی ما ماشینی شده یا خودمان هم قسمتی از این فناوری امروز هستیم؟!
ادامه دارد
ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار