علیرضا عصار: بنان هم نمیتوانست همیشه در اوج باشد
احساس میکند مسیرش را درست رفته و میگوید استقبال مخاطبانش خستگی او را در برده است؛ علیرضا عصار بر ایدئولوژی خود پایبند است اما بدش نمیآید در موسیقی کارش، تغییراتی ایجاد کند.
احساس میکند مسیرش را درست رفته و میگوید استقبال مخاطبانش خستگی او را در برده است؛ علیرضا عصار بر ایدئولوژی خود پایبند است اما بدش نمیآید در موسیقی کارش، تغییراتی ایجاد کند.
میگوید از هنر و موسیقی صحبت میکند و کاری به سیاست ندارد؛ معتقد است همه دیر یا زود از دوران اوج خود فاصله میگیرند و میگوید حتی «بنان» هم نمیتوانست هر روز یک «الهه ناز» بسازد و در اوج بماند!
علیرضا عصار متولد ۴ بهمن ۱۳۴۸ در خیابان ری، کوچه آبشار است؛ نوازندگی پیانو را از کودکی آغاز کرد اما با قطعه «عیدانه» در سال ۱۳۷۷ به دنیای خوانندگی راه یافت. پیش از آغاز دهه ۹۰ کنسرتی را در تالار وزارت کشور روی صحنه برد که پس از آن غیبتی چند ساله در عرصه موسیقی داشت. این خواننده بهمنماه ۱۳۹۵ با برگزاری کنسرتی بار دیگر به به این عرصه بازگشت و آذر ماه ۱۳۹۶ آلبوم «جز عشق نمیخواهم» را منتشر کرد. خبرنگار ایسنا با او گفتوگویی انجام داد که متن کامل آن در ادامه میآید:
آقای عصار! شما چند سال از موسیقی و اجرای صحنهای به دور بودید اما کنسرت سال گذشته شما با استقبال خوبی برگزار شد و بلیتهای آن با سرعت به فروش رفت؛ حتی هنگام برگزاری آن مردم ایستاده در سالن شما را تشویق میکردند. دوست دارم حس و حال آن لحظهها را برایمان توصیف کنید.
نمیتوانم آن حس را با کلمات بیان کنم؛ این کار خیلی سخت است. فقط زمانی که جای من باشید متوجه میشوید چه حس خوبی است.
در وهله اول خستگیام در رفت. من مسیر کوتاهی را طی نکردم؛ هرچند در میانه راه وقفه و ایرادهایی داشتم اما احساس کردم مسیر درستی بوده است. یعنی ارتباط من با مخاطبانم فارغ از کمیت برقرار شده است.
شما در اواخر دهه ۷۰ و دهه ۸۰ خوش درخشیدید؛ در آن دوران توانستید علاقه قشر نوجوان و جوان جامعه را با خود همراه کنید. وقفه چند ساله در کار شما با تغییر ذائقه این نسل و پیروی آنها از موسیقیهای پاپ بدون محتوا همزمان شد. فکر میکنید چگونه میتوانید بار دیگر آنها را با خود همراه کنید؟
سوال شما بیشتر به ادبیات ترانه برمیگردد تا موسیقی آن.
همان زمانی که من کارم را آغاز کردم دو جریان موسیقی پاپ باهم شروع شد که یک بخش متاثر از موسیقی قبل از انقلاب بود. من درباره هنر و موسیقی صحبت میکنم و کاری به موضوعات سیاسی ندارم اما به نظرم موسیقی پاپی که در دهه ۵۰ تولید میشد بسیار درخشان بود و به سمت خیلی بهتر شدن و نزدیک شدن به ذائقه بینالمللی پیش میرفت. موسیقی اواخر دهه ۵۰ به نظر من قابل ارائه در سطح بینالمللی بود.
زمانی که من کارم را در حوزه موسیقی پاپ آغاز کردم، گرچه در اواخر دهه ۷۰ یک جریان موسیقی نزدیک به سرود شروع شد اما حدود ۲۰ سال بود که در ایران موسیقی پاپ کار نمیشد. زمانی که موسیقی پاپ به شکل امروزیتر با حضور من، خشایار اعتمادی، شادمهر عقیلی و...آغاز شد دو جریان به شکل «پارالل» راه افتاد. در بخشی از آن سعی میشد شعر راحتتری برای کار انتخاب شود و در بخش دیگر متفاوتتر بود.
من با شعری معروف شدم که اگر آن را روی کاغذ هم بنویسید، خواندش سخت است؛ «ای کاروان ای کاروان من دزد شبرو نیستم...» زمانی که کارم را با اشعار مولانا آغاز کردم، کار نویی انجام شد، اما بسیاری آن را گوش میدادند.
عمیقا معتقد هستم در نسل جوان امروز نیز به اندازه کافی مخاطب موسیقی باکیفیت وجود دارد و اگر این نوع موسیقی تولید شود با آن همراه میشوند.
شما در صحبتهایتان به بازه زمانی طولانیای اشاره کردید که در ایران موسیقی پاپ تولید نمیشد؛ پس میتوان گفت گوش موسیقایی مردم در این دوران خالی بوده است. اما در حال حاضر هر روز قطعات جدید با خوانندههای جدید منتشر میشود یعنی از این نظر اشباع شدیم و گوش مردم پر شده است.
تولیدات موسیقی در همه جای دنیا زیاد است. به نظرم خود مردم باید آثار را از فیلتر رد کنند؛ نیازی نیست در این زمینه سیستم نظارتی وجود داشته باشد.
در حال حاضر ارائه موسیقی از طریق اینترنت انجام میشود و سخت است میان این همه تولید اثر خوب را پیدا کنید؛ شاید مخاطب به طور شانسی قطعهای را بشنود یا آنقدر کار با اقبال عمومی مواجه شود که اثر به گوش او برسد. من میتوانم دهها اثر خوب را نام ببرم که شنیده نشدند یا به اندازه کافی شنیده نمیشوند.
شاید اگر کانالهای رسمی موسیقی تولید شود و آن کانال فیلتری برای ارائه کار خوب داشته باشد و آثار کمارزشتر را پخش نکند، آمار شنیده شدن کار خوب بالا میرود. این فیلتر باید معقول و با حضور موسیقیدانها باشد که کیفیت ساخت و کیفیت ادبی کار را مورد بررسی قرار دهند نه اینکه اثری را سانسور کنند.
خیلی از همنسلان شما در موسیقی پاپ، دوره پرکاری را سپری کردند اما پس از مدتی فعالیتشان کمفروغ شد و به گوشه رفتند. چرا این اتفاق رخ میدهد؟
این اتفاق در جهان نیز رخ میدهد و بسیاری از هنرمندان و خوانندهها، مدتی شنیده میشوند، بعدها فقط آثار خوبشان به شکل کلاسیک باقی میماند. این موضوع عجیبی نیست؛ دیر و زود دارد اما این اتفاق میافتد.
اگر آثار یک هنرمند با کیفیت تولید بشود، او میتواند مدت زمان بیشتری هم بماند؛ اما حتی مرحوم بنان هم نمیتوانست هر روز یک «الهه ناز» بسازد و در اوج باشد.
در ایران به دلیل اینکه کانال ارتباطی درستی بین خواننده و مخاطب برقرار نیست این موضوع بیشتر اتفاق میافتد. البته الان با شبکههای اجتماعی وضعیت بهتر شده است.
شما با شهرداد روحانی آثار موفقی داشتهاید؛ در گفتوگویی اعلام کرده بودید بار دیگر با این آهنگساز و رهبر ارکستر در حال رایزنی هستید تا کار جدیدی تولید کنید. چه خبر از همکاری جدیدتان؟
ما در اینباره با یکدیگر زیاد و مفصل صحبت کردیم و در برنامهمان هست یک کار مشترک دیگر انجام بدهیم. البته آقای روحانی در حال حاضر رهبر ارکستر سمفونیک تهران هستند و مشغله کاری او بیشتر شده است.
در حال نزدیک شدن به سیوسومین جشنواره موسیقی فجر هستیم؛ به همین مناسبت میخواستم از شما بپرسم چرا تا به حال تمایلی برای حضور در این جشنواره از خود نشان ندادید؟
دلایل این کار در زمانهای مختلف، متفاوت بوده است. در کل من زیاد اهل شرکت در جشنواره نیستم.
از طرفی در تمام این سالها زمان برگزاری کنسرتهای من، به جشنواره فجر نزدیک بوده است و دیگر لزومی وجود نداشت در جشنواره شرکت کنم.
جشنواره موسیقی فجر، مهمترین فستیوال موسیقایی سالیانه کشور است؛ به عنوان شخصی که از دور به این جشنواره نگاه میکند فکر میکنید نقاط ضعف آن چیست و چگونه میتواند بهتر عمل کند؟
من اطلاعاتم درباره این رویداد کافی نیست اما اگر هنرمندان بینالمللی را به این رویداد اضافه کنند، بهتر میتواند باشد.
کارشناسانی معتقدند، هیچ وقت جریانسازی از سوی این جشنواره وجود نداشته، از طرفی انتقادهای زیادی به بخش پاپ آن وارد است و میگویند به یک بخش کاملا تجاری تبدیل شده است.
اینکه یکسری خواننده پاپیولار را که میتوانند برای جشنواره درآمدزایی کنند دعوت کنند امری است طبیعی.
اما در کنار این موضوع، جشنواره باید به جایی تبدیل شود که فرصت دیده شدن را در اختیار افراد با استعداد قرار بدهد. یا پیش از آغاز آن داوری وجود داشته باشد که اجراهای خوب به جشنواره بیایند.
اگر بتوان از پتانسیل جشنواره استفاده و جریانسازی کرد بهتر است.
عملکرد صدا و سیما را در حوزه موسیقی چگونه ارزیابی میکنید؟
هیچ وقت درباره تصویرهایی که روی آثار من قرار داده شده، هیچوقت با من صحبت نشده و درباره آنها اطلاعی نداشتم. این بخش شخصی من است.
من چند کار اولم را به سفارش دفتر صدا و سیما تولید کردم که متعلق به صدا و سیما است. ضمن احترام برای تمام دوستانم که در صدا و سیما کار میکنند، سیاست کلی آنها را درباره موسیقی دوست ندارم. یکی از دلایل عمده نرفتن من به تلویزیون در این سالها، همین بوده است.
من کاری به سیاستگذاری کلی صدا و سیما ندارم اما درباره موسیقی این موضوع به همه ما مرتبط است. من برخورد عمومی صدا و سیما را در این زمینه دوست ندارم. در اینکه ساز را در تلویزیون نشان نمیدهند، هیچ منطقی وجود ندارد.
من اثری را خواندم و به تلویزیون بردم که بنا به هر دلیلی گفتند نمیتوانیم آن را پخش کنیم و من قبول کردم؛ بعدها بدون اینکه من بدانم، موسیقی آن را روی یک تبلیغ تلویزیونی گذاشتند و پخش کردند.
آیا بعد از بازگشتتان خط فکری جدیدی را در کار ایجاد میکنید؟
من در سن ۸-۴۷ سالگی خط فکری جدید پیدا نمیکنم؛ اما قصد دارم تغییراتی در موسیقی کارم ایجاد کنم.
ما در موسیقی پاپ یک بخش ادبی داریم که به ایدئولوژی موسیقایی خواننده برمیگردد؛ این موضوع قابل تغییر نیست و همانطور که میبینید من پس از بازگشتم هم دوباره میخوانم «با سختی بت ها چه باید کرد؟ با این تشتت ها چه باید کرد؟ گیرم تفاوتها نمایان شد، با بیتفاوتها چه باید کرد؟...»
اما اینکه این خط فکر با چه موسیقیای به مخاطب ارائه شود نیاز به تغییر دارد، هم از نظر تکنولوژی و هم از نظر ادوات موسیقی.
در چند سال اخیر در حوزه موسیقی فردی بوده که بتواند توجه شما را به خودش جلب کند که احساس کنید؟
طبیعتا توجه من به بعضی کارها جلب شده است.
درباره کنسرت پیشرویتان هم توضیح بدهید.
۱۱،۱۲ و ۱۳ دیماه به روی صحنه خواهم رفت که در آن تعدادی از قطعات آلبوم جدید و تعدادی از قطعات آلبوم قدیمی من برگزار میشود؛ در این کنسرت بار دیگر با گروه کر همکاری خواهیم کرد و همچنین سورپرایزهایی را برای کار در نظر گرفتهایم.
به تولید اثر دو صدایی فکر کردید؟
به آلبوم دوصدایی فکر کردم به این فکر کردم از خوانندگانی که کارشان را دوست دارم دعوت کنم و آلبومی با ۱۰ ترک با ۱۰ خواننده مختلف و ژانرهای متفاوت، حتی سنتی تولید کنیم؛ و با هرکدام از این خوانندهها نزدیک به ایدئولوژی او و با زبان موسیقایی مشترکی که میان ما هست، کار کنیم.
اقدام فکری زیادی در این زمینه انجام دادم، احتمالا در پروژه بعدیم یا پروژه بعد از آن، روی این موضوع کار کنم.
حرف آخر؟
امیدوارم بشود بدون وقفه کار کنیم و ادامه بدهیم.